آقای صدر! چرا شما را در تلویزیون نمی بینیم؟

این داستان نویسنده ای است که روزگاری نقدهای سینمایی اش را در مجله فیلم می خواندم

از وقتی یادم می آید، حتی در دهه 60 که به شدت مد بود ساعت ها پای پیشخوان روزنامه فروشی ها بایستیم و با ذوق و شوق،مجله ها و هفته نامه های محدود آن دوران را با ولع نگاه کنیم،من یکی مجله فیلم می خریدم.

در دهه 70 بود که نوشته های حمید رضا صدر را در فیلم می خواندم. شاید نه به اندازه احمد طالبی نژاد یا جواد طوسی اما نوشته هایش را می خواندم.

نثرش را دوست داشتم و غرق در نقدها و نوشته های سینمایی اش می شدم. از نوشته هایش کاملا پیدا بود که صدر دلبستگی خاصی به فوتبال دارد و شاید خودش حتی یادش نیاید روزی که در روزنامه جهان فوتبال با هم همکار شدیم و او سراسیمه مشغول بستن صفحه فوتبال خارجی روزنامه بود از صدر در راه پله ها درباره نام فیلم وودی آلن سوال کردم که به سرعت گفت: امتیاز نهایی...

زمان گذشت تا این که حمیدرضا صدر از مجله فیلم  دل کند. مثل خیلی های دیگر که از فیلم رفتند و مجله را تنها گذاشتند و آن نوشته های جادویی و پرونده های سینمایی به خاطره ها پیوست...

***

از اواسط دهه 80 دیگر حمیدرضا صدر را به طور حرفه ای در برنامه های تلویزیونی می دیدیم. او همه جا بود. در هر شبکه ای.

هر جا که حرفی از فوتبال بود صدر در آنجا می درخشید. از برنامه فوتبال برتر بگیرید تا حتی اشاره های               عادل فردوسی پور به اسم او... فوتبال خارجی هم که دیگر خوراک صدر عزیز بود.

محال بود ریموت کنترل به دست می شدیم و کانال بازی می کردیم؛ اما تصویر و صدای او را نبینیم. منتقد خوب مجله فیلم دیگر یک فوتبالی تمام عیار شده بود...

***

شبی از شب های شلوغ تهران اما از روزنامه بر می گشتم. پاییز بود. طبق عادت دستگاه پخش اتوموبیل را گذاشتم روی فرکانس رادیو نمایش...

در ترافیک تهران گیر کرده بودم. راهی نبود. باید خودم را مشغول می کردم. پس از رادیو نمایش رسیدم به رادیو ورزش و آنجا بود که مجری برنامه با همان واژه های عصا قورت داده همیشگی گفت :

... وحالا این هم آقای صدر کارشناس محترم برنامه!

از  آن شب به بعد چند نوشته منفی برای حمید رضا صدر نوشتم. برای مردی که روزگاری خواننده نوشته هایش در مجله فیلم بودم. او خیلی وقت ها از گلمکانی هم بهتر می نوشت یا نقدهایش از جواد طوسی منطقی تر بود...

به دفعات برایش نوشتم که صدا و سیما خسته کرده ما را با این آقای صدر.. مگر تمام این تلویزیون یک کارشناش فوتبالی دارد به نام صدر؟

راستش را بخواهید در نقد حمیدرضا صدر کمی تندوری کردم. یعنی آنجا که باید به او طعنه می زدم متلک بارانش کردم...

ما هرگز گفت و گویی دوستانه با هم نداشتیم. در روزنامه جهان فوتبال هم برخورد چندانی نداشتیم. چون اتاق گروه خارجی یک جای دیگر بود و ما در جایی دیگر مستقر بودیم. ضمن این که صدر و دوستانش صبح ها به روزنامه می آمدند و ما از ظهر کارمان را شروع می کردیم...

همه نوشته های منفی من از صدر در رسانه ها چاپ می شد تا این که یک روز در مراسمی که به بهانه بزرگداشت ناصر حجازی عزیز برگزار شده بود به صورت خیلی اتفاقی دور یک میز نشستیم.

دور و بر ما چند چهره فوتبال قدیمی نشسته بود. از جمله حسن روشن و چند بار در خوش و بش ها نام بنده برده شد.

زیرچشمی صدر را می پاییدم. اول واکنش نشان نداد اما وقتی مطمئن شد خودم هستم لبخندی زد و گفت، شما چقدر چهره خوبی دارید. چقدر خوشتپ!

من را می بینید؟ به قول امروزی کف کردم ناگهان!

باور نمی کنید اما دودی سفیدی شدم و رفتم به آسمان. چون دلیلی نداشت بعد از آن هم نقد و نوشته منفی،من از نظر صدر آدم خوشتیپی باشم! جای بودم واقعا چنین چهره های را یک هیولا می دیدم و بس!

آن شب با هم خیلی کوتاه حرف زدیم و از آن شب به بعد دیگر نه من حمیدرضا صدر را دیدم و نه ....

راستی چرا این روزها صدر  کمتر در تلویزیون می بینیم؟

 

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 583964

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 10 =