۰ نفر
۴ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۷
که ایران چو باغی است ...‏

ایران و ایرانی از همان مرحلۀ اساطیریش با طبیعت در هم تنیده است. کیومرث نخستین انسان ایرانی است ‏که بن‌ریشه‌ای در بوته‌های ریواس دارد. او که نخستین شهریار ایران‌شهر است به روایتی دیگر از سرزمینی ‏پاس‌داری می‌کند که به تعبیر فردوسی "چو باغی است خرم بهار". همۀ اینها بیان‌گر به هم پیوستگی گیاه، ‏درخت، خرمی و سرسبزی با جان و روح ایرانی است.

 همچنین است در اعتقادات دینی ما. از رسول خدا (ص) و ‏دیگر برگزیدگان و بزرگان دربارۀ حق حیات و حفظ و حفاظت از طبیعت و عالم بسیار سخن رفته است، چنان‌که ‏در فقه اسلامی کاشتن درخت، به ویژه درختان میوه‌آور، مستحب و قطع آنها مکروه است. ‏

تمدن فلات ایران از یک سو ریشه در آب و از سوی دیگر ریشه در خشکی دارد. ریشۀ بسیاری از شهرها و ‏روستاهای این تمدن نیز بر پایۀ دسترس نبودن آب است. هر جا منبعی از آب پیدا شده، شهر یا روستایی نیز بنا ‏شده؛ با این رویکرد محیط‌های بایر به محیط‌های دایر تبدیل شده اند مانند شهرهای بزرگ و آباد که در اصل ‏بیابان بوده‌اند. حتی در جایی که کویر و بیابان لم یزرع است، ایرانیان بر پایۀ نبوغ خود، فناوریها و نظام‌های بهره ‏برداری برای استفاده از منابع محدود و گاه نایاب آب فراهم و ابداع کرده‌اند. قنات یا کاریز که اساسا فناوری اصیل ‏ایرانی است، امروزه بعنوان پایدارترین روش بهره‌برداری از منابع آبی زیرزمینی در جهان شناخته شده است و بر ‏خلاف چاه که در کمتر از نیم قرن اخیر به خشکاندن سفره‌های آب‌های زیرزمینی و تشدید خشکسالی منجر ‏شده، قرن‌ها آب مورد نیاز دشت‌ها و شهرها و روستاها را فراهم کرده، بی‌آنکه آسیبی جدی به ذخائر آب برساند. ‏آب انبار نیز بسان یک سازۀ معماری ایرانی- اسلامی برای جمع آوری آب‌های حاصل از قنات و بارش باران ابداع ‏شده و هنوز هم در نواحی مرکزی ایران کاربردش را نگه‌داشته است. به همین دلیل است که تمدن ایرانی در دل ‏منطقه‌ای سر برآورده است که دو سومش را کویر و بیابان‌های خشک تشکیل می‌دهد. ‏

بطور کلی به جایی آبادی می‌گفتند که در آنجا آب پیدا بشود. از این رو آب و آبادی جدائی‌ناپذیرند. دلیل ‏رشد و گسترش روستا و شهر تهران هم چیزی نیست جز آبادی پرطراوت آن. در اسناد و کتب تاریخی از ‏المسالک‌و‌الممالک در 340 قمری گرفته تا المعجم البلدان در قرن هفتم قمری نیز وصف طبیعت زیبای تهران بر ‏سایر وجوه آن غالب بوده و به همین دلیل یکی از دلایل مورد توجه قرار گرفتن آن توسط شاه طهماسب صفوی ‏را همین نکته می‌دانند. سالها پس از آن دوران، که تهران محل آمد و شد جهانگردان خارجی شد، آن‌ها نیز ‏پیوسته از درختان تنومند و کهن چنار، با شگفتی و اعجاب سخن گفته‌اند، چنان‌که تهران را چنارستان هم ‏نامیده‌اند. ‏

تهران بر خلاف شهرهایی که پیشینۀ روستایی ندارند و یا از یک هستۀ محدود روستایی تشکیل شده‌اند، ‏دارای هسته‌های متعدد روستایی بوده و از این نظر پدیده‌ای منحصربفرد است. در واقع کلانشهر امروزین تهران، ‏ترکیبی از بیش از 120 هستۀ روستایی، باغات و زیست بوم است که امروزه مگر نام، چیزی از آنها نمانده است. ‏اما تبارشناسی آنها، هویت تاریخ طبیعی تهران را نمایان می‌سازد. ‏

تهران امروز ترکیبی از سه حوزۀ جغرافیایی جداگانه است: ری، قصران (کوهسران) و تهران. ری منطقه‌ای ‏نسبتا بیابانی، تهران دشتی نیمه بیابانی و قصران نیز منطقه‌ای کوهستانی و کوهپایه‌ای است. قصران بیش از سی ‏پارچه آبادی را در بر‌می‌گرفته و منطقۀ گسترده‌ای شامل طرشت، تجریش، جماران، نیاوران، ولنجک تا لواسان را ‏در خود داشته. در غرب آن نیز مجموعه‌ای از روستاهای حوزۀ جغرافیایی کن و طرشت وجود دارد که دیگر جزو ‏تهران شده‌اند. بین تهران و ری چهل پارچه آبادی بوده که به روستاهای غار مشهورند. در شرق آبادی‌های چندی ‏از جمله دولاب را داریم که امروزه جزء بخشهای مرکزی تهران محسوب می‌شوند. آب مورد نیاز این آبادی‌ها یا از ‏راه رود‌دره‌های هفت‌گانه تهران شامل رود دره‌های دارآباد، گلابدره، دربند، ولنجک، درکه، فرحزاد و کن، تامین ‏می‌شد و یا از طریق آب‌رسانی با قنات‌ها. ‏

رشد تهران در یک قرن اخیر تغییر و تحولات زیادی را در ویژگی‌های طبیعی این دشت سرسبز ایجاد کرده ‏است، چنان‌که تهران امروز را بیش از هر چیز محدودیت‌ها و فشارهای طبیعی و زیست محیطی تهدید می‌کند. ‏


متأسفانه به مرور زمان وضعیت رقت باری پیش آمده. با پایتخت شدن تهران کم‌کم و در مقاطعی با سرعت، ‏به جمعیت آن افزوده شد و همین باعث افزایش نیاز به زمین برای ایجاد مسکن و تامین عرصه‌های لازم برای ‏فعالیت‌های شهری گردید. افزایش جمعیت نه تنها منجر به تخریب و تغییر کاربری فضاهای سبز و بویژه باغ‌های ‏تهران شد، که باعث رنگ باختن هویت طبیعی این پهنۀ جغرافیایی گردید و از آن سرسبزی و خرمی فقط نام‌ها و ‏یادگارهایی کوچک باقی ماند. زمانی عودلاجان محل باغ‌های سرسبز بود، اما اکنون تنها چنار امام‌زاده یحیی با ‏قدمتی نزدیک به ده قرن، از آن دوران به یادگار مانده است. زمانی در کنار تهران باغ پهناور و زیبای لاله‌زار قرار ‏داشت، که سالهاست از آن نشانی نیست. از بهارستان هم که یادآور طراوت بهاران بود و نگارستان که زمینی ‏آراسته از گل و گیاه را تداعی می‌کرد، دیگر نشانی نمی‌یابیم. ‏

اما هنوز هم در گوشه و کنار شهرمان نام‌هایی باقی است که یادآور آن باغ‌هاست، هم‌چون محلۀ باغ ایلچی، ‏محله باغ‌صبا، محلۀ باغ فیض، محلۀ باغ حاج محمدحسن (حاج امین‌الضرب)، کوچه‌باغ اخوان، باغ و عمارت عین ‏الدوله، خانه-باغ اتحادیه، باغ مستوفی الممالک، کوچه‌باغ مقتدر و در پی آن دیگر نه از انار باغ فیض نشانی مانده ‏و نه از توت طرشت و ونک و خیار دولاب. ‏

