۰ نفر
۴ تیر ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۶

علیرضا میریوسفی:

رأي مردم بريتانيا به خروج از اتحاديه اروپايي به معني پيروزي رأست إفراطي بر ائتلاف فراگير رأست ميانه تا طيف هاي مختلف از احزاب چپ در انگلستان بود. اين موضوع، آمريكا را نيز از يكي از ابزارهاي اصلي اش براي نفوذ و تاثيرگذاري در تصميمات اتحاديه اروپايي محروم خواهد كرد.

زماني مارشال دوگل انگلستان را أسب ترواي آمريكا در اروپا خَوانده بود. بعدها وي در كتاب خاطراتش دلايل اين تعبير را روشن تَر بيان كرد. دوگل در كتاب خاطراتش آورده است زماني كه به چرچيل پيشنهاد داده است تا به همراه هم هدايت جهان پس از جنگ جهاني دوم را بر عهده بگيرند، پاسخ شنيده است كه چرچيل ترجيح مي دهد با كشف فراآتلانتيكي جديدش كه يك إبر قدرت جوان، برتر و آينده دار است، اين كار را انجام دهد.

انگلستان از ديرباز خود را يك قدرت آتلانتيكي ديده است تا يك قدرت اروپايي. جمله تاريخي مارگارت تاچر كه جدايي قلمرو انگلستان از بقيه اروپا را مشيتي الهي خَوانده بود تبلور اين ديدگاه است. ورود انگليس به اتحاديه اروپايي در سال ١٩٧٣ بيش از آنكه انعكاس دهنده خواست عمومي و منافع ملي اين كشور باشد، حاصل تشويق هاي آمريكا و مشوق هاي كشورهاي اروپايي و به ويژه دو كشور محور اين اتحاديه يعني فرانسه و آلمان بوده است. از همان زمان حضور انگليس در اتحاديه همواره حضوري همراه با امتيازات ويژه در مزاياي عضويت و معافيت هاي استثنائي در هزينه هاي اداره تشكيلات اروپايي بوده است. موضوعي كه برخي أعضاي اتحاديه از آن به باج خواهي انگليسي ياد كرده اند و آخرين نمونه اين باج خواهي در فوريه گذشته بعد از هشت دور مذاكره فشرده بين مقامات انگليسي و اتحاديه اروپايي إعلام شد و شامل امتيازات و معافيت هاي گسترده براي اين كشور بود.

در مورد دلايل گريز طبيعي انگلستان از بودن در اتحاديه، مجموعه اي از عوامل اقتصادي و تاريخي را مي توان برشمرد. اصلي ترين انگيزه كه دستاويز تبليغات خروج كشورها از اتحاديه اروپايي قرار مي گيرد، معمولا مسائل اقتصادي و هزينه هاي مالي عضويت براي كشورهاي ثروتمند شمال اروپاست. همان عللي كه مانع پيوستن نروژ به اتحاديه اروپايي شده است، محور تبليغات اروپايي گريزي در انگليس و كشورهاي حوزه اسكانديناوي است. درآمد سالانه اين كشورها كه بعضا داراي درآمدهاي قابل توجه نفتي هستند، عموما از حد متوسط در اتحاديه اروپايي و به ويژه كشورهاي تازه عضو بيشتر است و عموم مردم اين كشورها از إعطاي يارانه به كشورهاي تازه عضو ناراضي هستند. به همين خاطر جدايي انگليس از اتحاديه مي تواند باعث تحريك زنجيره دومينويي خروج كشورهاي شمال اروپا از اتحاديه گردد. بعلاوه فرهنگ و ساختارهاي بريتانيايي عمدتا گرايشات فراآتلانتيكي و آمريكايي دارند تا اروپايي. اين گرايشات با مهاجرت گسترده اتباع انگليسي به آمريكا شروع و تا به امروز ادامه دارد. همانگونه كه ديويد فيشر در كتاب ارزشمندش با عنوان بذرهاي آلبيون(نام سنتي انگليس) نشان داده است، ساختار اصلي نخبگان آمريكاي امروز، توسط چهار گروه از مهاجرين انگليسي بنيانگذاري شده و تا امروز ادامه يافته است. أين ارتباطات فراساختاري به گونه اي است كه حتي امروز اخبار ازدواج يا تولد در خاندان سلطنتي انگليس خبر اول رسانه هاي آمريكايي است يا در مسابقات ورزشي تيم هاي اروپايي و آمريكايي مردم انگليس يكپارچه به طرفداري از تيم هاي آمريكايي مي پردازند. اين روابط به قدري مستحكم است كه حتي بدبيني شديد أوايل رياست جمهوري اوباما هم نتوانست خللي در اين روابط إيجاد كند.

