سید حمید حسینی

 

با توجه به نزدیک شدن به پایان سال وعملیاتی نشدن برنامه هایم در اتاق عراق ، این هفته تصمیم دارم یک هیات را عازم بصره وخودم نیز عازم بغداد، کربلا ونجف شوم.

لذا صبح شنبه به گذرنامه ستارخان رفتم تا گذرنامه ام را قبل از موعد تحویل بگیرم وسپس عازم اتاق ایران شدم تا در رابطه با سفر هیات بلندپایه اتاق ایران به عراق با معاونت بین الملل اتاق هماهنگ کنم و در سفر بغداد ان را نهایی کنم.
دو ساعتی را در دفتر گذراندم ونشست این ماه تحولات عراق را درباره " فرصت های تجاری بصره" برنامه ریزی وهماهنگ کردم.


غروب در نشست کمیسیون بازرگانی بنیاد امید ایرانیان شرکت کردم ودر موضوع اشتغال به نظریه" کارافرینی" شومپیتر "
و" تخریب خلاق "اشاره کردم و عنوان نمودم تا زمانیکه انحصارها وفضاهای رانتی از اقتصاد کشور برچیده نشود امیدی به رونق اقتصادی وجود ندارد.
یکشنبه صبح در نشست هیات مدیره اتحادیه شرکت کردم و آخرین هماهنگی ها درباره سخنرانان همایش وپانل بعمل آوردم، عصر قبل از شرکت در جلسه "شورای عالی بیشکسوتان اتاق ایران" نشستی در "سازمان جمع آوری اموال تملیکی وکالای متروکه " داشتم وبا مدیر عامل ومشاور عالی این سازمان درباره امکان ارسال وفروش بعضی از اقلام( خصوصا قاچاق) به عراق گفتگو وتبادل نظر کردیم.


به علت بارش برف وباران در تهران ترافیک قفل شده بود ولذا با تاخیر به جلسه پیشکسوتان رسیدم، این جلسه هم به مانند بقیه جلسات تحت تاثیر تحولات اخیر کشور بود وبعضی ناامید از اصلاح امور وتاکید بر عدم موفقیت دولت در خروج از رکود، البته بعضی ها هم نا امیدی را گناهی بزرگ دانسته وخواستار عدم بمپاژ ناامیدی به جامعه بودند. من به سخنرانی معروف اوزال به نام "نهضت چای " اشاره کردم و خواستار جمع بندی وانتقال مطالب این جمع به مقامات ذی صلاح شدم وعنوان نمودم که معدل سواد ودانش مدیران کشور در حد حل "معادله دومجهولی "است وبا توجه اینکه کشور در بسیاری از زمینه ها با معضل( معادله چند مجهولی) مواجه است، لذا راهکارهای دولت جواب نمیدهد ونیاز به کمک وهمراهی فرهیختگان می باشد.
آقای شافعی در جمع بندی مطلب به موارد زیر اشاره کردند:
از بین رفتن اعتماد، سقوط اخلاقی جامعه، نابرده رنج بردن گنج، لزوم مشاوره با سه قوه،انتخاب مصلحت مردم بررضایت مردم، طرحی نو بر مبنای منافع ملی ، نباید نا امید، بی تفاوت وخسته شد.

دوشنبه صبح عازم بغداد وبلافاصله به اتفاق آقای بهزاد رایزن محترم بازرگانی ایران در عراق روانه کربلا شدیم تا در افتتاحیه نمایشگاه اختصاصی ایران حضور یابم.

برای اولین بار با همکاری عتبه مقدس حسینی این نمایشگاه برگزار می شد و در مراسم افتتاحیه بسیاری از مقامات عراقی وسرکنسول ایران حضور داشتند.
در جمع حاضرین با اشاره به آيه ۲ سوره عنکبوت ، خواستار سربلندی عراقی ها از ازمایش الهی در عصر " پسا داعش" شدم وبه موضوع خاورمیانه جدید " خانم رایس" اشاره کردم. در هنگام بازدید از نمایشگاه دوستان زیادی از گلایه من از عراقی ها ابراز رضایت وخشنودی کردند.

خوشبختانه شرکتهای خوبی از ایران در این نمایشگاه حضور یافته اند ومجری ان نیز توانمند میباشد وبرنامه ریزی خوبی هم برای بازدید تجار از سایر شهرهای عراق صورت گرفته.

حضور شرکتهای اسنوا، ابسال، الکترو استیل، میلن، لوله سپاهان، موسسه رویان و..... بر جاذبیت نمایشگاه افزوده وبیش بینی می شود که اغلب شرکت کنندگان موفق به عقد قرارداد به طرف عراقی بشوند.

با وجود خستگی به اتفاق اقای بهزاد از یک مرکز نمایشگاهی ( مدینه الحسن)در حومه کربلا بازدید کرده ، نهار وشام را با هم خوردیم.
آخر شب به زیارت امام حسین علیه السلام وحضرت ابوالفضل ( ع) رفتم ونایب الزیاره همه دوستان حقیقی ومجازی بودم.

سه شنبه صبح در نشست اتاق نجف با شرکت کنندگان در نمایشگاه وسر کنسول محترم حضور یافتم وچند توصیه به حاضرین در رابطه با لزوم وفای به عهد، اهمیت تبلیغات و.... بیان نمودم وظهر را مهمان اقای " نبیل الانباری" رییس اتاق نجف بودم.

هیاتی از اتاق سماوه برای بازدید از نمایشگاه امده بودند که اونا هم مهمان اتاق نجف بودند وفرصتی فراهم شد تا درباره ظرفیت های همکاری با سماوه صحبت کنیم. در این منطقه ۷ کارخانه سیمان به طرفیت ده هزار تن در روز نصب شده که امسال تا کنون بیش از ۶۰۰ هزار تن کلینکر از ایران وارد نموده اند وبیش بینی میشود بزودی طرفیت تولید سیمان در این منطقه به دو برابر افزایش یابد وواردات کلینکر از ایران نیز افزایش یابد.

