تمدن نوین اسلامی با آغاز انقلاب اسلامی در ایران پایه گذاری شد؛ تمدنی که اندیشمندان بزرگ همچون امام خمینی (ره) و شهید مرتضی مطهری درباره آن سخن گفته بودند اما در چند سال گذشته با تاکید مقام معظم رهبری و تعریف اصول تمدن نوین اسلامی توسط ایشان، این موضوع به عنوان یک ضرورت در جهان اسلام، بیش از پیش موردتوجه قرار گرفته است.

به باور برخی از اندیشمندان تمدن اسلامی در دوران رکود قرار گرفته و برای گسترش تمدن نوین اسلامی ابتدا باید به خودباوری رسید. دکتر سید احمدرضا خضری، استاد تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران از جمله افرادی است که روی این موضوع تاکید دارد و معتقد است تکیه بر دیگران و اتکا به سخن و اندیشه آنها بسیار سست به نظر می آید زیرا اگر ما را رها کنند، زمین می خوریم بنابراین با اتکا به خودباوری و توان نخبگان دنیای اسلام می توان چشم اندازی روشن برای تمدن اسلامی ترسیم کرد.
آسیب شناسی موانعی که برسرراه تمدن اسلامی قرار دارد و همچنین ظرفیت هایی که باعث بالندگی این تمدن می شود، از جمله مسائلی است که در گفت و گوی خبرگزاری تقریب با دکتر سید احمدرضا خضری، پژوهشگر و استاد تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران مورد بررسی قرار گرفت که در ادامه شرح این گفت و گو را می خوانید:

در یک نگاه کلی تمدن اسلامی چگونه تعریف می شود؟
ارائه یک تعریف قابل قبول و جامع از تمدن اسلامی کار آسانی نیست زیرا بحث تمدن اسلامی در 2 ساحت قابل پیگیری است. یک ساحت این که تمدن اسلامی چگونه باید باشد و چه انتظاری از آن می توان داشت و ساحت دیگر، آن تعریفی است که درحال حاضر به صورت تاریخی از تمدن اسلامی می شناسیم. بنابراین برای آگاهی از این پرسش که تمدن اسلامی چیست، ابتدا باید روشن کنیم که آیا این پرسش ناظر به انتظار و توقعی است که از یک تمدن براساس آموزه های اسلام داریم و یا این پرسش ناظر به تمدنی است که از نظر تاریخی وجود دارد.
اگر منظور این است که تمدن اسلامی بر اساس آموزه های دینی و الزامات دین اسلام چیست، این گونه پاسخ داده می شود تمدنی اسلامی است که بر مبنای اصول، موازین و مقرراتی که اسلام تعیین کرده، پدید آید و در آن چارچوب ها بماند، زندگی کند و براساس آن برای شهروندان، ذینفعان و داوطلبان خود یک الگوی صحیح و درست از تمدن ارائه دهد.
این تعریف از تمدن آرمانی است که متاسفانه تاکنون به جز در دوره هایی خاص مانند دوران پیامبر اکرم (ص) یا دوره برخی از بزرگانی که در تاریخ گذشته اسلام وجودداشته، نتوانسته به ظهور برسد؛ تمدنی که به صورت دقیق بر پایه مقررات و چارچوب های اسلام پدید آمده، مقررات خود را حفظ کرده باشد و الگویی از یک زندگی صحیح و تمدن درست ارائه دهد.
اما اگر سخن ناظر به تمدن تاریخی اسلامی است، این تمدن از زمان ظهور اسلام و در نتیجه تلاش پیامبر اکرم (ص) و بعد از رحلت ایشان در نتیجه تلاش پیروان ایشان شکل گرفته و در طول تاریخ 1400 ساله به حیات خود ادامه داده و این تمدن متاثر از آموزه های اسلام است. گاهی تاثیر بسیار و گاهی تاثیر کم پذیرفته است. به همین دلیل آنچه که در بیرون به نام تمدن اسلامی معرفی می شود برای مثال الگویی که درایران، عراق، عربستان، مصر و سایر کشورهای اسلامی وجود دارد، درصدی با موازین، مقررات و خواسته های اسلام تطبیق دارد و ممکن است درصدی هم تطبیق نداشته باشد. بنابراین خوب و بد در این مسیر تمدن وجود داشته و آرزوی هر انسان مسلمان این است که تمدن اسلامی به گونه ای شکل بگیرد که خواسته اسلام باشد و بر پایه موازین اسلام پدید آید.

الزامات و بایسته های تمدن اسلامی چیست؟
نخستین و مهمترین لازمه تمدن اسلامی این است که به آموزه های اسلام و به موازین اسلام پایبند باشد. علاوه برآن تمدنی اسلامی است که بیش از هر تمدن دیگری در مدار خردگرایی و عقل پدید آید؛ تمدنی که در آن تجمل گرایی، دنیازدگی و عیاشی وجود نداشته باشد.
از دیگر بایسته های تمدن اسلامی این است که هر چه بیشتر از اختلافات قومی، قبیله ای، طائفی، نژادی، زبانی و سیاسی به دور بوده و تمدنی اسلامی است که دارای حداکثر روحیه تعاون، همکاری، همفکری، همراهی و هم جوشی ملی و انسانی باشد.
به طور کلی مهمترین لازمه و بایسته تمدن اسلامی این است که به موازین اسلام ملتزم و هرچه بیشتر تامین کننده نیازهای واقعی و تعریف شده در چارچوب دین اسلام برای پیروان خود باشد. بنابراین این تمدن زمانی اسلامی خواهد بود که انسانی و منطبق بر تعریفی که خداوند از انسان درقرآن مطرح کرده، باشد. خداوند برای انسان نیازهایی را تعریف و ضروریاتی در نظر گرفته که اگر در تمدنی در نظر گرفته شود، می توان ادعا کرد که آن تمدن بایسته ها و شایسته های یک تمدن اسلامی را دارد.

یک تمدن نه این که به طور حتم اسلامی باشد از زمان آغاز تا پایان چه مراحلی را طی می کند؟
به طور طبیعی هرکدام از تمدن ها دورانی دارند و درطول تاریخ تمدن ها چرخه ای از نظر تاریخی طی کرده اند که در مورد تمام تمدن ها تکراری است. برای مثال یک تمدن دوران شکل گیری، بالندگی، شکوفایی، رکود و گاهی دوران سقوط و انحطاط دارد.
بسیاری از تمدن هایی که در طول تاریخ گذشته پدید آمده اند، این مراحل را طی کرده اند و تعداد اندکی از تمدن ها توانسته اند همچنان خود را حفظ کنند زیرا عوامل و علت هایی که باعث تضعیف، سقوط، رکود و انحطاط آن ها می شده را کنترل کرده اند بنابراین آن تمدن توانسته دوران بیشتری از حیات را دنبال کند اما بعید نیست تمدن هایی هم که حق حیات طولانی دارند در درازمدت اگر مراقبت نکنند به این وضعیت مبتلا شوند. امکان دارد تمدنی 300، تمدنی 400، تمدنی هزار و یا تمدنی دو هزار سال عمر کند. دلیل پایداری تمدن ها این که علت ها و عوامل به وجود آورنده تمدن پایدار بماند و آن را از بعد اخلاقی، دینی، عقلی و بینشی تغذیه کند. هرگاه خللی در این عوامل پدیدآورنده، شتاب بخشنده و نگهدارنده ایجاد شود به طور حتم تمدن ها به سمت رکود و یا سقوط پیش می روند.

در حال حاضر تمدن اسلامی در چه وضعیتی قرار دارد؟
در ارتباط با تمدن اسلامی علت هایی باعث شد که این تمدن شکوفا و بالنده شود و یک دوران شکوفایی بسیار مهمی را پشت سر بگذارد. متاسفانه در شرایط کنونی تمدن اسلامی با رکود مواجه شده است. برخی از پژوهشگران و اندیشمندان حتی سخن از سقوط تمدن اسلامی به میان آورده اند به گونه ای که امروزه در دنیای اسلام شاهد برخی رفتارهای ضد تمدنی، ضد انسانی و ضد دینی به نام اسلام هستیم اما بنده به این موضوع اعتقاد ندارم. به باور بنده تمدن اسلامی به دلیل برخی عوامل بیرونی و درونی دچار رکود شده است .

عوامل بیرونی و عوامل درونی رکود تمدن اسلامی کدامند و کدامیک اهمیت بیشتر دارد؟
هر 2 عامل مهم هستند اما عوامل درونی مهمتر است. عوامل درونی که باعث شده تمدن اسلامی در این وضعیت قرار بگیرد درچند مورد خلاصه می شود. دور شدن از آموزه های دینی؛ بازتولید اندیشه های جاهلی؛ بازتولید رفتارهای خرافی؛ خودکامگی و عیاشی حکمرانان و قدرتمندانی که در دنیای اسلام وجود دارند؛ رواج حکومت موروثی، تجملگرایی و دنیازدگی؛ غلبه نظامی گری بر تفکر، تعقل و خردگرایی؛ اختلاف ها و درگیری های قومی، دینی، مذهبی و سیاسی؛ تجزیه حاکمیت متحد دنیای اسلام و پدید آمدن افراد رقیب؛ تضعیف همبستگی سیاسی و اجتماعی در دنیای اسلام؛ واگرایی در بین قومیت ها و حکومت ها در مناطق مختلف دنیای اسلام؛ کاهش روحیه تعاون، همکاری و همفکری از جمله عواملی هستند که تمدن اسلامی را با رکود مواجه ساخته اند.
در ارتباط با عوامل بیرونی نیز باید به این نکته اشاره کردکه تمدن ها، ادیان و مذاهب رقیب در تمام مدتی که تمدن اسلامی در حال فعالیت بود با آن به رقابت در آمدند. تمدن های دینی و غیر دینی، تمدن های قومی و غیرقومی از جمله این تمدن هاست. مسیحیان در طی چندین دوره جنگ های صلیبی به جنگ با مسلمانان پرداختند، مسلمانان را با چالش های بسیاری روبرو کردند، میلیون ها نفر از طرفین به قتل رسیدند و ... این موارد نشان دهند یک رقابت و جنگ تاریخی میان تمدن مسیحی که رومی ها و بیزانسی ها آن را نمایندگی می کردند با تمدن اسلامی است. علاوه بر آن یورش هایی که اقوام بیگانه به قلمرو مسلمانان مانند حمله مغولان، غلبه نظامیانی که از اقوام مختلف بر دنیای اسلام مسلط شدند و روح نظامی گری را در دنیای اسلام رواج دادند از جمله عوامل بیرونی است. تلاش هایی نیز در برخی نقاط حضور مسلمانان برای بازپس گیری سرزمین مسلمان نظیر بازپس گیری سیسیل، اسپانیا و پرتغال صورت گرفت. این عوامل بر پیکر تمدن اسلامی ضربه زد اما عوامل درونی در ایجاد رکود تاثیرگذارتر بودند. این دو عوامل همچون لبه های قیچی تمدن اسلامی را از وسط بریدند و آن را با رکود مواجه کردند.

