در این سال ها هر دو سر ماجرا که با همه به ظاهر اختلاف هایشان در ظاهر بینی و فقدان تفکر به شدت شبیه یکدیگرند همه سعی خود را به کار گرفتند تا چهره یکی از شریف ترین و دوست داشتنی ترین نویسندگان معاصر را تحریف کنند. یک طیف زبونانه و رذیلانه سعی کرد نفرت خود را از سنت ها و شرایع دینی در پس نفرت و دشمنی از جلال پنهان کند و طیف دیگر منافقانه و جبونانه سعی کرد دشمنی اش با دگراندیشان را از زبان مردی بیان کند که هرچه بود هیچ گاه مظلوم کشی نکرد و تیغ بر روی آدم های بی پناه نکشید. مخاطبان جدی هنر و ادبیات البته بی اعتنا به خزعبلات هر دو طیف آثار او را می خوانند. گواه این مدعا ناشرانی هستند که صرفا با چاپ آثار او سرپایند. آثاری که هنوز خواندنی اند و بدیلی برای آن نمی توان یافت. چه مقدار سفرنامه در این سال ها چاپ شده؟ آن هم با هزینه های گزاف سازمان ها و نهاد هایی که فکر می کنند هرچه بیشتر پول خرج نویسندگانشان کنند سفرنامه بهتری از آب درخواهد آمد؟ اما کو؟ کدامشان می تواند با سفر روس و سفر فرنگ و خسی در میقات قیاس شود. هیچ کدام. با یقنی قاطع می گویم هیچ کدام. این را از سر تحقیر و تخفیف نویسندگان هم روزگار خودمان نمی گویم. من خودم هم تجربه سفرنامه نویسی داشته ام. به زعم خودم و اطرافیانم بد هم ننوشته ام. انشاءالله در هفته نامه کتاب هفته خبر که قرار است به سردبیری این بنده کم ترین چند روز دیگر منتشر شود- به این می گویند تبلیغ غیر مستقیم!- بخش هایی از آن را خواهید خواند. اما این کجا و آن کجا. صرفا ارزش های ادبی و نثر ویژه او نیست که بین سفرنامه های آن بزرگمرد و دیگران اختلاف می اندازد. در گزارش و سفرنامه شما سعی می کنید صادق باشید یا اگر هم صادق نیستید سعی می کنید ادای آدم های صادق را دربیاورید. اما آل احمد ادا در نمی آورد. به شدت خودش هست. آن قدر صادق،که هیچ اهمیتی به قضاوت شما نمی دهد. و همین صداقت است که اجازه نمی دهد او را مصادره کنند. هیچ کس نمی تواند او را مصادره کند. نه شبه روشنفکران و نه شبه دینداران. آل احمد هنوز هم زنده تر از همه ماست.
نظر شما