بعد از ظهر سه شنبه از تک تک غرفه ها بازدید کردم وغروب عازم بغداد شدم، شام را مهمان اقایان جعفر حمدانی وفاضل حمدانی روسای اتاق عراق واتاق مشترک بودم ودر حضور دوستان سفارت ورایزنی درباره سفر هیات اتاق ایران تبادل نظر وتوافق کردیم.

صبح چهارشنبه در نشست مسئولین اقتصادی سفارت با حضور آقای طباطبایی نفر دوم سفارت شرکت کردم وصبحانه را مهمان دوستان بودم ودر مورد بسیاری از موارد کاری وتامین امنیت سفر هیات اتاق تبادل نظر و جزییات برنامه سفر را توافق کردیم.

پس از آن به هتل بازگشتم وشاهد زلزله ودو پس زلزله بودم وساعت ۱۱ عازم اتاق عراق شدم وبا اقای فاضل حمدانی ریاست اتاق مشترک عراق وایران مفصل درباره راههای توسعه همکاری تجاری واتاقی گفتگو کردم وسپس از محل قبلی اتاق مشترک بازدید کردیم ودر رابطه با اجاره یک محل جدید برای استفاده مشترک توافق کردیم.

بعد از ظهر به دیدار یکی از دوستان که ریاست عشیره پر نفوذ" ‌‌شمر" با لفظ شومر را بعهده دارد رفته وبا توجه به نفوذ وارتباطات ایشان در صنعت حفاری عراق خواستار همکاری ومشاوره ایشان شدم.
قرار بود شب به کربلا بر گردم ولی ایشان مانع شد وچند پیشنهاد جذاب برای همکاری در بازسازی عراق ارایه نمود ومن راراضی نمود که شب در بغداد بمانم وفردا من را با چند نفر از تجار خوشنام وپرنفوذ عراق نظیر خانواده های بغدادی، بنیه وشاکر اشنا کند.

به اتفاق از هتل " بابلیه" که محل استقرار مجلس رجال الاعمال اقای بغدادی میباشد بازدید وبا چند نفر از انان صحبت واشنا شدم ودرباره استقرار دفتر اتاق مشترک در هتل و اسکان هیات تجاری اتاق در هتل مذاکره کردیم، خوشبختانه رییس هتل ار دوستان نزدیک ایشان بود وتوافق کار سختی نخواهد بود.
نوعی سرما خوردگی همراه با حساسیت در هوای آلوده عراق باعث گلو درد وسرفه ام شده که ایشان با یکی از پزشکان متخصص تماس گرفت ومن وضعیتم را شرح دادم وبرايم نسخه پیچید وامشب را بر خلاف دیشب راحت خوابیدم.
پنجشنبه صبح در دفتر ایشان جلسه مان را ادامه دادیم وبه توافقات خوبی رسیدم. اقای "یاسر خضر" از خوانندگان معروف وسنتی عراق به دفتر ایشان امده بود وهمراهان من ایشان را خوب می شناختند وبا ایشان عکس یادگاری گرفتیم.


امروز ظهر مهمان اقای مصطفی بنیه از تجار اصیل، مومن وخوشنام بغداد بودیم برایمون سنگ تمام گذاشت واعلام امادکی نمود در زمینه های تجاری وصنعتی خودش ودوستانش مشتاق همکاری ومشارکت با ایرانی ها میباشند، انگلیسی را روان صحبت میکرد واز همکاری با اردن رضایت نداشت واز بی تدبیری ونداشتن عقل اقتصادی وزرای عراقی شدیدا گلایه مند بود، اطلاعات بسیار خوبی از اوضاع سیاسی واقتصادی منطقه داشت وپیوند دو کشور را طبیعی وحکیمانه میدانست.

کل خانه با فرش های اصیل وابریشمی ایران مزین شده بود و از نگه داری هزار فرش نفیس ایرانی توسط ابویش در اردن گفت، از صبر ومتانت ایرانیها که نمونه اش در بافت ظریف فرش میباشد به نیکی یاد کرد. ناهار مفصلی خوردیم وبزرگترین ماهی مسکوفی که تا به حال دیده بودم را سفارش داده بود وشخصا از ما پذیرایی کرد واحترام خاصی برای شیخ احمد که همراه من بود قائل بود.
پس از ان به دیدن یکی از تجار نزدیک به مقتدی صدر رفتیم ودرباره پروژه ای مسکونی واداری مذاکراتی داشتیم.

عصر عازم کربلا شدیم ولی به اختتامیه نمایشگاه نرسیدیم وبه اتفاق آقای ابو باقر( موفق) که در این دو روز مترجم وهمراه من بود به مهمانی شام آقای علا تمیمی از تجار سرشناس کربلا که در همایش تهران مهمان اتاق بود رفتیم وضمن خوردن شام درباره چند پروژه تجاری وتوریستی مذاکره کردیم.

جمعه قبل از نماز صبح به زیارت رفتم وساعت ۱۱ به اتفاق حاج خانم عازم نجف شدیم وفقط توانستیم نماز ظهر وعصر را در حرم امیر مومنان خوانده وزیارت مختصری کرده وخود را برای پرواز ساعت ۶/۵ به بغداد برسانیم.
در این سفر کیف دستی ام وعینک گران قیمتم را مثل دفعه قبل کم کردم ، امیدوارم در سفرهای اینده حواسم را بیشتر جمع کنم، انشاالله- والسلام

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 746106

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =