واژه وحی در لغت عرب در اقوال گوناگون در معانی اشاره کردن، نوشتن، رساله، الهام، کلام پنهانی و هرچیزی که به دیگری القاء شود آورده شده است. آنچه از جمیع اقوال مذکور استفاده میشود، وجود دو قید خفاء و سرعت در معنای اصلی و جامع لفظ وحی است. بنابراین وحی در لغت به هر نوع القاء و تفهیم مخفی و سریع معنا گفته میشود. اما اصطلاح وحی در معنای ارتباطی معنوی بهکار میرود که برای پیامبران الهی جهت دریافت پیام آسمانی از راه اتصال به غیب برقرار میشود؛ ارتباطی که جز ایشان هیچکس شایستگی و توان چنین دریافتی را ندارد.
انواع کاربرد واژۀ وحی در قرآن کریم
واژه وحی در قرآن کریم در موارد مختلفی به کار رفته است. در یک تقسیمبندی میتوان انواع وحی در قرآن را در هفت قسم جای داد:
۱. القائات شیطانی:
گاهی واژۀ وحی در معنای القائات شیطانی به کار رفته است. مثلاً در آیۀ ۱۲۱ سورۀ انعام وقتی میفرماید که شیاطین به دوستان خود و کسانی که از آنها تبعیت میکنند الهام میکنند تا با شما مسلمانان مجادله کنند، از واژه وحی برای این القائات شیطانی استفاده میشود: ...وَ اِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلی اَولِیائِهِم لِیُجادِلُوکُم وَ اِن اَطَعتُمُوهُم اِنَّکُم لَمُشرِکُونَ.۱ همچنین است در آیۀ ۱۱۲ از همین سوره که میفرماید شیاطین سخنان آراسته و فریبندهای را به یکدیگر الهام میکنند: وَ کَذلِکَ جَعَلنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً شَیاطِینَ الإِنسِ وَ الجِنِّ یُوحی بَعضُهُم إِلی بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرُوراً...۲
۲. وحی به آسمان و زمین یا هدایت تکوینی
قرآن کریم از وحی به آسمانها و زمین سخن گفته است و با این واژه از القای هدایت این مخلوقات به آنها تعبیر نموده است: ثُمَّ استَوَی اِلَی السَّمَاءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلاَرضِ ائتِیَا طَوعاً أَو کَرهاً قَالَتا اَتَینَا طائِعِینَ. فَقَضیهُنَّ سَبعَ سَماواتٍ فِی یَومَینِ وَ أَوحی فِی کُلِّ سَماءٍ أَمرَهَا...۳ به علاوه هنگامی که در سورۀ زلزال سخن از برپاشدن قیامت میکند و آن روز را چنین توصیف مینماید: إِذَا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزالَهَا. وَ أَخرَجَتِ الاَرضُ أَثقالَهَا. وَ قَالَ الاِنسانُ مَا لَهَا.۴ در ادامه میفرماید که در آن روز زمین نیز مانند انبیاء و شهداء که بر اعمال امت خویش شهادت میدهند، از حوادثی که بر آن اتفاق افتاده است خبر میدهد: یَومَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخبَارَها.۵ و این نیست مگر بهخاطر دستور و القای خداوند به زمین. که از آن تعبیر به وحی شده است: بِأَنَّ رَبَّکَ أَوحی لَها.۶
۳. وحی به موجودات دیگر غیر انسان یا هدایت تکوینی
در اینجا نیز خداوند به وسیلۀ واژۀ وحی از القای هدایت خویش به موجوداتی غیر از انسان سخن گفته است؛ مانند زنبورعسل: وَ أَوحی رَبُّکَ اِلَی النَّحلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعرِشُونَ. ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَراتِ فَأسلُکِی سُبُلَ رَبّّکِ ذُلُلاً یَخرُجُ مِن بُطُونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ...۷
۴. وحی یا الهام به عمل
برخی از آیات قرآن سخن از الهام به افراد برای انجام کاری میگویند. از این الهامها نیز تعبیر به وحی شده است. مانند وحی الهی به حضرت نوح علیهالسلام برای ساختن کشتی مطابق دستور الهی: فَأَوحَینَا إِلَیهِ أَنِ اِصنَعِ الفُلکَ بِأَعیُنِنَا وَ وَحیِنا...۸ یا دستور خداوند به حضرت موسی علیهالسلام برای کوچ دادن شبانۀ بنیاسرائیل از مصر: وَ أَوحَینا إِلی مُوسی أَن أَسرِ بِعِبادِی...۹ همچنین است الهام به مادر حضرت موسی علیهالسلام برای به نیل سپردن فرزندش: وَ أَوحَینا إِلی أُمِّ مُوسی أَن اَرضِعِیهِ فِإِذَا خِفتِ عَلَیهِ فَأَلقِیهِ فِی الیَمِّ وَ لاتَخافِی وَ لاتَحزَنِی إِنّا رادُّوهُ إِلَیکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ المُرسَلِینَ.۱۰
۵. وحی به فرشتگان
قرآن کریم از الهام به فرشتگان نیز تعبیر به واژۀ وحی کرده است: إِذ یُوحی رَبُّکَ إِلَی المَلَائِکَةِ أَنِّی مَعَکُم فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا...۱۱
۶. رؤیاهای صادقه
بر اساس روایتی از امام رضا علیهالسلام که میفرمایند: رُؤیَا الأَنبِیاء وَحی۱۲، خوابهای صادق را نیز از اقسام وحی به حساب آوردیم. اگرچه از آن در قرآن کریم تعبیر به واژۀ وحی نشده است. مانند خواب حضرت ابراهیم علیهالسلام و دستور الهی برای ذبح اسماعیل. فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعیَ قَالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی المَنامِ أَنِّی أَذبَحُکَ فَأنظُر مَاذَا تَری قَالَ یا أَبَتِ إفعَل مَاتُؤمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللهُ مِنَ الصّابِرِینَ.۱۳ رؤیای صادقۀ پیامبر گرامی اسلام صلیالله دربارۀ فتح مکه نیز از این دست الهامهای غیبی است که بر اساس روایت امام رضا علیهالسلام، از آنها تعبیر به وحی میکنیم. لَقَد صَدَّقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُؤیا بِالحَقّ لَتَدخُلُنَّ المَسجِد الحَرامَ إِن شاءَ اللهُ آمِنینَ مُحَلِّقِینَ رُئُوسَکُم...۱۴
۷. وحی پیامبران یا نوعی تکلم خاص با بشر
کلام:
هر لفظی برای معنایی وضع شده که شامل غرضی است که از آن معنا منظور است. از آن جمله دو لفظ «کلام» و «قول» است؛ اگر صورت خارج از دهان انسان را کلام و قول میگویند، برای این است که معنای موردنظر صاحب صوت را به شنونده منتقل میکند. بنابراین هرچیزی که این اثر و خاصیت را داشته باشد، یعنی مقصود یکی را به دیگری منتقل کند، آن نیز کلام است. چه صوتی و لفظی باشد، چه از جنس اشاره و رمز.
قرآن کریم هم، معانی و مفاهیمی را که به دلها القا میشود کلام خوانده و آنچه را از ناحیه شیطان در دلها میافتد «کلام»، «قول»، «امر»، «وسوسه»، «وحی» و «وعده» خوانده است، مانند آیۀ وَ لَآمُرَنَّهُم فَلَیُبَتِکُنَّ آذانَ الأَنعامِ...۱۵ و همچنین آیۀ کَمَثَلِ الشَّیطانِ إِذ قَالَ لِلإِنسانِ أکفُر...۱۶و آیۀ الشَّیطانُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ...۱۷
روشن است که اینگونه خطورها که به دل وارد میشود و ما آن را به شیطان نسبت میدهیم، مثلا میگوییم «شیطان گفت یا وعده داد» قول و کلامی نیست که از دهان خارج شود و با حرکت زبان صورت گیرد. بنابراین وقتی خداوند میفرماید: وَ اللهُ یَعِدُکُم مَغفِرَةً مِنهُ وَ فَضلاً...۱۸ وعده خدا نیز که در مقابل وعده شیطان آمده «کلام» است اما کلامی که به وسیله فرشته صورت میگیرد. بنابراین شیطان و ملائکه با آدمی تکلم میکنند، اما نه با زبان، بلکه با القای معانی.
کلام خداوند:
۱. معنای عام از کلام خداوند:
از آنچه در معنای «کلام» گفتیم، معنای کلام خداوند نیز روشن میشود. آثار کلام یعنی تفهیم معانی مقصود و القای آن در ذهن مخاطب در کلام خدای تعالی نیز هست. لفظ «کلام» یا «تکلیم» در قرآن تنها در مورد انسان استعمال شده است. مانند تکلم با موسی علیهالسلام در آیۀ ...وَ کَلَّمَ اللهُ مُوسی تَکلِیماً۱۹ و همچنین در آیۀ وَ لَمَّا جَاءَ مُوسی لِمِیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبّهُ قَالَ رَبِّ اَرِنی اَنظُر إِلَیکَ...۲۰
اما لفظ «کلمه» یا «کلمات» را در غیر مورد انسان نیز استعمال کرده: قُل لَو کانَ البَحرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ البَحرُ قَبلَ أَن تَنفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَو جِئنا بِمِثلِهِ مَدَداً.۲۱
لازم به ذکر است که لفظ کلام و قول در قرآن هم در مواردی که مخاطبی دارای گوش و درک است استعمال شده، و هم در مورادی که گوش و درک در معنای عرفی آن ندارد؛ بنابراین روشن میشود سخن گفتن با دسته اول به همان شکلی است که در قسم اول یعنی «کلام» و «تکلیم» آوردیم. و اما درمورد دسته دوم، مانند آسمان و زمین و مخلوقات خدا، تنها راه سخن گفتن با آنها، تکوین و ایجاد است. پس موجودات عالم هم مخلوق او هستند و هم کلام و قول خدا. چون خاصیت قول و کلام در آنها هست. خاصیت قول این است که افراد دیگر غیر از من را، از آنچه در قلب من است آگاه میکند. مخلوقات خدا هم با وجود و خلقت خود بر خواست خدا دلالت میکنند.
این نکته را نیز باید اضافه نمود که غیر از الفاظ «قول» و «کلام» الفاظ دیگری در قرآن هستند که به معنای آن دو نزدیکاند و معنای عام آنها همان معنایی است که گفتیم. مانند «وحی»، «الهام»، «نبأ»، «قص».
۲. معنای خاص از تکلم خداوند یا وحی پیامبری:
در این میان قسم خاصی از کلام خداوند در غیرتکوینیات هست که مخصوص پیامبران است و از آن به وحی تعبیر شده، تا بفهماند این گفتار، پنهانی از غیر انبیاء صورت میگیرد. تِلکَ الرُّسُلُ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلَی بَعضٍ مِنهُم مَن کَلَّمَ اللهُ وَ رَفَعَ بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ...۲۲
آیات ۵۱ و ۵۲ سورۀ شوری بهشکل دقیق و مفصلتری دربارۀ انواع تکلم خداوند با بشر سخن گفتهاند: وَ ماکانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللهُ اِلّا وَحیاً أَو مِن وَراءِ حِجابٍ أَو یُرسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذنِهِ مایَشاءُ اِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ. وَکَذلِکَ اَوحَینا إِلَیکَ رُوحاً مِن اَمرِنا...۲۳ در آیه آده است که خداوند سبحان به سه طریق با بشر سخن میگوید: اول؛ تکلمی که واسطه ای بین خداوند و پیامبرش نباشد (وَحیاً). این قسم از تکلم خداوند با بشر در آیاتی مانند آیۀ پنجم سورۀ مزمل: اِنّا سَنُلقِی عَلَیکَ قَولاً ثَقِیلاً۲۴ یا آیۀ ششم سورۀ نمل: وَ اِنَّکَ لَتُلَقَی القُرآنَ مِن لَدُن حَکیمٍ عَلیمٍ۲۵روایت شده است.
قسم دوم سخن گفتن خداوند مِن وَرَاءِ حِجابٍ است. کلمه وَرَاء، معنای بیرون هرچیزی را میدهد که محیط به آن چیز باشد. پس در اینجا واسطه خودش وحی نمیکند، بلکه تنها وحی از ماورای آن واسطه آغاز میشود. نمونۀ این قسم نیز در آیۀ ۳۰ سورۀ قصص هنگام وحی به موسی علیهالسلام آمده است: فَلَمَّا أَتها نُودِیَ مِن شاطِیءِ الوادِی الأَیمَنِ فِی بُقعَةِ المُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن یا مُوسی إِنَّنِی أَنا اللهُ رَبُّ العالَمِینَ.۲۶
قسم سوم از سخن گفتن خداوند با بشر، یُرسِلَ رَسُولاً، یعنی با وساطت همان فرشتۀ وحی است: وَ اِنَّهُ لَتُنزِیلُ رَبِّ العالَمِینَ. نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِین. عَلَی قَلبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنذرِینَ. بِلِسانٍ عَرَبیٍ مُبِین.۲۷
وحی محمدی یا کلام الله یا تکلم الهی (قرآن)
قرآن، کلام الله است و هماکنون تکلم الهی با مردم است. وَ أَنزَلنا إِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لَهُم ما نُزِّلَ إِلَیهِم...۲۸ آیه نشان میدهد ذکر (قرآن) تنها بر پیامبر صلیالله نازل نشده بلکه بر امت ایشان نازل شده. (تفاوت دو نزول در این است که پیامبر صلیالله واسطه نزول قرآن به سوی مردم هستند.) اگر خداوند، قرآن را کلام خود معرفی میکند،۲۹ به این معنی است که متکلم آن خداوند است. قرآن، هماکنون، نطق الهی است. پیامبر صلیالله از سوی خود چیزی را به وحی الهی و کلام الله اضافه وکم نمیکند و هرچه میگوید از سوی خداست. وَ مایَنطِقُ عَنِ الهَوی. إِن هُوَ إِلّا وَحیٌ یُوحی.۳۰ ضمیر «هو» به «نطق» برمیگردد. نه اینکه مقصود این باشد که آنچه نطق میکند، برابر با وحی است یا ایشان آنچه وحی شده را بعداً نطق میکند؛ اینها مسلم است. بلکه میخواهد تکلم الهی بودن قرآن را بیان کند، نظیر «وَ مارَمَیتَ إِذ رَمَیتَ وَ لَکِنَّ اللهَ رَمَی»۳۱ گویا میخواهد بگوید، و ما تکلمت إذ تکلمت و لکنّ الله تکلم.
__________________________________________________
منابع تفسیری: ترجمۀ تفسیر المیزان و تفسیر موضوعی آیت الله جوادی آملی
۱. ... و بهراستی دیوسرشتان به دوستان خود الهام میکنند تا با شما مجادله کنند، و اگر شما از آنها اطاعت کنید، قطعاً مشرک خواهید بود. / آیۀ ۱۲۱ سورۀ انعام
۲. و اینچنین برای هر پیامبر، دشمنانی از دیوسرشتان جن و انس قرار دادیم، گفتار آراسته را به یکدیگر الهام میکنند... / آیۀ ۱۱۲ سورۀ انعام
۳. سپس به آفرینش آسمان پرداخت درحالیکه شبیه دود بود. به آن و به زمین دستور داد: به وجود آیید (شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه از روی اکراه! آنها گفتند: ما از روی اطاعت میآییم (شکل میگیریم). در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانی کار آن آسمان را وحی (مقرر) فرمود... / آیات ۱۱ و ۱۲ سورۀ فصلت
۴و۵و۶. وقتی که زمین آن زلزلۀ خاص را آغاز میکند. و آنچه (از مردگان و معادن که در شکم خود دارد) بیرون میریزد. و انسان با تعجب میگوید: زمین را چه شده؟ و در آن روز زمین اخبار و اسرار خود را شرح میدهد. بهواسطۀ اینکه پروردگار تو به آن وحی کرده که به زبان آید. / آیات۱تا۵ سورۀ زلزال
۷. و پروردگار تو به زنبورعسل وحی (الهام غریزی) نمود که از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند، خانههایی برگزین. سپس از تمام ثمرات (شیرۀ گلها) بخور و راههایی که پروردگارت برای تو تعیین کرده را به راحتی بپیما. از درون شکم آنها نوشیدنیهایی با رنگهای مختلف خارج میشود که شفای مردم در آن است... / آیات ۶۸و۶۹ سورۀ نحل
۸. پس ما به او وحی کردیم که تحت نظارت ما و به دستور ما کشتی را بساز... / آیۀ ۲۷ سورۀ مؤمنون
۹. و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه حرکت ده... / آیۀ ۵۲ سورۀ شعراء
