۲ نفر
۲۸ تیر ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۹

مریم میرزاخانی آنقدر شانس داشت که اگر جوانمرگ هم شد، بلند آوازه هم شد. همه اعتراف کردند او دانشمند بود، بدون آنکه بدانند دانشمندیش را در علم اعداد، بدون بالا بردن اعداد مقالاتش کسب کرده باشد.

خبر جانکاه مرگ مریم میرزاخانی همه را شوکه کرد. بخصوص جوانمرگ شدنش خیلی غم انگیز بود. من تجربه جوانمرگی برادرم را در 20 سالگی، آن هم توسط سرطان تجربه کرده‌ام. می دانم این هیولا چیست، به هر جای بدن ممکن است حمله کند، و هر کسی را، در هر سنی و هر در نقطه‌ای از عالم ممکن است هدف قرار دهد.

ایرانی‌ها به مریم افتخار می‌کنند. او اولین زن در تاریخ ریاضی است که تا امروز برنده جایزه فیلدز شده است. این به تنهایی کافی است که همیشه به داشتن چنین انسانی ببالیم. البته گوشه دردناک ماجرا این است که کشور ما که ایشان را از آن خود می‌داند وحتی رئیس جمهورمان هم برای گرفتن جایزه و هم برای درگذشتش نامه می‌نویسد، ولی فرزندش، آناهیتا را ایرانی نمی‌دانند. بگذریم این فعلا مسئله من نیست.

به عنوان یک دانشگاهی که هر روز باید با تعداد مقالات خود حضورش را در دانشگاه ثابت کند، رفتم و سری به پروفایل حرفه‌ای خانم میرزاخانی زدم. در سایت webofknowledge (جایی که در آن مقالات آی اس آی فهرست می‌شوند) اگر فقط نام Mirzakhani M را جستجو کنید 20 مورد می‌یابید. با چک کردن عنوان مقالات به زودی در می‌یابید که اینها بیش از دو نفرند. یکی محمود است که مقالات فیزیک دارد و دیگری مریم. به ناچار جستجو را فقط با نام Mirzakhani Maryam ادامه می‌دهم. با کمال تعجب فقط 10 مقاله بیشتر دیده نمی‌شد. از این ده مقاله 5 مقاله قبل از پروفسوری ایشان تا سال 2008 است و 5 مقاله هم در 9 سالی است که به درجه استادی رسیده است. البته خانم میرزاخانی مقالاتی هم در مجلات غیر آی اس آی دارد. چون در سیستم خودمان به چنین مقالاتی بهای چندانی داده نمی‌شود به آن نپرداختم. نام او حتی در لیست دانشمندان آی اس آی هم نیست. سپس گزارش ارجاع ((citation report را انتخاب می‌کنم، با کمال تعجب پروفایلی را که می‌بینم در حد یک استادیار معمولی در دانشگاه‌های ایران است. حتی دانشجویان بسیاری هم در ایران هستند که خیلی بالاتر از مریم میرزاخانی هستند. دانشجویان و استادان بعضی رشته‌ها (بخصوص شیمی) در کشور کم نداریم که در یک ماه می‌توانند چنین پروفایلی را پر کنند. اینجاست که شک می‌کنم. نکند توطئه‌ای در کار است که این دخترک جوان با این تعداد کم مقاله را چنان جایزه مهمی داده‌اند و در استنفورد استخدامش کرده‌اند؟ چگونه شده است که دانش آموخته هاروارد که در 31 سالگی به بالاترین درجه دانشگاهی در معتبرترین دانشگاه جهان رسیده فقط با 5 مقاله آی اس آی استاد تمام شده است؟ با این تعداد اندک مقاله و ارجاع می‌گویند یک نابغه ریاضی؟ چه اتفاقی افتاده است؟ حتما اشکالی در کار است.

تردید ندارم اگر خانم میرزاخانی با این تعداد مقاله به دانشگاه‌های معتبر خودمان می‌آمد، اول معلوم نبود که با استخدامش موافقت کنند. اگر هم با پیگیری و سفارش هم استخدامش می‌کردند باید در همان سال‌های اول حجم بالایی از تدریس را پر می‌کرد و برای گذراندن از مرحله پیمانی به رسمی آزمایشی هر بار حداقل دو مقاله می‌داد. کل پولی هم که به او در این چند سال تا مرحله دانشیاری می‌دادند شاید در بهترین حالت از 10 میلیون تومان تجاوز نمی‌کرد و با آن می‌توانست شاید یک کامپیوتر بخرد و در یک کنفرانس شرکت کند. بعد باز اگر شانس یاریش می‌کرد و به اندازه کافی اخلاقش خوب بود و مدیر و دانشجویی هم از او آزرده نمی‌شد در بهترین حالت در 40 سالگی با این تعداد مقاله شاید می‌توانست یک دانشیار شود و اگر مشکل گزینشی نداشت استخدام رسمی شود.
اینها را برای این ننوشتم که در رزومه مریم میرزاخانی شک کنید. من نیک می‌دانم آنهایی که به او جایزه فیلدز داده‌اند بسیار سخت گیرند و خود را بد نام نمی‌کنند. رشته من ریاضی نیست و اصلا سر در نمی‌آورم که او چه گفته است. اینها را گفتم تا تلنگری بشود به مسئولین وزارت علوم و دانشگاه‌های خودمان. بساطی داریم در ایران: برای ارزیابی آثار علمی اتفاقا با کمک علم اعداد چنان شما را درگیر می‌کنند و اگر بخواهند به شما پژوهانه‌ای، جایزه‌ای بدهند، شما راهی ندارید جز تا می‌توانی به هر روش راست و غلطی تعداد مقالات را بالا ببری. کمیته‌های ارزیابی - اگر چه به تازگی هم معیارهای جدی تر مانند ظریب تاثیر و H-Index را وارد ارزیابی‌های خود کرده‌اند (که اینها هم پایه عددی دارند) - همچنان تعداد مقالات شما را می‌شمارند و بر اساس آن به افراد پژوهانه و جایزه می‌دهند. نتیجه این می‌شود که استاد نمونه کشوری کسی انتخاب می‌شود که در رشته گیاهشناسی اسنفاجی را پیدا می‌کند و مدعی است کشف جدیدی کرده است و مقاله می‌نویسد! کسی در آن کمیته انتخاب برگزیدگان استادان نمونه کشوری نیست سری به مقالات ایشان بیاندازد که اینها به کار علم نمی‌آید و این بنده خدا بهتر است برود در جایی که استعدادش را دارد زندگی بگذارند. به زور که نباید ردای استادی به تن گیاهشناسی کرد که اسفناج را هم نمی شناسد، او را زحمت ندهید تا هم به خودش ظلم کند و هم به بچه‌های ما.

وزارت علوم و دانشگاه‌های ما نیاز جدی به بازنگری دارند، در همه چیز، در هیئت‌های ممیزه (بخصوص)، در انتخاب مدیران، در نوشتن آیین‌نامه‌ها و در گزینش دانشجویان و اعضای هیئت علمی. نمی‌گویم انقلاب کنید، نمی‌گویم همه چیز را دور بریزید. فقط می‌گویم در نظام شما مریم‌ها جایی ندارند. چه بسیارند مریم‌هایی که بلد نیستند مقاله سازی کنند و در زیر چرخ بروکراسی دانشگاهی ایران له می‌شوند. آنها به گوشه‌ای کز می‌کنند، اشک می‌ریزند و حتی ممکن است بمیرند و کسی هم نیست برایشان اشک بریزد. خوش شانس هایشان هم می‌روند تا افتخار مراکز علمی غربی‌ها شوند.

مریم میرزاخانی آنقدر شانس داشت که اگر جوانمرگ هم شد، بلند آوازه هم شد. همه اعتراف کردند او دانشمند بود، بدون آنکه بدانند دانشمندیش را در علم اعداد، بدون بالا بردن اعداد مقالاتش کسب کرده بود. این شاه بیت داستان است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 688458

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 12
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۸:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۸
    3 7
    ببخشيد علم اعداد به حساب گفته ميشود و رياضيات وسيع تر از علم اعداد است.
  • محمد صادق IR ۰۸:۵۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۸
    5 2
    آری چنین است که فرمودند. به نظر اینجانب مشکل در این است که ما بدون این که علم رابشناسیم می‌خواهیم دنیا ما را عالم بشناسد. قبل از آنکه رموز پیشرفت را دریابیم و برای آن زحمت بکشیم می خواهیم ما را پیشرفته بشناسند. می خواهیم صرفا با شعار دادن به جایی برسیم. در حیطه علم این کارها ممکن نیست. فقط دور ریختن سرمایه های مادی و بخصوص انسانی است که جبران ناپذیر می باشد. از مدیران چیزی نخواهید چون آنها در وادی دیگری سیر می کنند که وضعمان چنین است اگر کاری برآید از نسل جوان اندیشمند و آگاه برآید.
  • بی نام EU ۰۹:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۸
    10 0
    متاسفانه ما اعضای هیات علمی هم در داتشگاه ها همین موارد را میدانیم و می گوئیم ... اما متاسفانه آیین نامه را افرادی می نویسند که خرشان از پل گذشته است و برای بقیه سخت و سختر می کنند ... مثلا خیلی ها در این ممکلت با یک جزوه یا یک کتاب ترجمه به اسم تالیف یا چاپ مقاله در مجلات به اصطلاح بلک لیست استاد شده اند و الان هم از خیلی مسایل آگاهی ندارند و با علم روز بیگانه اند ... اما در نوشتن آیین نامه ید طولانی دارند و در آیین نامه های جدید شرط ارتقا به استادی را حداقل 3 دانشجو دکتری میدانند ... خنده دار نیست ؟ سرنوشت یک استاد به کار یک دانشجو که معلوم نیست کیفیت آن چطور است و چقدر در کارش صادق است و داده هاش قابل اعتماد وابسته شده است ... این نتیجه وزارت علوم ماست....
    • بی نام A1 ۱۸:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
      2 0
      بنده با بخشي از صحبتهاتون موافقم، اما پوزش ميخوام استاد عضو هيئت علمي، سخت تر صحيحه نه سختر، اون اصطلاح هم يد طولايي با ي نكره هست نه يد طولاني، ضمنا به عنوان دانشجوي دكترا در بهترين دانشگاه مهندسي ايران كه همه مقاطع رو هم همينجا بودم عرض ميكنم، استادي كه سرنوشتش به زعم شما دست دانشجو افتاده براي اين هست كه خودش رو در برابر كار دانشجو مسئول نميدونه و انتظار داره دانشجو شخصا و منفردا همه كار بكنه و منافع گسترده ش كه اينجا نميخوام بازترش بكنم نصيب اين اساتيد بزرگوار بشه، بدون حتي ريالي خرج كردن يا همفكري با دانشجو، ضمنا ساختار وزارت علوم ما سالهاست همينگونه بوده و بسياري از اعضاي كنوني و سابقه دار هيئت علمي هم از اين قضيه مستثني نيستند
  • بی نام IR ۱۸:۱۸ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۹
    3 0
    درود بر نکته سنجی شما و خداوند مهربان خانم میرزاخانی رو بیامرزه
  • محمدی IR ۱۶:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۳۰
    3 0
    جانا سخن از زبان ما میگویید. روح ان دانشمند بی ادعا شاد و در ارامش.
  • نعمه ناجور A1 ۱۹:۳۷ - ۱۳۹۶/۰۴/۳۰
    3 0
    من هم به عنوان یک هیات علمی در یکی از 10 دانشگاه برتر کشور معتقدم که تولید علم و پیشرفت کشور مطلقا مد نظر مسئولین وزارت علوم نیست. در کشور های پیشرفته اساتید هر سال فقط یک درس ارائه می دهند و بر روی آن درس تسلط کامل دارند و بقیه وقت خود را صرف تحقیق می کنند. در ایران هر استاد هر ترم حداقل 3 درس ارایه می کند و این دروس هر ترم تغییر می کند. اساتید مسن با قبضه کردن امکانات راه پیشرفت را بر روی اساتید جوان بسته اند. دانشگاه هیچ حمایتی از اساتید جوان نمی کند مثلا حتی فضای آزمایشگاهی در اختیار ایشان قرار نمی گیرد و صرفا با ابزارهای تنبهی از قبیل عدم ترفیع در صورت چاپ نکردن مقاله یا اخراج در صورت پایین بودن ارزیابی دانشجویان از نحوه تدریس، آن هم بر اساس معیارهای غیر اصولی، با اساتید برخورد می کند.
  • رشید A1 ۲۱:۰۵ - ۱۳۹۶/۰۴/۳۰
    3 0
    خدا مرا ببخشد چقدر چرت پرت در سایتها گذاشتم.که چرا این مرحومه نیامد ایران تا در دانشگاهای ما تدریس کند پس بگو.درد کجاست زنده باد شما که امثال من را از تاریکی نجات دادید ای وای بر من خدا من را ببخشد
  • بهرامی IR ۱۰:۴۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
    1 0
    این مطلب متعلق به دکتر صاحبی می باشد از شما انتظار داشتم منبع رو ذکر کنید
    • آخانی RO ۲۲:۱۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
      1 0
      این مطلب توسط اینجانب نوشته شده و برای اولین بار هم در وبلاگ خبرآنلاین در تاریخ 28 تیر منتشر شده است. از آنجا که این متن در گروه‌های تلگرامی می‌چرخد، احتمال است همکار عزیزی هم آن را به اشتراک گذاشته باشند.
  • بی نام IR ۱۰:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۲
    2 0
    سیطره کمیت بر جامعه علمی مسلط است در اینجا انیشتین هم استخدام نمی شود برخی 250 مقاله مثلا علمی نوشته اند و استاد ممتاز شده اند اما دریغ از یک نکته تازه ...خوب نگاه کرده ای استاد
  • بی نام A1 ۰۳:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۳
    1 0
    با سلام. فردي كه مطلب رو با نام دكتر صاحبي نشر داده خودشون اشتباهشون رو عنوان كرده و از دكتر اخاني بابت اشتباهشون معذرت خواستن و اين لينك رو گذاشتن.