این روزها توجه کارشناسان بر سه مسئله قیمت دلار، وقایع کردستان عراق وتصمیم برجامی ترامپ متمرکز است .در فضاهای مجازی کانالهای اتاق اتفاقات اتاق تهران وایران سایه انداخته است و آرامش را از اتاق گرفته و آبستن حوادث میباشد.

شنبه صبح به ديدار آقاي شافعي در اتاق ايران رفتم، ايشان هم نگران اين وضع بود ونگران دخالت نهادهاي امنيتي دراتاق بود.
هدف از ديدار دعوت از ايشان وهيات رييسه اتاق براي شركت در همايش بزرگ تجاري ايران وبغداد در ٢٣ و٢٤ مهرماه در سالن اجلاس، همكاري ومشاركت در راه اندازي دفتر اتاق مشترك در بغداد ودريافت تنخواه جهت تجهيز مركز تجاري بصره بود كه در تمامي موارد فوق ايشان قول مساعد داد .

پس از آن به ملاقات آقاي اشرف دبير كل و آقاي كرباسي از بين الملل رفتم و آنان را در جريان مذاكره وتوافقات بعمل امده با آقاي شافعي قرار دادم.

امروز در محل اتاق مشترك با هيات رييسه ودبير كميسيون سلامت وگردشگري در رابطه با جدول زماني جلسات كميسيون و اولويت ها نشست داشتم وتبادل نظر كرديم ومقررشد هيات رييسه برنامه مدون خود را تقديم كند.

يكشنبه صبح بهمراه اخوي دكتر محمود حسيني مهمان اتحاديه اوپكس بوديم تا دررابطه با تدوين استراتژي اتحاديه وضروت ان به اعضا هيات مديره جديد نظر مشورتي بدهيم.

كارشناسان در اين مورد ابتدا بر روي تدوين "چشم انداز" تاكيد دارند، پس از ان روي "ماموريت " توافق مي نمايند ونهايتا به تدوين " استراتژي" مي پردازند ، ولي اصولا اين برنامه در بنگاهها با موفقيت همراه بوده تا در سازمانها واصولا استراتژي را براي رقابت مي نويسند. لذا من اعتقاد به تدوين "اولويت ها" با توجه به سه ماموريت تشكلها هستم كه عبارتند از ١- نمايندگي اعضا ٢- توانمند سازي ٣- شبكه سازي و بازار سازي براي اعضا. نهايتا توافق شد كه در جلسه هفته اينده اين موضوع با مشورت با يكي از كارشناسان تشكلي اتاق نهايي شود .

عصر يكشنبه جلسه فوق العاده هيات مديره اتاق مشترك را داشتيم كه جلسه چالشي بود ونظرات بعضي از اعضا غير كارشناسي ودور از انتظار بود ولي درخواستهاي دبيرخانه در رابطه با تغييرات در كم وكميسيونها وساير موارد تصويب شد.

پس از ان عازم مجموعه انقلاب براي واليبال بودم كه با تماس اقاي احمديان از اعضا اصلي ستاد انتخابات به دفتر ايشان رفتم ودر رابطه با بعضي از موضوعات وزارت صمت واتاق گفتگو كرديم ودعوت نامه اقاي شريعتمداري جهت حضور در همايش را تقديم ايشان كردم.
با تاخير به واليبال رفتم وبازي رقابتي وپرفشاري داشتيم.

دوشنبه صبح زود عازم ابادان شدم تا پس از بازديد از مرز وگمرگ شلمچه به بصره بروم. بر خلاف انتظار هيج كس ( تاجر، راننده، كارگر، گمرگ، مرزباني ومنطقه ازاد) از اين شرايط راضي نيست وضروريست كه ستاد توسعه اقتصادي نشستي را با حضور همه دست اندركاران مرز وگمرگ شلمچه برگزار نمايد وبه اين وضعيت سامان دهد تا صادرات از اين مرز با تسهيل بيشتري جريان يابد،

فاصله فرودگاه ابادان تا مرز شلمچه حدود ٤٥ كيلومنره واز مرز تا شهر بصره حود ٤٠ كيلومتر ولذا در صورتيكه بيش از دو ساعت در پايانه را صرف بازديد وصحبت با تجار، رانندگان، كارگران، نيروهاي حراست ، هنگ مرزي ، گمرگ ومنطقه ازاد نكرده بودم ساعت ده صبح بصره بودم ولي ساعت ١١ از پايانه نسبتا شيك ومدرن مسافري عازم بصره شدم وقبل از عبور از گيت پاسپورت دقايقي با مدير گمرگ مسافربري صحبت كردم واز لزوم قراردادن صندوق شكايات وتابلوهاي راهنما به زبان عربي سخن گفتم،پس از ٥ دقيقه پياده روي به محوطه گمرگ عراق رسيديم ومستقيما به دفتر رييس مرزباني رفتم كه يك مقام عاليرتبه نظامي بود وهمه امور زير نظر ايشان صورت ميگرفت بر خلاف ايران كه فاقد فرماندهي واحد در مرز هستم وهر كسي كار خود را انجام ميدهد.
ابو ابراهيم از تجار بصره از ساعت ٩ صبح منتظر ما بود وپس از جلسه نيم ساعته با اين مقام عراقي واهدا كادو به ايشان عازم بصره شديم وپس از حدود نيم ساعت رانندگي در يك جاده كم عرض ونسبتا شلوغ به بصره رسيدم.
واقعيت شهر ٣ ميليوني نفتي عراق با ذهنياتم متفاوت بود ويك شهر ناهنجار را شاهد بودم كه در كنار ماشين هاي مدل بالا ، خيابانهاي كثيف و ناهموار بود، بي نظمي در شهر مشهود بود.
بلافاصله براي خوردن ناهار واشنايي با دوستان ابو ابراهيم عازم دفتر ايشان شديم وپس از اشنايي با دوستان ايشان كه از پيمانكاران وتجار معتبر بصره بودند وبا ايران مراوده تجاري وصنعتي داشتند عازم بازديد از محل بيشنهادي مركز تجاري ايران در بصره شدم وبا ابو جعفر مالك ساختمان درباره مشخصات فني ساختمان ومدت زمان لازم براي تكميل ان گفتگو كردم ومتوجه شدم كه در نظر دارد طبقه اول را تحويل ندهد وانتظار دارد فقط ٤ طبقه را تحويل دهد ، با ناراحتي محل را ترك كردم وعازم هتل شرايتون شديم ودو ساعتي استراحت وپس از نماز مغرب وعشا مجددا در نشست با تعداد ديگري از بزرگان بصره در دفتر ابو حيدر حضور يافتيم.

جالب است كه اين عزيزان هم اعتقاد داشتند كه در زمان سختي وجنگ با داعش ايران در كنار مردم عراق بوده است والان كه اوضاع در حال عادي شدن است سرو كله امارات، عربستان، اردن وكويت پيدا شده وبيشنهادات اغوا كننده به فعالين اقتصادي بصره ميدهند، مصرا از من خواستار چاره جويي جهت تقويت حضور ايران در بازار بودند واعلام داشتند كه از هيچ كمكي در اين راه دريغ نميكنند.

جلسه با صرف شام در دفتر ايشان تا نيمه شب ادامه يافت وسپس عازم هتل شديم.

سه شنبه صبح عازم كنسولگري ايران در بصره شديم وبا كنسول ووابسته اقتصادي درباره روابط تجاري، وضعيت مرز شلمچه وهمايش بزرگ تجاري عراق مذاكره وتبادل نظر كرديم.

ابتدا از اينكه ما بدون اطلاع عازم بصره شده ايم شاكي بودند وكمي سر سنگين ولي پس از توضيح علت سفر و ضرورت آن همكاري و اشتياق خود را اعلام داشته واحتمالا در همايش تهران هم حضور خواهند يافت.

به پیشنهاد اين عزيزان چند نفر از تجار ومديران ارشد دولتي ونفتي را براي كنفرانس دعوت كرديم وسپس براي صرف ناهار به دعوت ابو جعفر در يكي از رستورانهاي شيك ومدرن بصره حضور يافتيم و با ماهي حلوا پذيرايي شديم.

پس از آن عازم مركز بزرگ تجاري بصره تايم شديم و از اين مجموعه بزرگ فروشگاهي دوساعتي بازديد كرديم. در سيتي سنتر از كالاهاي ايراني لبنيات كاله، آب ميوه سن ايچ ، دوغ ايران، ماكاروني تك و مانا را ديدم و با كمال تعجب پسته كاليفرنيا البته سيب، هندوانه وتره بار ايران هم در اين فروشگاه وجود داشت ولي جاي بسياري از اقلام ايراني خالي بود. هم متاسف شدم وهم مصمم شدم كه حتما راه ورود كالاي خوب ايراني را به اين بازار فراهم كنم و به غيبت كالاهاي ايراني در اين بازار پايان دهم.

در آخرين نشستي كه قبل از بازگشت به تهران با ابو ابراهيم وابو جعفر داشتم موافقت آنان را براي واگذاري كل ملك( ٥ طبقه) را گرفتم واين دوستان اصرار دارند كه حتما يك طبقه آن به خدمات پزشكي اختصاص يابد و آنها مجوزهاي لازم را از مقامات ذي صلاح اخذ خواهند كرد.

ادامه مذاكره به بعد از حضور تيم ده نفره بصره در همايش تجاري تهران موكول شد و من چهارشنبه ظهر از طريق اهواز به تهران برگشتم ومستقيما به اتاق رفتم و پيگير كارهاي همايش شدم، آمدن مدعوين اقليم منتفي شده وبا آقايان رضوي وعباس پور درباره كنداكتور برنامه تبادل نظر وهمفكري كرديم. در راه بازگشت ترافيك كلافه كننده بود وخسته به منزل رسيدم، چند ساعتي استراحت كردم وبعد در زمين چمن مصنوعي فوتسال سه شنبه ها را در چهارشنبه شبها شروع كرديم، خيلي فوتبال مزه داد . سابقه بازي روي چمن وگل زدن به دروازه بزرگ را دارم كولاك كردم وبيش از هفت گل زدم وخستگي يك هفته از جسم وروحم خارج شد.

پنجشنبه را هم با پرسنل به اتاق آمديم و مشغول هماهنگ سفر مهمانان عراقي وسخنرانان همايش بوديم.

پنج شنبه عصردر همايش "موسسه خيريه قلب سفيد" در برج ميلاد حضور يافتم تا در حركت فاخر فرهنگي واجتماعي ياوران اين موسسه در روز جهاني حافظ با فروش فال در تهران باشم.

تعدادي از دوستان مجمع عالي مديران( ميتاپس) در اين حركت خلاقانه شركت كرده بودند كه لازم ميدانم از اقايان بهروز فروتن ، مهدي صفايي، حسين اقا خانلو، احد حيدري، فرخ ديبا، جواد رضايي ، بابك مينايي، خانم ها حميدي و سلطاني تشكر كنم.

ضمنا گروه "بيش اهنگي تهران" با لباس رسمي وبچه هاي "خيريه كافه شرق "در اين مراسم وفروش فال در خيابانهاي تهران حضور پررنگ وموثري داشتند كه به نمايندگي از هيات امناء وهيات مديره تشكر وقدرداني مي نمايم.

پس از اين به مراسم مجلس ياديود و بزرگداشت "جلال طالباني" رفتم وبه اين رهبر بزرگ كرد ورييس جمهور سابق عراق اداي احترام كردم.

تماشاي مسابقه فوتبال پرسپوليس واستقلال اهواز اخرين برنامه هفته پركارم بود كه خوشبختانه با برد خوب پرسپوليس همراه شد و آخر هفته ام را خراب نكرد. والسلام

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 716795

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =