آب را انتقال دهند؛ به ما ربطی ندارد!

یک لحظه مجسم کنید که شخصی، به لوله‌ی آب ورودی به ساختمان شما دست‌اندازی کند و شما به او بگویید که با اجازه‌ی چه کسی چنین می‌کند، و آن شخص به شما بگوید: «به تو ربطی ندارد»... . سال‌ها است که خیلی چیزها به ما مردمِ عادی (شهروندان درجه دو و سه!) ربطی ندارد، اما گویا دایره‌ی این بی‌ربطی‌ها به آب و نان مردم و به افراد خاص هم گسترش یافته است.

دو جمله ای که عیسی کلانتری رییس سازمان حفاظت محیط زیست در نشست 20 آذر شورای اداری خوزستان در پاسخ به یکی از نمایندگان خوزستان گفت («من خانم ابتکار نیستم» و «به تو هیچ ربطی ندارد») باید در آرشیو مطالعات محیط زیستی و اجتماعی ایران حفظ و سال‌ها درباره‌ی آن پژوهش و بحث شود؛ این دو جمله، عصارهی آن شیوه‌ی مدیریتی است که سرزمینِ از نظر محیط زیستی و اجتماعی پرتنوع ایران را به سوی بیابانی و فقرزده شدن به پیش برده و می‌برد.

همه می‌دانیم که آن‌چه را که یک فرد در محفل‌های رسمی بر زبان می‌راند، بسی ملاحظه‌کارانه‌تر از آن چیزی است که در جمعِ خودی‌ها می‌گوید و شاید بسیار بسیار کمرنگ‌تر از آن چیزی باشد که شخص در ضمیر خود به آن معتقد است و بِدان عمل می‌کند. در موضوعی که مورد بحث ما است، می توان حدس زد که کلانتری با نفی و به سخره گرفتن شیوه‌ی مدیریت خانم ابتکار چقدر به حفظ پیوستگیِ مدیریتی و جلوگیری از «گسست»، و البته به احترام به همکاران معتقد است، و نیز چقدر به دیگران (نه مخالفان، که حتی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی) اهمیت می دهد. چنین بوده که از چهل سال پیش، «نشستگان بر زورق یقین» (به بیانِ زنده‌یاد شاملو) به ما و به دیگران گفتند که «به تو ربطی ندارد»! به ما که در این خاک بر خشتِ تولد افتادیم و در هوای این مُلک نفس کشیدیم، گفتند که مسایل این سرزمین به شما ربطی ندارد! اینک، کار به جایی رسیده که فردِ نشسته بر صندلی ریاستِ سازمانی که باید حافظ محیط زیست (این حلقه‌ی رابط همگان) باشد، به هم‌مسلک خود می گوید که به تو ربطی ندارد... .

شگفتا که مساله‌ی آب خوزستان به نمایندگان و اهالیِ همین استان که مهد تمدن ایرانی است ربطی ندارد، اما به مدیرانی که برپایه‌ی مناسبات قدرت بر مسند تصمیم‌گیری نشسته‌اند، ربط دارد! خوزستانی‌ها باید «صرفه‌جویی» کنند (در واقع در بی‌آبیِ بیشتر بسوزند) تا پسته کاران کرمانی، محصول به آمریکا بفرستند؛ تا فولادکاران یزد، کوه‌های کشور را زیر و رو کنند و سنگ آهن و شمش آهن و تیرآهن به چین بفرستند؛ تا شرکت‌های سدساز و کانال‌ساز باز هم پولِ این مردم را به جیب بزنند؛ تا باز هم مدیران وزارت نیرو با تکبر از شیوه‌های «مدیریت منابع آب» سخن بگویند.

***

نامه‌ای که عیسی کلانتری برای جهانگیری (معاون اولِ کرمانی رییس جمهور) درباره‌ی آب‌های خوزستان فرستاده بود و برملا شدن آن بهانه‌ی گفتگویی تند میان او و نمایندگان خوزستان شد، نمونه‌ی شاخص نامه‌های دولتی است که سرنوشت آب و محیط زیست کشور را به این روز نشانده؛ محرمانه، با نگاهِ از بالا به پایین، همراه با یقین به درستیِ گزاره‌های خودساخته، و اصرار بر شیوه های مهندسیِ آب که تاکنون نه موجب «تأمین» (به معنای ایجاد امنیت) در موضوع آب شده و نه کم‌ترین کمکی به حفظ منابع آب - برای نسل‌های آینده که نه، حتی برای سال‌های آینده - کرده است. در حاشیه بگویم که این نامه مانند بیشتر نامه های دولتی، از نظر آیین نگارش و دقت در تدوین هم پر ایراد است. در این یادداشت، فقط به توضیح کوتاهی درباره‌ی چند ایرادِ محتوایی نامه می‌پردازم:
چنین نامه‌ای نه‌تنها نمی‌بایست محرمانه می‌شد، بلکه برعکس باید با نظرخواهی از مردم، به‌ویژه سهم‌برانِ تاریخیِ آب‌های مورد بنظر، در فضایی باز به بحث گذاشته شود. باورنکردنی است که چگونه مردم در هنگام رأی دادن در انتخابات، فهیم و صاحب حق تلقی می‌شوند، اما در نظر دادن درباره‌ی آب و نان خود ناکارشناس و نامحرم می‌شوند!