در حال حاضر بنا بر آمار اظهار شده، سرانۀ فضای سبز شهر تهران برای هر نفر 16 متر مربع است. البته این ‏میزان در مناطق مختلف شهر تهران متفاوت است، مثلا این سرانه در منطقۀ 21 با 41 متر مربع و منطقۀ 2 با 22 ‏متر مربع، در حالتی مناسب قرار دارد و کمترین سرانه‌ها هم مربوط به منطقۀ 10 با 3 متر‌مربع، منطقۀ 7 با 4 متر ‏مربع، منطقۀ 11 با 5 متر مربع و منطقۀ 12 با 6 متر مربع اختصاص دارد.‏

گسترش ناهنجار مناسبات سرمایه‌داری جدید نه تنها از مشکلات تهران نکاست، بلکه آن را دوچندان کرد. ‏یکی از مهمترین عوارض آن تاثیری است که بر منابع آبی گذاشته است، چرا که گران شدن زمین و نحوۀ سرمایه ‏گذاری بر روی آن نه تنها زمینۀ بهره‌گیری از سنت آبیاری آهسته و پیوستۀ ایرانی را از بین برد، بلکه نمونه‌ای ‏ناقص و ناکارآمد مانند حفر چاههای عمیق و ایجاد سدهای بزرگ عرضه کرد، که از یک‌سو به خشک شدن ‏قنات‌ها انجامید و زمینۀ از بین رفتن سرسبزی و شادابی شهر را فراهم ساخت و از سوی دیگر به تجمیع منابع ‏طبیعی و سرمایه‌ای در یک نقطه منجر شد؛ به نحوی که سایر نقاط گرفتار کمبود و نارسایی و محدودیت شدند. ‏به هر حال نظام و تجربۀ بومی که قابلیت توسعه و تعمیم و تکامل داشت را کنار گذاشتیم و در هیجان ناشی از ‏دست‌آوردهای تکنولوژی شتابان جدید غرق شدیم، بی آن‌که نتایج بلندمدت آن را در نظر آوریم. ‏

واقعیت آن است که همین حفر چاه‌های عمیق، همین سدهایی که در پشت آن آب را در برابر گرمای سوزان ‏و تبخیر فراوان، مثلا ذخیره می‌کنیم، علاوه بر محدود کردن منابع آبی مورد نیاز باغ‌ها و کشت‌زارها و روستاها، ‏توهم دسترسی آسان و ارزان به آب برای جمعیتی هرچه بیشتر فراهم ساخت. بدین سان در این تجربه از دو سو ‏آسیب دیدیم. یکی کاهش منابع آب تا جایی که ظرفیت‌های طبیعی در آستانۀ پایان یافتن و رسیدن به سنگ و ‏نشست خطرناک زمین است، و دیگری تمرکز بیش از حد جمعیت در کنار منابعی که به زور سرمایه و تکنولوژی ‏شکل گرفته و تجربه نشان می‌دهد چندان پایدار نخواهد بود. ‏

میدانیم که استان تهران در حال حاضر حدود 16 درصد جمعیت کشور و 0.78 درصد مساحت آن را ‏تشکیل داده و تراکم جمعیت در این استان برابر با 938 نفر در کیلومتر مربع است که حدود 20 برابر متوسط ‏کشور می‌باشد. 1‏

