شکست تیم، در یک بازی نباید آغاز بحران آن تیم شود!

ميلاد بلادي: شكست جاده اي است براي پيروزي؛ اين جمله را زياد شنيده ايم و مطمئنا فقط يك شعار نيست بلكه معني ژرفي در خود دارد. در دنياي فوتبال تيم هاي زيادي بوده اند كه سال‌هاي طولاني درخشيده اند، باخت هاي متعددي داشته اند و دوباره به جايگاه بالاي خود بازگشته اند.
از طرف ديگر تيم هايی هم بوده اند و هستند كه با يك يا دو شكست جايگاه خوب خود را ترك كرده و طعم باخت را در مسابقات بعدي  زياد چشيده اند. آيا امروزه در فوتبال حرفه اي مربيان باشگاه توان مقابله با شكست را دارند؟ اين یک سوال اساسي است كه چگونه بايد پس از ناكامي دوباره به موفقيت رسيد؟

شكست به معناي تسليم شدن نيست و نباید بازيكن و كادر فني را دلسرد بكند بلكه مربي به عنوان يك هدايت كننده تيم بايد به بازيكنان ياد بدهد لذت پيروزي و موفقيت در صورتي معنا پيدا مي كند كه يك روي سكه شكست و ناكامي و يك روي ديگر پيروزي باشد. وقتي تيم ها به اين درك برسند، چه ببرند و چه ببازند از مسابقه و بازي كردن لذت مي برند كه مطمئنا این موضوع باعث مي شود بدون استرس در زمين مسابقه بار فني خود را به نحو احسن پياده كنند و قطعا تاثير مثبت كار خود را در نتايج كسب كرده در آخر فصل ببینند.

يكي از مهارت هايی كه مديران باشگاه ومربيان بايد داشته باشند اين است كه بتوانند قبل از وارد شدن بحران به تيم و باشگاه از آن جلوگيري كنند. يعني مديريت بر بحران داشته باشند. البته بعضي از موارد برای جلوگيري از شكست، در اختيار مربي نيست. مثلا قدرت حريف و قضاوت داور مسايلي هستند كه ممكن است باعث باخت تيم و شروع بحران و ايجاد استرس شود اما مربي بايد تا حدودي با علم روانشناسي آشنايي داشته باشد و اضطراب و استرس  خود را به بازيكنانش وارد نكند زيرا بدون شك در مسابقات بعدي هم به خاطر كنترل نكردن حواشي، استرس و اضطراب باعث مي شود تمركز بازيكن به هم بريزد و بر روي توان فني آنها تاثير منفي بگذارد و در نتیجه اين گونه مسايل باعث مي شود به تدريج تيم به چالش كشيده شود.

از سوی ديگر باخت هاي پي در پي كه تيم را به بحران مي كشد زماني به وجود مي آيد كه بازيكنان و كادر فني خواسته هاي هواداران خود را برآورده نمي كنند هواداران نقش عمده اي در يك بازي فوتبال ايفا مي كنند. بازيكنان حساسيت بسياري نسبت به واكنش تماشاگران نشان مي دهند. اگر تماشاگران بعد از اولين باخت از آنها حمايت نكنند اين مساله تاثير منفي بر روي تيم مي گذارد و با شروع هر مسابقه اي استرس از روي سكو به درون زمين وارد مي شود. هنگامي كه بازيكن خشمگين مي شود توجه و تمركزش به سمت عامل ايجاد كننده خشم معطوف مي شود لذا از توجه و تمركز بر كار اصل، ورزشكار منحرف مي شود و كارايي بازيكن كاهش يافته و اعتماد به نفس وي از بين مي رود و به راحتي باعث مي شود تيم شكست بخورد وكم كم وارد بحران شود. خود بازيكنان و كادر فني هم عامل ديگر هستند كه به جاي اينكه به ضعف حريف فكر كنند به شكست هاي بازي هاي قبلي خود تمركز مي كنند و اين يعني شكست و به چالش رفتن تيم زاييده تفكرات خود بازيكنان و كادر فني است. امروزه در فوتبال دنيا روانشناسي قسمتي از فوتبال است  و به قسمت قابل قبولي از اين رشته ورزشي تبديل شده است. اين روزها اكثر تيم هاي دنيا اقدام به استخدام يك روانشناس مي كنند.

41258