۰ نفر
۲۸ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۵:۱۸
آرگون: دماسنج اقتصاد خوب کار نمی‌کند

یک عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران معتقد است نمی‌توان نسبت به اصلاح بخشی از اقتصاد اقدام کرد و از کنار سایر مشکلات گذشت، وقتی بازار سرمایه مشکل دارد؛قطعا این مشکل از سایر بخش های کشور نشات گرفته و باید نسبت به حل همه آنها اقدام کرد.

متین‌دخت والی‌نژاد: بانک مرکزی در اوایل تابستان آمار رشد اقتصادی سال ۹۵ منتشر کرد. رشد اقتصادی کشور در سال ۹۵ به سطح ۱۲.۵ درصد رسید که بیشترین رشد در ۲۵ سال اخیر بوده است.

در واقع در سال گذشته رشد اقتصادی کشور رکورد زد. کارشناسان معتقد بودند یکی از عوامل اثرگذار در رشد اقتصادی اثر لغو تحریم‌ ها در فروش نفت، افزایش نسبی قیمت برخی مواد صادراتی و افزایش تولید به‌خصوص در صنایع خودرویی بوده است.
فعالان اقتصادی بر این باورند که این رشد اقتصادی تنها به دلیل پر شدن ظرفیت های خالی از گذشته بوده و رشد اقتصادی واقعی کشور نیست.اگرچه برنامه های اقتصادی دولت ادامه رشد اقتصادی است،اما آنچه موتور اقتصاد را روشن می کند،رشد شاخص های بورس و بازار سهام است.

در اقتصادهای معتبر دنیا، شاخص بورس نشان دهنده وضعیت واقعی اقتصاد آن کشور است. زمانی که شاخص های بورس رو به رشد نباشد، وضعیت اقتصاد آن کشور خوب نیست. عباس آرگون، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران
 دراین رابطه می گوید:«وقتی شاخص بورس رو به رشد نباشد،یعنی حال اقتصاد خوب نیست.بورس مثل دماسنج عمل می کند و تحولات آن نشان دهنده شرایط عمومی اقتصاد است.» او معتقد است برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور و استمرار رشد اقتصادی بالا، باید اصلاحات کلی در نظام پولی کشور صورت بگیرد.

مشروح گفت‌وگو با  عباس آرگون درباره وضعیت بازار سرمایه کشور که در کافه خبر خبرآنلاین انجام شد، را در ادامه می‌خوانید:

به نظر شما عملکرد نظام پولی کشور چقدر بر بورس تاثیر گذاشته است؟ آیا تغییرات اخیر سود بانکی کشور می تواند بر بورس تاثیر بگذارد؟

بازار سهام به نوعی یک معیار مناسبی برای ارزیابی وضعیت اقتصادی هر کشوری است. در حال حاضر اگر می گوییم بازار سرمایه وضعیت خوبی ندارد،نشان دهنده این است که وضعیت اقتصادی ناخوشایند است که  این وضعیت هم  خود را در بازار سرمایه نشان می دهد. نظام پولی و بازار سرمایه تاثیرپذیر و تاثیرگذار است ولی در حال حاضر بازار سرمایه کشور از نظام پولی تاثیر زیادی گرفته است. قطعا بازار سرمایه ریسک های خاص خود را دارد. نوسان و ریسک جزو جدانشدنی اقتصاد به خصوص در بحث بازار است. در بحث ریسک ها، سیاست های داخلی، موضوعات سیاسی منطقه، بحث تحریم ها موثر است که خواسته یا ناخواسته در بازار های ما تاثیر می گذارد. از سوی دیگر بحث تغییرات قیمت جهانی نیز در بازارهای داخلی تاثیر گذار است. همه این عوامل در بازارهای سرمایه تاثیرگذار است. 

علاوه بر این ها، در داخل بحث بازارهای موازی با  بازار سرمایه را داریم. در حال حاضر بازدهی بازار پول، نرخ موثر بالای ۲۰ درصد است. به همین دلیل هم ریسک ندارد. فردی که در نظام بانکی سرمایه گذاری می کند ریسک کمتری را متقبل شده، مالیات هم پرداخت نمی کند، مشغله و درگیری های اجرایی هم ندارد. از طرف دیگر سود بالا هم می گیرد. اما همین رقم را در بازار سرمایه مقایسه کنید. بازار سرمایه ریسک بالایی دارد. چنین بازدهی هم ندارد. بازدهی سال گذشته در کل بازار منفی بود. هرچند امسال برخی  محرک ها توانست بازار را مثبت ۴ الی ۵ درصد نگه دارد،اما مجموعا شرایط بهم هم وابسته است. 

