امیرحسن چهلتن: سانسور ترجیح می‌دهد آدم‌ها فردی زندگی کنند نه در تعامل با یکدیگر

ایلنا نوشت: امیرحسن چهلتن تاکید کرد: «نگاهی که در مدیریت کلان فرهنگی ما حاکم است ادبیات دموکراتیک را نمی‌پسندد و اتفاقا یکی از جاهای خالی این مسئله رادیو و تلویزیون و دانشگاه‌ها هستند.»

امیرحسن چهلتن (نویسنده) درباره ضرورت پرداختن ادبیات و هنر به مفهوم جامعه مدنی و بازنمایی آن در هنر و ادبیات، گفت: یکی از مسائل اصلی ادبیات رابطه فرد با اجتماع است یا رابطه فرد با جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند. منتها وقتی که جامعه در ادبیات مطرح می‌شود شاخک‌های سانسور حساس می‌شود، یعنی سانسور ترجیح می‌دهد آدم‌ها به صورت فردی و تک به تک زندگی کنند. سانسور اجازه طرح مسائل اجتماعی را در ادبیات نمی‌دهد. به محض اینکه آدم‌ها دو نفر یه سه نفر یا چهار نفر می‌شوند؛ احساس خطر می‌کند. برای همین مسئله جامعه نمی‌تواند در ادبیات مطرح شود و به‌جای آن ادبیات آپارتمانی رواج پیدا می‌کند. حذف جامعه از ادبیات معاصر به معنای حذف تاریخ است، چراکه آدم‌ها وقتی به یکدیگر متصل می‌شوند تاریخ به وجود می‌آید و آدم‌ها به صورت تک تک وجود اجتماعی ندارند. این محدودیت بزرگی است که در سراسر دنیا به ادبیات لطمه‌های جبران‌ناپذیر زده است.

چهلتن ادامه داد: یکی از عوارض سانسور این است که افراد به خودسانسوری مبتلا می‌شوند. ولی این مسئله یک عارضه است. وقتی شما مرتب با خطوط قرمز مواجه می‌شوید و نهایتا در دایره‌ای محصور می‌شوید که فقط خودتان به تنهایی در مرکز آن قرار دارید، اینجا دیگر ادبیات دفرمه می‌شود. ادبیات و داستانی که حاصل چنین نوعی از زندگی و بینش باشد، محدود خواهد شد. یعنی آنقدر در ادبیات به عقب‌گرد پیدا می‌کنیم که نهایتا به آپارتمان و اتاق خودمان می‌رسیم. بنابراین اصلا طرح این مسائل برای ما فانتزی است و نمود جامعه مدنی در ادبیات داستانی متعلق به جوامعی است که همه چیزش سر جای خودش قرار دارد و ما بتوانیم در آن درباره اینکه چرا فلان چیز اینجاست یا فلان چیز سر جای خودش نیست، با همدیگر بحث و گفت‌وگو کنیم.


این نویسنده سپس با اشاره به اینکه بیشتر از ۱۲ سال است که نتوانسته رمان‌هایش را منتشر کند، یادآور شد: من خودم یک نمونه از خلق داستان با دغدغه اجتماعی هستم که چندصدایی است و جامعه و تاریخ در آن وجود دارد و آدم‌ها در آن در ارتباط با یکدیگر معنا پیدا می‌کنند ولی از سال ۸۴ تا امسال که سال ۹۶ است؛ یعنی بیشتر از ۱۲ سال است که نتوانسته‌ام رمان‌هایم را منتشر کنم. طرح این سوالات برای جامعه‌ای است که درگیر سانسور نباشد و نویسنده‌اش آزاد باشد نه اینکه چهار نفر در یک اداره دولتی درباره ادب و فرهنگ تصمیم‌گیری کنند. آن هم افرادی که ما نویسندگان آن‌ها را ندیده‌ایم و نمی‌شناسیم ولی قرار است کتاب‌های ما را از سد سانسور عبور دهند. مجموعا آثار نویسندگان یک کشور بازتاب دهنده اندیشه‌ و تفکر است که قرار است توسط همین چهار نفر بررسی شود و اجازه چاپ بگیرد. در هیچ کجای دنیا چنین نگاهی به ادبیات و کتاب وجود ندارد. منظورم هم از دنیا همین افغانستان و عراق است که دارای سیستم سانسور متمرکز دولتی است که به نویسندگان و اهالی متفکران و اندیشمندان دیکته می‌کند که آثار خودتان را پیش از انتشار به دست ما بسپارید تا اگر صلاح دانستم دستور یا اجازه چاپ آن را صادر کنم. واقعا چنین رویه‌ای دیگر در دنیا وجود ندارد و شاید تنها در کره شمالی شاهد این رویه باشیم.

23243

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 728121

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 6 =