در تمام سالهایی که جریانی در ورزش ایران با همه بیعت میکرد و بلافاصله با هر دولتی خودی میشد و به هر منتقدی که به اصطلاح غیرخودی بود، انگ میزد و تهمت و افترا میبست، منتظر طلوع همین آفتاب بودیم و تردید نداشتیم روزی ماهیت این جریان که با همه بود و با هیچکس جز خودش نبود، برملا میشود.
امروز همان روز است... حالا یک هفتهای میشود آن جریان بعد از نزدیک به ۱۵ سال چسبیدن به میز و صندلیهای ورزش، ماهیت خود را برملا ساخته است. صد البته داشتن گرایش سیاسی برای آنها که بینش سیاسی دارند، جرم نیست ولی این که بعضیها صبحها به چپ پهلو بزنند و عصرها از سمت راست پیادهرو راه بروند، بودجهشان را از دولت بگیرند و تبلیغش را برای رقیب دولت بکنند، صبحانه را با یک نهاد بینالمللی بخورند و ناهار مهمان یک ارگان ارزشی باشند و شام پذیرای یک حزب سوم، اسمش گرایش سیاسی داشتن نیست، اسمش هفترنگ بودن است، اسمش دست و پا زدن برای در صحنه قدرت ماندن است. همین جریان وقتی اوایل سال قبل اطلاعات ورزش ایران را در اختیار بیگانگان گذاشت و ورزش ما را تا مرز تعلیق برد، در واکنش به منتقدانی که میپرسیدند آیا اسم این کار خیانت نیست، شروع به پروندهسازی کرد و تمام توان و روابط خود را به کار گرفت تا دهان منتقدان بسته شود اما حالا این جریان ناخواسته خودش دهان باز کرده و ماهیتش را برملا ساخته است. شاید این جریان باز هم برای بیعت کردن و ماندن در صحنه تلاش کند (که البته بعید میدانیم این بار دیگر جایی برای آنها در ورزش باشد) اما حداقلش این است که دیگر نمیتواند خود را در جایگاه دانای کل ببیند و ژست بیطرفی بگیرد و با شعار خدمت به ورزش از بالا به منتقدان نگاه کند.
* این یادداشت در سرمقاله شنبه ۳۰ اردیبهشت روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.
نظر شما