۱۰. و ما به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر ده و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (نیل) بیفکن. و غمگین مباش که ما او را به تو بازمیگردانیم و او را از رسولان قرار میدهیم. / آیۀ ۷ سورۀ قصص
۱۱. (به یاد آر) هنگامی را که خداوند به ملائکه وحی کرد که من با شمایم، پس مؤمنان را ثابتقدم بدارید... / آیۀ ۱۲ سورۀ انفال
۱۲. سایت اندیشۀ قم به نقل از بحارالانوار
۱۳. پس چون پسر او به حد کار و کوشش رسید گفت ای فرزندم! من مرتب در خواب میبینم که تو را سر میبُرم. پس بنگر چه نظر میدهی؟ گفت ای پدر! آنچه مأمور میشوی، انجام ده. که به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت. / آیۀ ۱۰۲ سورۀ فصلت
۱۴. بهیقین خداوند رؤیای فرستادۀ خویش را به حق تحقق بخشید (که در خواب به او گفته بود) شما حتماً به خواست خداوند در حال امنیت و درحالیکه سرهایتان را تراشیدهاید و بیمی از کسی ندارید وارد مسجدالحرام میشوید. ... / آیۀ ۲۷ سورۀ فتح
۱۵. ... و مسلماً به آنها دستور میدهم که گوشهای چهارپایان را (از روی خرافه) بشکافند... / آیه ۱۱۹ سورۀ نساء
۱۶. درست مانند شیطان هنگامی که به انسان گفت: کافر شو!... / آیۀ ۱۶ سورۀ حشر
۱۷و۱۸.شیطان شما را (به هنگام هر انفاقی) وعدۀ فقر میدهد و شما را به کار زشت امر میکند و خداوند شما را وعدۀ آمرزش از سوی خود و فضل و فزونی میدهد. و خدا صاحب سعه و دانا است. / آیۀ ۲۶۸ سورۀ بقره
۱۹. ... وخداوند با موسی سخن گفت. / آیۀ ۱۶۴ سورۀ نساء
۲۰. و چون موسی به وعدهگاه آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا خودت را به من نشان بده... / آیۀ ۱۴۳ سورۀ اعراف
۲۱. بگو اگر دریا مرکب کلمات (مخلوقات) پروردگارم باشد، پیش از آنکه کلمات پروردگارم تمام شود، دریا تمام میشود. اگرچه نظیر آن را نیز به کمک بگیریم. / آیۀ ۱۰۹ سورۀ کهف
۲۲. از این فرستادگان، برخی را بر برخی برتری دادیم. از آنان کسانی هستند که خداوند با آنها سخن گفت (مانند موسی) و برخی را چندین درجه بالا برد (مانند پیامبران اولوالعزم)... / آیۀ ۲۵۳ سورۀ بقره
۲۳. و هیچ بشری را نسزد که خداوند با او تکلم کند. مگر به طریق وحی یا از ورای حجاب یا اینکه رسولی بفرستد، پس به اذن خود هرچه میخواهد به او وحی کند. همانا او بلند مرتبه و فرزانه است. و اینچنین ما روحی از امر خود به سوی تو وحی کردیم... / آیات ۵۱و۵۲ سورۀ شوری
۲۴. و همانا به زودی بر تو سخنی سنگین القا خواهیم کرد. / آیۀ ۵ سورۀ مزمل
۲۵. و به یقین این کتاب از جانب حکیمی دانا به تو القا میشود. / آیۀ ۶ سورۀ نمل
۲۶. پس چون موسی به نزدیک آتش آمد، از جانب راست آن وادی، در آن قطعه زمین پر برکت، از آن درخت (که در آنجا بود) ندا داده شد که ای موسی! بهیقین منم خدای یکتا، پروردگار جهانیان. / آیۀ ۳۰ سورۀ قصص
۲۷. و به یقین این قرآن فرستادۀ پروردگار جهانیان است. روحالامین آن را فرود آورده. بر قلب تو، تا از بیمدهندگان باشی. (آن) را به زبان عربی روشن (فرود آورده). / آیات ۱۹۲ تا ۱۹۵ سورۀ شعراء
۲۸.... به سوی تو نیز این ذکر (قرآن) را فروفرستادیم تا برای مردم آنچه را به سوی آنها نازل شده، روشن کنی... / آیۀ ۴۴ سورۀ نحل
۲۹. وَ إِن أَحَدٌ مِنَ المُشرِکِینَ استَجارَکَ فَأَجِرهُ حَتّی یَسمَعَ کَلامَ اللهِ ثَمَّ اَبلِغهُ مَأمَنَهُ ذَلِکَ بِاَنَّهُم قَومٌ لایَعلَمونَ. و اگر یکی از مشرکین از تو پناه خواست، او را پناه ده تا کلام خدا را بشنود. سپس او را به جایگاه امنش برسان. زیرا آنها گروهی هستند که نمیدانند. / آیۀ ۶ سورۀ توبه
۳۰. و او هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه میگوید جز وحیای که به او القا میشود، نیست. / آیات ۳و۴ سورۀ نجم
۳۱. ...و تو (تیر) نینداختی، بلکه خداوند انداخت... / آیۀ ۱۷ سورۀ انفال
نظر شما