درباره نيروهاي طرفدار ادامه عضويت در اتحاديه، علاوه بر برخي نيروهاي أيده آل گرا و عمدتا چپ در داخل انگلستان، عمدتا فشارها و تشويق هاي خارجي تأثير گذار بوده است. از يكسو آمريكا كه به دنبال تعقيب أهداف خود در اتحاديه توسط يك متحد قابل اعتماد بوده است، انگليس را تشويق به ادامه حضور در اتحاديه كرده است. از ديگر سو، كشورهاي محوري اتحاديه اروپايي و به ويژه فرانسه و آلمان به عضويت نسيه كشوري با ظرفيت هاي انگليس در اتحاديه اروپايي حتي به بهاي باج خواهي هاي پياپي به چشم فرصت نگاه كرده و مي كنند. به همين خاطر عضويت انگلستان در دهه هاي گذشته بيش از اين كه ناشي از انگيزه هاي ملي و داخلي باشد، ناشي از مشوق ها و انگيزه هاي خارجي بوده است.

با وجودي كه أسب ترواي آمريكا در اتحاديه اروپايي همواره گزينه اي بي بديل بوده است، ولي أهميت حياتي آن نشيب و فرازهايي داشته است. در مواقعي با ظهور دولت هاي رأست و طرفدار آمريكا در كشورهايي نظير ايتاليا و اسپانيا، آمريكا كار آسان تَري پيش رو داشته است و در مواقعي مثل زمان حاضر اتكاي آمريكا بر أسب ترواي شمالي آش بيشتر بوده است. لذا در زمان حاضر از دست دادن اين متحد راهبردي در اتحاديه اروپايي براي آمريكا بسيار دردآور خواهد بود.

در مورد تبعات خروج انگلستان از اتحاديه، فوري ترين نگراني خروج ساير أعضاي شمالي اتحاديه اروپايي به تأسي از انگليس است. نگراني بعدي استقلال خواهي مجدد اسكاتلند، أيرلند و ولز است كه عمدتا عضويت در اتحاديه اروپايي را يك فرصت براي خود ديده اند. كاهش وزن و اعتبار اتحاديه اروپايي در معادلات جهاني از ديگر پس لرزه هاي خروج شوك آور انگليس از اتحاديه خواهد بود. بعلاوه تقويت رأست إفراطي در داخل انگليس مي تواند از آثار كوتاه مدت و ميان مدت اين تغيير باشد كه يقينا تبعات بلندمدت تري براي اروپا، آمريكا و حتي كشورهاي خاورميانه خواهد داشت.

در مقابل مي شود انتظار داشت سياست اتحاديه اروپايي خصلت مستقل تَري نسبت به ملاحظات فراآتلانتيكي و به ويژه تمايلات آمريكايي بيابد. بعنوان مثال مي توان انتظار داشت كه پيوستن تركيه در اتحاديه با دشواري هاي بيشتري روبرو شود و نگراني هاي فرهنگي و مالي فرانسه و آلمان بر فشارهاي انگليس و آمريكا براي پيوستن تركيه به اتحاديه فايق آيند. در مورد ايران، قطعا انگلستان نقش مهمي را در سال هاي گذشته در سياست اتحاديه اروپايي در قبال ايران إيفا كرده است. هر چند نمي توان انتظار تغيير فوري در اين سياست ها را داشت، ولي احتمالا ايران قدرت چانه زني بيشتري با اتحاديه اروپايي خواهد داشت.
در مجموع خروج انگلستان از اتحاديه اروپايي زلزله اي سياسي در سياست جهاني است و فعلا زود است از تمامي تبعات آن صحبت كرد. با اين حال هر تغييري مي تواند بعنوان يك فرصت بالقوه ديده شود و بجاست سياست خارجي كشورمان هم با اين موضوع بصورت فعال مواجه شود.

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 549683

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 13 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۹:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    8 11
    ضعیف شدن اتحادیه اروپا به ضرر ایران هست. متاسفانه باز هم ابرقدرت ها آمریکا،روسیه، چین و... پیروز شدند
    • بی نام A1 ۲۰:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
      3 0
      به ضررشون تموم میشه چند سال بعد میفهمن چه اشتباهی کردن
  • بی نام IR ۰۵:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۵
    4 0
    من کارشناس این مسئله نیستم اما امیدوارم اتحادیه اروپا از هم نپاشد. گرچه نظر اولیه تشکیل این اتحادیه بسیار خوب است اما بنظر می رسد که دچار اشکالات ساختاری ست که کشورهای عضو باید فورا به ترمیم آن اقدام کنند. اتحادیه شانگهای هم ممکن است دچار همین مشکلات شود.