نگاهِ آقابالاسرانه را از آن‌جا می توان دریافت که کلانتری موضوع بس پیچیده‌ی آب را با چهار تا ضرب و جمعِ ساده‌انگارانه «حل» کرده و و در مقام تنها مسوولی که ممکن بود با موضوع انتقالِ باز هم بیشتر آب از سرشاخه‌های کارون مخالفت کند، نظر موافق خود را از همان ابتدا اعلام کرده است. می گویم «ساده‌انگاری» به این دلیل که کلانتری پس از چند دهه مسوولیت در مقام وزارت کشاورزی، ریاست خانه‌ی کشاورز، و ریاست ستاد احیای دریاچه‌ی اورمیه، و مصرف کردن هزاران میلیارد تومان بودجه نتوانسته مصرف آب را دست‌کم در حوضه‌ی دریاچه‌ی اورمیه (که کم‌و‌بیش، منطقه‌ی پدری خودش هم هست) اصلاح کند. اما او برای چند صد هزار هکتار زمین کشاورزی و چند میلیارد مترمکعب آب خوزستان روی یک برگ کاغذ، نسخه می پیچد!

گزاره‌های نامه جای شک بسیار دارند، زیرا یک قلم از این نسخه‌پیچی، حدود پنجاه درصد کاهش مصرف آب در مجتمعهای کشت و صنعت نیشکر است (که بعید است به این زودی‌ها زور دولت و ملت به آن‌ها برسد) و دیگری حذف کامل شصت هزار هکتار برنج‌کاری در خوزستان است که آن هم تبعات اجتماعی بسیار دارد. با این حال، کلانتری با یقینی که شاید فقط از بی‌اعتنایی به جنبه‌های پیچیده‌ی محیط زیستی و اجتماعی آب ناشی می‌شود، می‌نویسد: «مدیریت مصرف آب کاملاً امکان‌پذیر است و جای هیچ نگرانی نیست». معلوم نیست که چرا این مدیریت مصرف را نتوانسته در حوضه‌ی اورمیه اِعمال و یا در کرمان و یزد توصیه کند!

اما، کلیدواژه‌ی اصلی این نامه که اصرار بر روش‌های شکست‌خورده‌ی پیشین در آن موج می‌زند، و بند نخستِ توصیه‌ی کلانتری برای آب حاصل از صرفه‌جوییِ فرضی در خوزستان است، «انتقال بین حوزه‌ای 750 میلیون مترمکعب در سال» از آب‌های ورودی به این استان است. این، در شرایطی است که بحران آب در خوزستان به حدی است که نه تنها حدود نیمی از کشتزارهای استان نمی توانند به زیر کشت بروند، بلکه حتی در مورد آب آشامیدنی هم در بسیاری از شهرها و روستاهای استان مشکلات جدی وجود دارد. امروزه دیگر همه می‌دانند (و خود کلانتری هم در فیلم «مادرکُشی» و در ستاد احیای اورمیه به آن اذعان کرده) که بیشترِ طرح‌های سدسازی و انتقال آب فقط سبب ایجاد توهم فراوانی آب و افزایش مصرف بوده است. در این حال، شاید تنها دلیل اصرار کلانتری بر انتقال آب از خوزستان، بده‌بستان‌های سیاسی باشد که ما از آن بی‌خبریم... .

***

در اظهارهای بعدی کلانتری درباره‌ی جروبحث با نمایندگان خوزستان، متاسفانه او کم‌ترین تلاشی در اظهار فروتنی در برابر نمایندگان مردم نشان نداده، و هیچ قولی هم در زمینه‌ی بازنگری در محتوای آن نامه نداده و باز هم بر تحمل‌ناپذیری خود (به تعبیر خودش: توهینِ دیگران) اصرار کرده است. بد نیست رییس سازمان محیط زیست بداند که حفاظت از آب و خاک کشور، نیازمند بردباریِ بسیار و احترام به دیگر انسان‌ها و همه‌ی زیستمندان است.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 737283

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =