اصلاحطلبان در ايران ظاهرا حريف تازهاي براي خود، نه در داخل كه در خارج پيدا كردهاند!. حريفي تازه كه چندان هم ناشناخته نيست، اما تجربه یي در رويارويي با او ندارند. اصلاحطلبان هر چند به لحاظ شكلي در عرصه سياسي ايران، چارچوب هندسي و مستقل خود را دارند، اما در ديكسيونر سياست ايراني، آنها طيف وسيعتري از كنشگران و جنبش تحول خواهي مدرن را منعكس كرده و نمايندگي ميكنند.
اين طيف متنوع اما يكپارچه؛ به نظر ميرسد اكنون در اتفاقي نامعمول و غير منتظره، مورد حمله بيسابقه خبرگزاري نيمه رسمي اسپوتنيك روسيه به دليل آنچه اين رسانه آن را "جريانسازي اصلاحطلبان عليه روسها" توصيف كرده قرار گرفته است. سايت به زبان فارسي اين خبرگزاري روز جمعه 13 ژانويه به نقل از "النا دونايوا" كارشناسان آكادمى مطالعات كشورهاى خاورميانه روسيه گفته "اصلاحطلبان در ايران تلاش ميكنند مردم را بر ضد روسيه تهييج كنند". او در نشست رسانهاي اسپوتنيك يادآور شده "سايتهاى اصلاحطلب در ايران در حال حاضر پر از اطلاعات درباره مقاصد مشترك مسكو و واشنگتن عليه ايران است و اينكه روسيه قصد دارد با رييسجمهور منتخب امريكا دونالد ترامپ مذاكرهاى به ضرر ايران انجام دهد و به ايران از پشت خنجر بزند". او تصريح كرد" در اپوزيسيونهاى ايران، به قول او نيروهاى علاقه مند به غرب وجود دارد كه اكثرا شامل جوانان و روشنفكران در شهرهاى بزرگ هستند. آنها بهطور دايم در شرايط مختلف بر ضد روسيه صحبت ميكنند". اين كارشناس امور خاورميانه تصريح كرده"گروههاى مشخصى از جوانان بهترين محيط براى رشد اين دسته پروپاگانداها و تبليغات است".
اما چرا خبرگزاري نيمه رسمي اسپوتنيك كه معمولا منعكسكننده ديدگاههاي سياسي وزارت دفاع روسيه و نيروهاي مسلح اين كشور است، اينگونه بيمحابا بخشي از نيروهاي سياسي داخلي ايران را مورد حملات تند و مستقيم خود قرار ميدهد؟ موضوعي است كه توجه بسياري از محافل سياسي ايران را به خود جلب كرده است. اينكه رسانههاي روسي و ايراني به تحليل وقايع داخلي دو كشور ميپردازند يا ارزيابيهاي متفاوتي از همكاريهاي نظامي و ديپلماتيكي دو كشور ارايه ميدهند، به خودي خود موضوع تعجب برانگيزي نيست. ولی موضعگيري از جنس سنتي سرخ!وبا بهكارگيري ادبيات تهديد همراه با خط و نشان كشيدن، موضوعي نيست كه درك چرايي آن آسان باشد.آنهم درست زماني كه شرايط ايران در حال مد سياسي بزرگي است. لحن بيسابقه يك آكادميسين مليگرا و شناخته شده روس عليه بخشي از نيروهاي سياسي داخلي در ايران و انعكاس آن در يك رسانه نيمهرسمي کشورش، با هر دليلي صورت گرفته باشد، چندان با استانداردهاي شناخته شده ذهني ايرانيان از مناسبات تاریخی دو كشور سنخيتي ندارد.
هرچند مشخص نيست ديدگاههاي خانم "النا دونايوا" تا چه ميزان منعكسكننده ديدگاههاي مقامات ارشد و تصميمگير مستقر در كرملين است!، اما با توجه به فضاي تقريبا بسته رسانه یی در روسيه و جزميت سيستماتيك مسئولان رسانه یی و روابط عمومي كرملين، اين موضوع اهميت چنداني ندارد. حلقه قدرت در روسيه آنقدر ها هم وسيع نيست كه تصور كنيم خانم دونايواي مليگرا و خبرگزاري اسپوتنيك بخشي از قدرت در كرملين و نه همه آن را نمايندگي و منعكس ميكنند. به زير ضرب بردن تبليغاتي و رواني نيروهاي سياسي داخلي ايران كه اسپوتنيك و خانم دونايوا ظاهرا كليد استارت آن را با حمله به اصلاحطلبان و نيروهاي معتدل شروع كردهاند، به اندازه كافي غيرمعمول و متورم به نظر ميرسد كه نتوان به سادگي از آن عبور كرد. خصوصا با توجه به فضاي سياسي جاري در ايران و نيز التهاب طبيعي ناشي از شروع فصل انتخابات رياستجمهوري كه به خودي خود سطح آلرژي سياسي و اجتماعي در ايران را بالا برده است. كوبيدن بخشي از بدنه اجتماعي و سياسي ايرانيان با تكيه بر تقسيم بنديهاي ديالكتيكي كهنه و سنتی و برجاي مانده از تفكيكبندي اجتماعي ماركسيست- لنينيستي، كمكي به روسها در درك تحولات اجتماعي و چرايي نفرت رسوب گذاری شده طبيعي در ذهن مردم ایران از روسها نميكند. هدف روسها براي تاثيرگذاري بر جهت سياسي تحولات پيش روي ايران كه با تست اوليه يك مصاحبه و كوبيدن يك جناح و طبقه اجتماعي تحول خواه و مدرن ايراني شروع شده، شايد هدفي بلندمدت با استفاده از تاكتيك عمليات تخريب رواني و تبليغاتي را دنبال ميكند! اين را هنوز دقیقا نميدانيم!. جنبه سلبي اين تحليل هم می تواند نگرانكننده باشد. اما چنين حمله بيسابقه و هدفمندي با هر هدفي صورت گرفته (و شايد تازه آغاز يك پروسه باشد) در تحليل نهايي نميتواند روسها را از قضاوتي كه جامعه ايراني و طبقه نوگراي آن از سابقه تاريخي مناسبات دو كشور مستندا و باورمدارانه به ياد دارد، جدا كند.-اعتماد-
matinmos@gmail.com
نظر شما