بالا رفتن نقطه‌ای تراکم جمعیت، باعث فشار بر منابع و شاخص‌های زیست‌محیطی می شود. آب مورد نیاز و ‏همچنین دیگر نیازهای اساسی مانند خوراک، هوا و خاک، دچار آلودگی و فرسایش جدی شده اند و باز هم ‏خواهند شد. فشار ناشی از بهر‌ه‌برداری از منابع زیستی بسیار فراتر از محدوده و مساحتهای مسکونی است. باید در ‏پیش چشم داشته باشیم که شهر تهران با این جمعیت انبوه، فقط 0.04 درصد از مساحت ایران را شامل می‌شود. ‏وسعت شهر تهران کم و بیش برابر با وسعت کشور سنگاپور است، در حالی‌که آن کشور بیش از پنج میلیون نفر ‏جمعیت ندارد، اما این شهرستان بسیار بیشتر از آن سکنه را پذیراست. اگر در چنین شرایطی شاخص مصرف آب ‏را در تهران در نظر بگیریم، بلافاصله به این نتیجه می‌رسیم که با این همه جمعیت ناچاریم سهم عمدۀ منابع آبی ‏جنوب البرز را از همۀ ساکنان آن نواحی دریغ کنیم و برای شرب مجموعۀ شهری تهران زه‌کشی کنیم. به‌همین ‏دلیل اکنون سدهای کرج (امیرکبیر)، لار، لتیان، ماملو و طالقان، علاوه بر چاه‌های مجاز و غیر مجاز جدید2 و ‏قنات‌های قدیمی در خدمت تأمین آب مورد نیاز تهران هستند. مصرف آب هم در اینجا به حدی است که نه تنها ‏به کاهش شدید منابع ذخیرۀ آب منجر شده، بلکه به فرسایش و فرو نشستن خاک نیز انجامیده است بطوری‌که ‏این زلزلۀ خاموش با سالانه حدود 36 سانتی متر فرونشست (طبق بررسی‌های سال 1389) باید مورد توجه قرار ‏گیرد. نیاز آب آشامیدنی تهران تا سال 1400 به بیش از 1450 میلیون مترمکعب در سال خواهد رسید که تقریبا ‏‏50 درصد بیش‌تر از ظرفیت آب در دسترس است.‏

مشکلات ناشی از آلوده ساختن آب و نفوذ آب‌های آلوده به لایه‌های زیرین زمین و به منابع آبی زیر‌زمینی، ‏کمتر از حجم وحشتناک مصرف آن نیست. اکنون در دشت‌های جنوبی البرز سکونتگاه‌های شهری و روستائی ‏پرجمعیتی قرار دارند. بنابراین باید آلودگی‌های فاضلاب را نیز به مجموعه عظیم مشکلات زیست‌محیطی تهران ‏اضافه کنیم. بنا بر اعلام کارشناسان، شبکۀ جمع‌آوری فاضلاب شهر تهران 6 هزار کیلومتر طول دارد و در سال ‏‏1410 به 9 هزار کیلومتر خواهد رسید. در شهر تهران روزانه 684 هزار مترمکعب فاضلاب جمع آوری می شود ‏که برای حمل آن به 38 هزار تانکر 18 هزار لیتری نیاز است و این حجم انبوه توسط دو تونل فاضلاب از ‏تصفیه‌خانه های تهران منتقل می‌شود. از یاد نبریم که این دشت‌ها سهم عمدۀ محصولات کشاورزی پایتخت را ‏هم تامین می‌کنند و به واسطه عدم بازچرخانی و سیستم نامناسب فاضلاب، آب کشاورزی به شدت آلوده است و ‏برای سلامت عمومی تهدید بزرگی به حساب می‌آید. ‏

متاسفانه نزدیکی منابع آلوده کنندۀ آب تا محل تامین سرچشمه‌های آب کلانشهر تهران رسیده و ‏ساخت‌و‌سازهای گستردۀ دو دهۀ اخیر در ارتفاعات دامنه جنوبی البرز مایۀ آلودگی آب گوارای تهران شده است. ‏آبی که روزگاری به گوارایی معروف بود. ‏

به قول سهراب‌سپهری:‏
شهر پیدا بود: رویش هندسی سیمان، آهن، سنگ،
سقف بی‌کفتر صدها اتوبوس...‏

شاهد عینی این نکته دربارۀ تخریب منابع آبی، از بین رفتن ماهی‌ها در قنات‌هاست. در گذشته، قنات‌های ‏تهران محل رشد و پرورش ماهی سیاه کور بود. نکته‌ای که از چشم سیاحان خارجی هم پنهان نمانده بود، اما به ‏واسطه نفوذ آلودگی‌ها نه تنها دیگر هیچ خبری از آنها نیست، بلکه ماهی‌های قرمز سفره‌های هفت‌سین در این ‏آب می‌میرند. ‏

این مشکلات زیست محیطی در نگرانی‌ها و تذکرات مقام معظم رهبری هم آمده است، مانند کوه‌خواری. ‏ایشان ضمن رنج آور و اسفبار دانستن این پدیده، تاکید کردند که باید در قانون، این گونه اقدامات جرم تلقی ‏شود و افراد سوء‌استفاده کننده بی هیچ اغماضی مورد تعقیب قضایی قرار گیرند و اگر در دستگاهها هم کوتاهی ‏انجام گیرد، باید با عوامل این کوتاهی‌ها هم برخورد شود. به هر حال این کوه خواری، حتی در نظام برنامه‌ریزی ‏رسمی نیز بی محابا جا خوش کرده است و خود را به عنوان دستاوردی بدیع برای حل مسالۀ مسکن، نه تنها در ‏مجموعه شهری تهران، که در بسیاری نقاط ایران، به رخ می‌کشد، نمونه هایی مانند 34 تعاونی مسکن وزارت ‏جهاد سازندگی سابق در مرادآباد پونک، سوهانک، دارآباد، تلو و امام‌زاده قاسم که همه در ارتفاعات شروع شده ‏بودند و در حال حاضر برای تعیین تکلیف متوقف شده اند، از آن جمله‌اند. ‏


به یاد بیاوریم که تهران قبل از آنکه شهر باشد، باغ-شهر بوده و در اسناد تاریخی قبل از هر ویژگی دیگری به ‏باغات انار و سیب و خرمالوی آن اشاره شده است. ‏

از سوی دیگر، باید نگاهی هم به مسئلۀ باغات تهران نیز داشته باشیم. باغاتی که به‌رغم وجود قانون حفظ و ‏گسترش فضای سبز، که در سالهای 52، 59 و 89 بازنگری شده، در حال تخریب هستند. در این قانون چهار اصل ‏پیشبینی شده است که عبارتند 1- شناسنامه دار کردن باغها و درختان شهر، 2- برخورد قضایی با تخریب ‏کنندگان باغات و فضای سبز، 3- ساخت و ساز حداقلی در باغهای خصوصی کوچک مقیاس و 4- قرار گرفتن ‏باغات شهر در پهنه حفاظت و صیانت ویژه. اما در اجرا فقط در دو دهۀ اخیر 5000 هکتار باغات تهران از بین ‏رفته‌اند. ‏

فراموش نکنیم، که مساله محیط زیست، مساله این دولت یا آن دولت، مساله این شخص یا آن شخص و ‏مسالۀ این جریان یا آن جریان و حتی مسالۀ این نسل و آن نسل هم نیست، بلکه موضوعی همگانی و ملی است ‏که باید برای حل مشکلات مرتبط با آن، همه دست به دست یکدیگر دهند. بی گمان بخش بیشتر آنچه بر سر ‏هویت طبیعی تهران آمده، ناشی از آمیخته کردن مسائل زیست‌محیطی با شتابزدگی و پول-پایه‌گی و قدرت‌طلبی ‏است و تداوم این روند به معنای تداوم تخریب فضاهای طبیعی باقیمانده در شهر تهران و پیرامون آن است. به هر ‏حال تهران و حریم آن، در شرایط پیش رو، توان همزیستی سازگار و مسالمت آمیز با طبیعت را از دست داده و ‏بدنبال پرواز با بالهایی است که برای آن فکری نشده است. مناسبات کنونی تهران با محیط پیرامونش نه قابل دفاع ‏و نه قابل ادامه یافتن است. بنابراین نیاز ضروری به دگرگونی بنیادینی وجود دارد که ژن‌های آن در فکری نو و ‏نظامی جدید در برنامه‌ریزی نهفته است. ‏

‎*‎منتشر شده در ویژه‌نامه نوروزی اعتماد

 

منابع:

‏1- ایران 1.648 میلیون متر مربع مساحت و 75.150 میلیون نفر جمعیت (سرشماری سال 1390) و استان ‏تهران 12981 کیلومتر مربع و 12.183 ‏میلیون نفر جمعیت دارد و شهر تهران با 730 کیلومتر مربع مساحت، ‏‏8.2 میلیون نفر را در خود جای داده است.‏


‏2- ‏ در استان تهران حدود 10 هزار حلقه چاه مجاز و حدود 20 هزار چاه غیرمجاز حفر شده است.‏

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 648698

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 12 =