آیا تمدنی که دچار رکود شده است، قابلیت بازتولید و آغاز حرکتی نو دارد؟
تمدنی که دچار رکود شده، مانند خودرویی است که به دلیل نقص فنی متوقف شده که به شرط برطرف کردن نقص های فنی می تواند حرکت کند اما اگر خودرویی در دره ای سقوط کرد و آتش گرفت و تمام ارکان آن از بین رفت دیگر قابلیت بازتولید ندارد. موتور حرکت تمدن اسلامی از حرکت باز ایستاده و یا کند شده است. برای حرکت دوباره و ایجاد تمدن نوین اسلامی باید ابتدا آسیب شناسی دقیق صورت گیرد؛ آسیب های مهمی که از درون و بیرون به جان تمدن اسلامی افتاد باید شناخت. برای ایجاد تمدن نوین باید عیب ها را بشناسیم و مشکلات را شناسایی کرد.
بعد آسیب شناسی با برخی الزام ها می توان تمدن نوین اسلامی را ایجاد کرد. برای ایجاد یک تمدن 2 گونه عوامل و لوازم مورد نیاز است. نخست عوامل و لوازم زیرساختی و کلان و دوم، عوامل پیشبرنده و تاثیرگذاری که نقش کاتالیزوری در تشکیل تمدن دارند.
هر تمدنی دردنیا ابتدا به عوامل جغرافیایی مانند سرزمین، آب، خاک، هوا و موقعیت ژئوپلیتیکی مناسب نیاز دارد. عامل دیگر عوامل اقتصادی است که شامل پول، ثروت، منابع درآمد می شود. عوامل انسانی مانند نیروی کار و کارآمد به عنوان نیروی خلاقه ای که بتواند از این سرزمین و منابع اقتصادی استفاده کند نیز مورد نیاز است. علاوه بر این موارد به عوامل سیاسی و امنیتی، حکومت مقتدر، امنیت پایدار و فرادین برای به وجود آمدن یک تمدن باید توجه کرد. عوامل اخلاقی، عواملی که بیشتر جنبه معنوی برای تمدن دارد مانند دین، ادبیات، اخلاق، آداب و رسوم سازنده و بالنده اجتماعی نیز مورد نیاز است.
این موارد عوامل زیرساختی برای ایجاد یک تمدن است که بدون این عوامل امکان ندارد تمدنی شکل بگیرد.
درهمین حال برای پدیدآورن، بالندگی و نوسازی یک تمدن باید به عوامل پیشبرنده، داخلی و تمام کننده نیز توجه داشت. با نگاهی به سرزمین های دنیای اسلام، مشخص می شود که از نظر عوامل زیرساختی، منابع جغرافیایی، منابع اقتصادی، منابع انسانی، مشکلی وجود ندارد اما از نظر امنیتی متاسفانه دنیای اسلام درگیر جنگ و نزاع است. برای ساخت تمدن نوین باید این جنگ های قومی، مذهبی، قبیله ای و ... پایان یابد در غیر این صورت امکان ندارد تمدنی پدید آید.
تمدن های گذشته که برخی سابقه ای 4 هزار ساله دارند، براثر بی خردی، بی تدبیری و ناامنی در طول چند ساعت نابود شده و از بین رفته اند. نابودی یک تمدن در چند ساعت صورت می گیرد اما شکل گیری آن به صدها سال زمان نیاز دارد.
متاسفانه دنیای اسلام از نظر عوامل فرهنگی و اخلاقی نیز با مشکل روبروست. دین اسلام به عنوان بهترین و جامع ترین دین ها در اختیار آنهاست اما از نظر تلاش های دینی و نوع نگاه و رویکرد ملی با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کند و سو برداشت های مختلف از دین انجام می شود که برای ایجاد تمدنی نوین این اختلاف ها و سوبرداشت های دینی باید برطرف شود.
از نظر عوامل پیشبرنده و درونی نیز باید تغییرات جدی دردنیای اسلام صورت پذیرد. مسلمانان باید بیدار شوند در غیر این صورت متوجه وضعیت خود نخواهند شد بنابراین دچار اختلاف ها و برادرکشی می شوند. باید به آموزه های دینی بازگشت. آموزه های اسلام خردمدار و انسان مدار و برای بشریت در هر دوره ای می تواند الهام بخش و سازنده باشد.
با گذشت قرن ها از ظهور اسلام هنوز هم آموزه های این دین از هر دین دیگری پیشرفته تر، قابل درک تر و انسان سازتر است بنابراین برای ایجاد تمدن نوین اسلامی باید به آموزه های اسلام بازگشت. نمی توان از آموزه های دینی و اسلامی دورماند و تمدنی ساخت و نام آن را اسلامی گذاشت.
باید به تولید دانش، علم و فناوری به معنای واقعی و نه به صورت شعاری اهمیت داد. باید روحیه تسامح دینی، فکری و عقیدتی را ترویج کرد. تسامح نه به معنای ولنگاری بلکه به معنای تحمل دیگران و داشتن آستانه تحمل برای شنیدن سخن دیگران است و به مصداق آیه قرآن که خداوند می فرماید: « فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ » (آیه 17 و 18 سوره زمر). یعنی انسانی باشیم مورد بشارت قرآن و سخن قرآن را شنیده و بهترین ها را برگزینیم. باید همگرایی و روحیه همگرایانه با تکیه بر اشتراک ها و پرهیز از اختلاف ها در بین ما تقویت شود. دردنیای اسلام اشتراک ها نسبت به اختلاف ها فراوان است اما اختلاف ها هیاهوی بیشتری دارند بنابراین به نظر می رسد اختلاف ها بیشتر است در حالی که این گونه نیست.
برای ساختن تمدنی نوین باید خودباور باشیم. خودباوری یک شرط و الزام مورد نیاز است. تکیه بر دیگران و اتکا به سخن و اندیشه آنها بسیار سست است زیرا تا ما را رها کنند، زمین می خوریم. باید تمدن هدفگذاری کرده و چشم انداز ترسیم کنیم. باید برنامه و نقشه راه داشته باشیم. باید از مدیریت کارآمد و نیروهای جوان، صاحب خرد و عقل بهره بگیریم و به آن اعتماد و اتکا کنیم. جوانان دنیای اسلام دنیای غرب را اداره می کنند و بخش عظیمی از تمدن غرب بر دوش جوان های مسلمان و به صورت خاص ایرانی اداره می شود که باید به این افراد اتکا کرد.
از منابع انسانی باید استفاده بهینه کرد. در دانشگاه ها نباید بدون برنامه افراد پذیرفته شوند زیرا رقابت هولناک و کشنده ای که در تاسیس دانشگاه و دانشکده بدون هدف و برنامه وجود دارد، نابود کننده و تخریبگر است که متاسفانه ما و دنیای اسلام به این آفت دچار شده ایم. دلیل پذیرش و پرورش دانشجو را نمی دانیم بنابراین باید از منابع انسانی بهره برد و از هدر دادن عمر آنها جلوگیری کرد. علاوه بر آن باید از منابع زیست محیطی به خوبی استفاده کرد.
مقوله عمده برای دستیابی به یک تمدن نوین خود ما هستیم. به گفته حافظ «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز». ما مهمترین حجاب هستیم که اگر حجاب را از میان برداریم به حقیقت دست می یابیم.

تقریب مذاهب در شکل گیری تمدن نوین اسلامی چه نقشی دارد؟
در دنیای اسلام بیش از هر زمان دیگری نیاز به همگرایی اسلامی احساس می شود. اگر اسلام را به عنوان پوشش عمده روی سر خود قرار دهیم به طور طبیعی مذاهب گوناگون اسلامی در ذیل آن قرار می گیرند و باد به سمت تقریب مذاهب پیش رفت. اگر قرار باشد سخن از تقریب بگوییم و همچنان بر مواضع قبلی درست و غلط خود پافشاری کنیم، تقریبی به وجودنمی آید. تقریب زمانی ایجاد می شود که یک فرد از مواضع اشتباه خود دست بردارد و رویکرد اشتباه خود را اصلاح کند. دراین شرایط می توانیم به سمت تقریبی که دنیای اسلام را به یکدیکر نزدیک می کند، پیش رویم، در غیر این صورت در مرحله شعار باقی می مانیم و در از نظر عمل گامی بر نمی داریم.
/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 733185

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 13 =