درباره نمایش «سه خواهر»/ تراژدی زنانه

محدثه واعظی‌پور

نمایش‌های حسن معجونی یادآور شخصیت او هستند، بازیگوش و خلاق. ساده اما عمیق.

«سه خواهر» نمایش تازه حسن معجونی، اقتباسی موفق از نمایشنامه مشهور چخوف است. اثری پرشخصیت، پر از داستانک‌های فرعی و همراه با مایه‌های انتقادی آشنای آثار چخوف. نمایشنامه‌ای که ارزش و غنای آن محدود به زمان و مکان وقوع ماجرا نیست و به همین دلیل همچنان زنده و جذاب است. معجونی در این اجرا، بسیار به متن چخوف وفادار است، اما شیوه خود در روایت را دارد. آنچه تماشای این تابلوی ملال و آشفتگی را برای تماشاگر امروزی، دیدنی می‌کند درونمایه انسانی آن و رویکرد درست معجونی برای مقایسه جامعه‌ای که داستان در آن روایت می‌شود، با جامعه امروز است. کاری که پیشتر در دیگر اقتباس‌هایش از چخوف انجام داده بود. معجونی منطبق با آن تصور رایج و مفهوم آشنا، نمایشنامه‌های خارجی را ایرانی نمی‌کند، او سعی می‌کند ساختمان ظاهری آثار را حفط کند، اما با ارجاع‌هایی، حال و هوایی ایرانی به نمایش می‌دهد. او به سراغ متن‌هایی می‌رود که از نظر مضمون با جامعه امروز همخوان هستند و این امتیاز، قلاب ارتباط مخاطب با اثر است.

معجونی در فضایی ساده قصه را روایت می‌کند، برایش مهم است که بخش‌های اصلی درام برجسته شوند و البته جزئیات و داستانک‌ها هم جایگاه خود را دارند. در «سه خواهر» محور داستان زندگی رخوت‌آلود سه خواهر است که پس از مرگ پدر نظامی‌شان، همه رویاها و آرزوهایشان را بی‌اعتبار و در معرض نابودی می‌بینند، اما بقیه شخصیت ها هم مهمند. آندری، دکتر، بارون، ورشینین و ... بخش‌هایی از این پازل ملال و اضمحلال هستند و در کنار همه آنها، مارشا، الگا و ایرینا دیده می‌شود.

معجونی تمرکز را روی قصه و بازی‌ها گذاشته. صحنه ساده است و کمترین نشانه و المانی در آن وجود دارد که فضای یک شهر کوچک در روسیه را به ذهن متبادر می‌کند، اما جهانی که لازم است، خلق می‌شود و مخاطب باور می‌کند که نظاره‌گر زندگی پرفراز و نشیب سه خواهر در عمارتی بزرگ با حیاطی درندشت است. یک زندگی اشرافی اما دور از دوران شکوه و جلالش. همان طور که سه خواهر و برادرشان در سراشیبی روزمرگی، تن به ملال سپرده‌اند، عمارت و شهر و حتی جهان نیز این گونه رو به سقوط پیش می‌رود. ماشا از زندگی با معلم آداب‌دان و عصا قورت داده به تنگ آمده، الگا زندگی ظاهرا موفق اما خالی از عشق دارد و ایرینا نمی‌تواند گام‌هایی بزرگ برای رسیدن به رویاهاش بردارد. آندری برادر آنها، خودخواهانه اهداف خود را دنبال می‌کند و به اندازه همه مردانی که موجب رنج و پریشانی سه خواهر می‌شوند، بر آنها ظلم می‌کند. نمایش دو ساعت است، اما مخاطب را خسته نمی‌کند، چرا که ضرباهنگی پرشتاب دارد و در آن به همه شخصیت‌ها و روابط و بحران‌ها پرداخته می‌شود. یکی از امتیازهای «سه خواهر» بازیگران این نمایش هستند. با تماشای مجموعه نمایش‌های معجونی می‌توان سلیقه او در بازیگری را هم درک کرد و از برداشت او از بازی خوب لذت برد. برداشتی که همواره آن را با تماشاگران نمایش‌هایش سهیم شده. انتخاب درست بازیگران و استفاده هوشمندانه معجونی از توانایی‌های آنها باعث شده، بازیگران این نمایش درخشان به نظر برسند. در این تراژدی زنانه، طبیعی است که انتظار داشته باشیم شاه‌نقش‌هایی همچون الگا، ماشا و ایرینا به چشم بیایند و دیده شوند. بازی بسیار خوب فرزانه میدانی که با جزئیات و حرکات خفیف و ظریف چشم‌ها و صورت او همراه است، شخصیت ماشا را بعد داده و جذابیت و شکنندگی توامان او را عینی کرده است. به آفرید غفاریان پرانرژی و انعطاف‌پذیر است و آوا شریفی وقار و متانت همراه با یاس الگا را به خوبی نشان می‌دهد.

نمی‌توان سعید چنگیزیان را روی صحنه دید و بی تفاوت از کنار بازی خوب او گذشت، بازیگری شش دانگ که در طی این سال‌ها، انبوهی نقش آفرینی درجه یک در تئاتر داشته و بسیار کاراکتر‌های خاکستری، یا منفی و مثبت و پیچیده را به شکلی عالی بازی کرده است. استعداد ذاتی چنگیزیان و انعطافش در کار با بدن و بیان، و اجرای کاراکترهای پیچیده و چند بعدی در کارهای تصویری‌اش اصلا دیده نشده اما در تئاتر، او همیشه نقش‌هایی خاص بازی کرده و به دلیل مهارتش روی صحنه قادر است توجه تماشاگر را به خود جلب کند. آندری با همه یاس و ناتوانی‌اش در رسیدن به رویاها و حفظ میراث ارزشمند پدری، شخصیتی است که با بازی چنگیزیان، جلوه مضاعف پیدا کرده. «سه خواهر» یک تراژدی کامل است، اما با شوخ طبعی و طنازی معجونی تلطیف شده. نکبتی که بر زندگی سه خواهر حاکم است، به یمن موقعیت‌های کمیکی که در کل نمایش ایجاد شده، کمتر تماشاگر را آزار می‌دهد. شوخی با ماجرای اختلاس یا چهارشنبه سوری، یا ناتوانی مفرط فراپونت و حضور مداومش در عمارت از این دست تمهیدها برای شکستن فضای سراسر ملال و یاس حاکم بر نمایشنامه است.

تماشای «سه خواهر» مانند دیدن «ستوان اینیشمور» و «به خاطر یک مشت روبل» لذت بخش است. قرائت توام با بازیگوشی، طنازی و شوخ طبعی حسن معجونی از متن‌های غیرایرانی، اما بسیار نزدیک به روزگار ما و آدم‌هایش همیشه جذاب و سرگرم کننده است.

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 680258

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 16 =