۰ نفر
۲۷ تیر ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۲
ترامپ آمریکا یا آمریکای ترامپ؟!

موضع دولت ترامپ نسبت به ایران حاصل ماتریسی از رقابت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است یعنی در شرایطی با آمریکا به سر می‌بریم که معادلات‌مان دیگر خطی و دومجهولی نیست بلکه تعداد مجهولات با توان بالا در مناسبات دو طرف بسیار زیاد است. تا به حال ایران و آمریکا به این حد از یکدیگر دور نبوده‌اند و در مقابل ریاض و واشنگتن نیز به یکدیگر نزدیک نبوده‌اند. ایران و عربستان دو قدرت منطقه‌ای و در حقیقت رقیب هم به شمار می‌روند این مسئله نیز معادلات را پیچیده تر می‌کند. در چنین وضعیتی زنده شدن پروژه ایران هراسی ، انزوای ایران و مسئله تغییر نظام در ایران قابل توضیح است. پیشتر نیز اندیشکده‌های آمریکایی به آن اشاره اما مسئولان آمریکا کمتر از این عبارات استفاده می‌کردند. اگرچه تیلرسون از عبارت تغییر رژیم استفاده نکرد اما صحبت وزیر دفاع آمریکا جای اعتراض دیپلماتیک به آمریکا و یا شکایت به مجامع بین المللی دارد.

با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا هر از چند گاهی اظهارنظرهایی پیرامون تغییر نظام در ایران می‌شنویم و در آخرین مورد نیز وزیر دفاع آمریکا در این رابطه سخن گفت و قبلا" نیز وزیر خارجه امریکا جمله دو پهلوئی گفته بود که در میان کارشناسان کشور بحث فراوانی به راه انداخت. جیمز متیس وزیر خارجه آمریکا در یک سخنرانی در یک دبیرستان گفته است که شرط برقراری رابطه مداوم و مثبت ایران و آمریکا، تغییر رژیم در تهران است و رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا نیز از حمایت واشنگتن از تغییر مسالمت آمیز قدرت در ایران سخن گفته بود که معنای تغییر رزیم از آن بر نمی امد. در رابطه با این ادعاها و اظهارنظرها چند نکته قابل ذکر است:

۱- جناح‌های مختلفی که در آمریکا حضور دارند فقط راه و روش‌شان در تامین منافع دولت آمریکا با هم تفاوت دارد ولی همین مسئله نیز برای ایران به دلیل آنکه بین دو کشور اعتماد وجود ندارد یک فرجه و فرصت برای بهره برداری و تنظیم سیاست خارجی است. بنابراین جناح‌های داخلی آمریکا خیلی با هم متفاوت نیستند ولی همین نحوه عمل متفاوت‌شان باعث می‌شود که ایران بتواند از این اختلافات بهره ببرد.

۲- موضوع مناسبات و تعامل تهران و واشنگتن به دلیل مشکلاتی که چه پیش از وقوع انقلاب اسلامی و چه بعد از آن پیش آمد و عدم اعتماد، فصل مشترک چندین معضل داخلی و خارجی است. آمریکا‌ هم یک سری معضلات داخلی دارد و خیلی بی میل نیست که با ایران سرشاخ شود و هم یک سری معضلات خارجی دارد که در راستای همان معضلات داخلی است.

۳- در دوره باراک اوباما فرصتی برای مناسبات دو کشور به وجود آمده بود؛ چرا که رویکرد و روش‌های دموکرات‌ها بیشتر به این سمت معطوف بود که بتوانند هزینه جنگ را از دوش دولت آمریکا بردارند و در حقیقت یک تیم ضد جنگ در کاخ سفید مستقر کرده بودند.لذا آنها به دنبال حل مسائل با گفتگو و مصالحه بودند این در حالی است که دولت کنونی برعکس دولت اوباما به نوعی درصدد آتش افروزی است تا بتواند برخی مشکلات داخلی اش را حل کند.

۴- دولت ترامپ همزمان مسائل و مشکلات داخلی اش در سیاست خارجی و مشخصا" در خاورمیانه و مسئله سوریه نیز مسائل حل نشده و بلاتکلیفی دارد که آنها را به دولت ایران نسبت می‌دهد و این مسائل همچنان بین دو کشور لاینحل باقی مانده است. بطور مثال اگر مسئله هسته‌ای بین دو کشور در دوره باراک اوباما حل و فصل شد و به توافق برجام دست یافتند اکنون تیم جدید کاخ سفید و بطور مشخص محافظه کاران بر این تصور اند که آمریکا امتیازات زیادی برای بدست آوردن برجام داده و لذا خیلی مایل به ادامه برجام با همین روند نیستند و احتمالا" مشکلات بیشتری بر سر راه روابط و تنظیمات سیاست خارجی بین دو کشور فراهم خواهند نمود. زیرا دولت ترامپ نه تنها ابایی از این که جنگی راه بیاندازد و چرخ کارخانجات تسلیحاتی آمریکا را به گردش دربیاورد ندارد بلکه شاید یکی از اهدافش ایجاد تنش و جنگ‌های منطقه‌ای باشد تا هم مسائل داخلی‌اش را حل کند و هم توجیهی برای نفوذ در مناطق دیگر چون خاورمیانه داشته باشد.

۵- لذا رویکرد دولت ترامپ مبنی بر تغییر نظام در ایران به ماهیت دولت ترامپ، مشکلات داخلی و سیاست خارجی‌اش، شرایط موجود، رقابت‌های منطقه‌ای ایران و عربستان و مسائل خاورمیانه مربوط می‌شود و واشنگتن فکر میکند که اگر بر شیپور ایران هراسی بدمد می‌تواند اهداف و دستاوردهایی در سیاست خارجی اش و مخصوصا" در خاورمیانه داشته باشد.

۶- اینکه چرا روابط ایران و آمریکا به این مرحله رسید یک بحث مفصل است اما امروز ما باید یک تصمیم ملی بگیریم که چگونه با چنین مسائلی برخورد کنیم تا بتوانیم در حقیقت منافع حداکثری و مصالح ملی ‌مان را در مقابل آمریکا و مخصوصا دولت ترامپ حفظ کنیم. باید توجه داشت که دولت ترامپ یک دولت متشنج است و هر کس یک ساز می‌زند. در حال حاضر تاحدی مسائل در خصوص کاخ سفید و وارث آن زیاد است که حتی این فرضیه مطرح‌ می‌شود که آیا ترامپ موفق به اتمام دوره ریاست جمهوری‌اش خواهد شد یا خیر.

۷- اگرچه مشکلات ، مسائل و سردرگمی‌ها داخل آمریکا باعث می‌شود که ایران نیز مشکلات زیادی را از این ناحیه در تنظیم سیاست خارجی‌اش در منطقه و همچنین بازبینی روابط بین المللی اش در پسا برجام داشته باشد و همین امر ایجاب می‌کند که ما با درایت، برنامه ریزی و دقت بیشتری سیاست‌هایمان را در ارتباط با این کشور و حوزه هائی که آمریکا در آن دارای علاقه و حضور است، تنظیم کنیم. ما باید حوزه های نزدیکتر امنیتی در اطراف خود و همچنین اروپا را مد نظر قرار داده و به آمریکای در گروگان ترامپ بیشتر توجه کنیم تا ترامپ آمریکا! زیرا هم چمدان ترامپ روز به روز سنگینتر میشود و معلوم نیست بتواند آنرا تا پایان دوره اش حمل کند و هم آمریکا از این ترامپها زیاد میزاید! ما باید با راهبرد مدونی برای سیاست خارجی خود که ناشی از فرصتها، نقاط قوت و توانمندیهایمان باشد و به نقاط ضعف و تهدیدات و مخصوصا" تعهداتمان به مردممان نیز نیم نگاهی داشته باشد، اجازه ندهیم پروژه ایران هراسی از سوی رقبای منطقه ائی، رژیم صهیونیستی و آمریکا کلید بخورد. ان‌شاالله!

توضیح: نسخه اولیه این یاداشت تحت عنوان اهداف آمریکا از دمیدن بر شیپور ایران‌هراسی در بولتن داخلی تحلیلی خبری یکی از سازمان‌های دولتی منتشر که با حذف و اصلاحات جدیدی اینجا برای مطالعه عمومی بازنشر می‌شود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 688071

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۰:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۷
    0 0
    وقتی چالش از سازش بهتره، اون سردارم میگه جاهایی کار دیپلماتیک به کار نمیاد، دیگه انتظار کاهش تنش و رفع خطر چه معنایی میده؟
    • شمس تبریزی IR ۲۲:۵۱ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۹
      0 0
      مطلب مهمی را مطرح کردین. دو دیدگاه متباین در ایران در مورد حکومت کردن و حاکمیت وجود داره و اینها در دو جهت مخالف حرکت میکنن. تا به یک دیدگاه مشترک درباره حکومت نرسیم عمده انرژی هر دو طرف صرف خنثی کردن و نزاع با هم میشه. امثال آقای تاجیک، خیال میکنن که نبود حزب گرفتاری برای ما درست کرده و حال آنکه پیش از تشکیل حزب باید به یک دیدگاه مشترک درباره حاکمیت برسیم وگرنه تشکیل دو یا چند حزب یا اصلا اتفاق نمی افته و یا کاری از پیش نخواهد برد. جامعه ایرانی در یک برزخه. و به نظرم گذار از این برزخ هم حالا حالاها امکان پذیر نیست و اصلا کسی هم نمی تونه کمکی به این قضیه کنه. ما در زمان شاه هم همین اختلاف دیدگاه را داشتیم که کار به انقلاب کشید و ظاهرا یک دیدگاه بر دیگری غلبه کرد. هنوز هم همان گرفتاری باقیست
    • شمس تبریزی IR ۲۲:۵۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۹
      0 0
      اگر این اختلاف دیدگاه ها حل نشه در اینده شاهد انقلابی دیگر و یا حداقل یک زد و خورد خونین خواهیم بود. آینده هم که میگم، ممکنه چند سال دیگه باشه و یا 20 سال دیگه. البته میدانم فوت رهبری بالقوه میتونه این روند درگیری یا انقلاب را تسریع کنه. اینکه این انقلاب به سود کدام یک از دو دیدگاه تمام بشه هم باز معلوم نیست. این سازش و تنشی را هم که شما اشاره کردین، در حقیقت تبلور اختلافات دیدگاه های داخلی در سیاست خارجی است. متاسفانه باز امثال آقای تاجیک ، برای مثال در همین قضیه برجام اصرار زیادی داشتن که بگن تصمیم کل حاکمیت بوده و حال آنکه اینطور نبود و ایشان عمدا و یا سهوا میخواستن نشان بدن که ما یک دیدگاه واحد درباره حاکمیت داریم که اصلا درست نبود. ایشان با خلافگویی به جای اینکه چاره ای بیندیشند
    • شمس تبریزی IR ۲۳:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۹
      0 0
      ترجیح دادن صورت مساله را پاک کنند و بگویند اختلافی نیست و حال آنکه این اختلافات عملا خودش را در انتخابات نشان داد و الان هم داره بیشتر خودش را نشان میده. سردارانی که شما گفتید نماد یک طرز تفکر در حاکمیت هستند و برخی وزرا و مشاوران دولت هم نماد طرز تفکری دیگر. اگر کل نظام نظر واحدی درباره برجام به طور اخص و سیاست خارجی و داخلی به طور اعم داشت و برجام و سیاست ما حاصل خرد جمعی حاکمیت بود، این عدم هارمونی در سازها و چنگ و دندان نشان دادن ها در انتخابات و غیر انتخابات پیش نمی آمد. در هر صورت نه این دولت، که اگر رییسی هم رییس جمهور میشد کار چندانی نمی توانست انجام بده چرا که دو دیدگاه متباین مقابل هم وجود دارند که از هم متنفر و در صدد حذف یکدیگر هم هستن.حالا زور کدوم بالاخره بچربه، با خداست