از سوی دیگر اشکلات درون سیستم هم داریم؛کند بودن سیستم، چابک نبودن و رانت های اطلاعاتی نیز قطعا بر بازار تاثیر منفی گذاشته است. به علاوه این موارد، مشکل تعدد قانون داریم. همین موضوع بازدارنده و دست و پا گیر است. قاعده و قانونمندی خیلی خوب است اما در حد بهینه. از یک حدی که بگذرد خود می تواند مخل انجام کار شود. 

پس به نظر شما مجموعه این عوامل سبب شده تا  سرمایه گذاران مشتاق ورود به بازار سرمایه نباشند؟

عملا تمایل ورود به این بازار وجود ندارد. شما یک نقدینگی دارید در بازاری با آرامش خاطر، با اطمینان و ریسک کمتر بازدهی خوب می گیرد. حالا مقایسه کنید در بازار سرمایه با ریسک بالاتر و بازدهی دو الی سه درصد، قطعا استقبال در این بازار کمتر است. علاوه بر این موارد، خود دولت نیز موثر است. اوراقی که خارج از بورس منتشر می کند،مخل است.حتی شنیده ام سود این اوراق بیش از ۳۰ درصد است. معلوم است با این بازدهی، مردم در بخش های دیگر سرمایه گذاری می کنند. در واقع باید یک تجدید نظر اساسی در حوزه سود سپرده های بانکی صورت بگیرد که بتوانیم این منابع را به سمت واقعی و مولد اقتصاد حرکت دهیم. 

بانک یک واسطه است. پول را از یک سری افراد که منابع مالی دارند، می گیرد و به گروه دیگری که نیاز به آن منابع مالی دارد، می‌دهد. 

وقتی نرخ بهای تمام شده پول برای نظام بانکی بالای ۲۱ الی ۲۲ درصد است، قطعا باید با یک اسپرد مثبتی آن را به بخش های مولد اقتصادی پرداخت کند. در حال حاضر نرخ تسهیلات ۲۶ الی ۲۷ درصد است.به صورت رسمی شاید ۱۸ درصد اعلام شود، اما در واقعیت نرخ موثر تسهیلات با این فرآیند بالا رمی رود.معلوم است که تولیدکننده تمایل به سرمایه گذاری  در این بازار پول دارد. 

ما نمی توانیم بخش های اقتصادی کشور را به صورت جزیره ای ببینیم. نمی توانیم بگوییم بازار سرمایه ما مشکل ندارد،درحالی که هم بازار پول و هم سرمایه با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند. ما باید یک نگاه همه جانبه نسبت به کل اقتصاد داشته باشیم. یک نگاه سیستمی داشته باشیم. قطعا بازار سرمایه کشور می تواند بر بازار پول هم تاثیر بگذارد. از طرف دیگر بازار پول بر بازار سرمایه موثر است. ما باید به صورت مجموعه نگاه کنیم.در حالی که  این نگاه در داخل کشور کمرنگ است. 

از سصویی با این نرخ سود تسهیلات  سرمایه گذاری گران است و صرف نمی کند. مگر حاشیه سود تولید چقدر است؟ حداکثر ۱۵ درصد است. به همین دلیل هم سرمایه گذاری در بخش تولید سودده نیست. برای حل این مانع هم ابتدا باید مقررات زدایی کرد.

به اعتقاد من بعد از کاهش تورم، نظام مدیریتی کشور،تازه خود را نشان داده است. تا پیش از این خیلی از سو مدیریت ها را تورم پوشش می داد. زمانی که  تورم بالا بود کالایی که می خریدیم یک الی دو سال بعد ۲۰ الی ۳۰ درصد گران می شد و فکر می‌کردیم سود کردیم. در حالی که سود نبود، تورم بوده است. در حال حاضر تورم که پایین آمده این اتفاق خود را نشان می دهد.

از طرف دیگر باید بازار سرمایه به استانداردهای جهانی نزدیک شود. در روش های کار، پذیرش، عرضه و معاملات مشابه سازی کنیم و از تجارب بقیه کشورها استفاده کنیم. باید قوانین محدودکننده را برداریم.

بازار بورس نباید مامور نگه داشتن شاخص باشد. شاخص باید عرضه و تقاضای واقعی را نشان دهد و بیانگر واقعیت ها است. به زور نمی شود شاخص را نگه داشت.زیرا حقیقت واقعی اقتصاد در بورس دیده می شود. 

در سال های گذشته رشد اقتصادی بالا داشتیم. اما این رشد در بورس به طور واضح دیده نمی شود. مشکل ناهماهنگی بین رشد اقتصادی و بورس چیست؟

باید آنالیز کنیم که رشد اقتصادی از چه لحاظ بوده ؛ یک سری ظرفیت های خالی که از گذشته، به دلیل تحریم  و یا محدودیت هایی که در صادرات نفت داشتیم موجب رشداقتصاد کشور شد. البته همین رشد اقتصادی جای قدردانی و تقدیر دارد. بالاخره همین اتفاق باعث افزایش درآمدهای کشور شده است. اما در بخش های واقعی مانند صنایع با مشکلات عدیده ای رو به رو هستیم. بهره وری، کیفیت کالا و تکنولوژی ما پایین است و به روز نیست. دیگر دنیا در مقیاس های کوچک کار نمی کند. از سویی مجوزهایی که می‌دهیم مجوزهای درستی نیست. استراتژی کلان اقتصاد ما باید مشخص باشد. باید مشخص کنیم که دنبال کدام مسیر هستیم. به طور مثال در بخش ارز به طور واضح مشخص است که ریشه مشکلات اقتصادی کشور کجاست وچرا  صادرات افت پیدا کرده است.

آیا به بهای تمام شده ارز متناسب با تورم کشور اضافه شده است؟ معلوم است که اینطور نیست. نتیجه این می شود که تولیدکننده داخلی نمی تواند با بنگاه های خارجی رقابت کند. چون بهای تمام شده کالا بالاست و این موضوع در قیمت نهایی تاثیر می گذارد. این موارد موجب کاهش رقابت پذیری می شود.

 بخشی از شرکت هایی که صادرات دارند در بورس فعالند. اگر ارز تعدیل شود، قطعا سودآوری آنها رشد پیدا می کند. اشکالات بازار سرمایه را نمی توانیم به صورت خاص ببینیم. 

به گفته برخی کارشناسان، سهام بانک ها در بورس دیگر سودآوری ندارد. آیا این مشکل هم ناشی از موانعی است که به آنها اشاره کردید یا اینکه نظام بانکی کشور با بن بست مواجه شده؟ 

یکی از بحث هایی که در بورس وجود دارد،مشکل نقدشوندگی است. زمانی که نماد یک شرکت برای یک سال بسته می شود انگیزه  سرمایه گذار از بین می رود.سهامدار نمی داند که آیا این سهمی که خریده بالاخره کی نقد می شود، شاید فردا روزی نیاز به پول داشته باشد و بخواهید آن را بفروشید، اما برخی نمادها یک سال است که بسته اند. در واقع این مانعی برای ورود پول و سرمایه جدید به بازار می شود. زمانی که نمادی برای مدت طولانی بسته می شود، سرمایه گذار احساس می کند منابع و پولش قفل شده است. این ناهماهنگی بین بورس و بانک مرکزی نیز وجود دارد. مجامع بانک ها و طرح استاندارد بانک مرکزی و بورس باید به سرعت اجرا شده و در ادامه کار بین این دو نهاد هماهنگی ایجاد شود. 

واقعیت این است که بانک ها دیگر سوددهی ندارند. چون حال اقتصاد خوب نیست. وقتی حال اقتصاد خوب نباشد در همه بخش ها اثرات خود را نشان می دهد. مانند یک دومینو است که به یکدیگر مرتبط هستند. اگر بنگاه نتواند خوب بفروشند، قطعا نمی توانند پول بانک را تسویه کند، تسویه بانک که معوق می شود بر گردش نقدینگی تاثیر می گذارد. به همین ترتیب گردش نقدینگی در کشور  کند شده و رکود ایجاد می شود.

از سوی دیگر عدم توازن بین عرضه و تقاضای پول نیز مطرح است. در حال حاضر تقاضا برای  پول بالا است. طرف می خواهد فقط در بازار بماند. با هر نرخی تسهیلات را می گیرد ولی پولی برای پس دادن ندارد.  شاید تسهیلات بگیرد حقوق بپردازد، شاید تسهیلات بگیرد که تسهیلات گذشته را تمدید کند،ولی حال این تولید خوب نیست و سرانجام یک جایی این شرایط وخیم خود را نشان می‌دهد.

بانک ها نیز یک بنگاه اقتصادی هستند. آن ها هم مشکلات خاص خود را دارند. نیروی انسانی مازاد دارند. تعداد شعب بانکها زیاد است و موارد دیگر. همه این موارد در بهره وری بانک ها تاثیرگذار است.از سویی بررسی ها نشان می دهد که طرح  اعتبار سنجی که صورت گرفته،کیفیت لازم را ندارد. بانکها تسهیلاتی داده اند که بازگشت ندارد.  سود سپرده که به مردم می دهند، بیش از سود تسهیلاتی است که می گیرند. قطعا بانک ها با ادامه این شرایط به مشکلات بزرگتری برخورد می کنند. نظام بانکی مشکل و باید اصلاحات لازم در آن انجام شود. قطعا باید سود سپرده کاهش پیدا کند. تورم ۹ درصدی کشور با سود تسهیلات بالای ۲۰ درصد همخوانی ندارد.  بنگاه ها  نمی توانند با تسهیلاتی که می گیرند کار کنند. هم سود بانک را بازگردانند و هم خود بتوانند چرخ کارشان را بچرخانند. 

35224

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 708746

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 14 =