سپیده گلی گرمستانی: همایش ملی مدیریت پایدار جنگل های شمال کشور با حضور صاحب نظران ، کارشناسان و اساتید و دانشجویان در دانشگاه تربیت مدرس نور برگزار شد.
در آغاز این مراسم علی اکبر نجفی ، دبیر همایش گفت: موضوع توقف بهرهبرداری چوبی از جنگل یا تنفس، سالها پیش در برخی مراکز علمی و سپس اجرایی مطرح شد و در دو تا سه سال اخیر، به شکل جدی مد نظر قرار گرفت.بحثهای متعددی در فضاهای مختلف بین متخصصان مخالف و موافق توقف بهرهبرداری چوبی از جنگلهای شمال شکل گرفت و مجلس در ماده ۳۸ مکرر، رای به توقف بهرهبرداری حداکثر تا سه سال آینده داد.
وی افزود: پیشینه طرح تنفس در مصوبات سال ۸۲، مصوبه دی ماه سال ۹۲ و در نهایت مصوبه سال جاری مجلس در قالب ماده ۴۸ قانون برنامه ششم توسعه بست وده نقطه مشترک همه این برنامهها، لزوم اصلاح و معرفی یک طرح پایدار برای مدیریت جنگل را مورد تاکید قرار میدهد.
دبیر همایش خاطر نشان کرد: امروز قانونی تصویب شده و این مصوبه لازم الاجرا است. اگرچه میتواند این قانون را مورد نقد نیز قرار داد. اما اگر بخواهیم یک طرح پایدار و جامع برای جنگلهای شمال تهیه کنیم، هیچ کس به تنهایی نمیتواند بر تمام زوایای پیدا و پنهان آن، اشراف کامل داشته باشد.همه ما متخصصان، معاونین و دستاندرکاران عرصه جنگل باید با همگرایی و استفاده از خرد جمعی در راه حفاظت پایدار گام برداریم. تضارب افکار سبب میشود، راههایی پیدا کنیم که کمترین اشتباه را داشته باشیم بنابراین باید از طیفهای مختلف در راستای ایجاد همگرایی بیشتر کمک بگیریم.
در ادامه مختار جلالی، معاون آموزشی دانشگاه تربیت مدرس گفت : جنگل پشتوانه اقتصاد کشور است و بستر ایجاد هزارن شغل نیز فراهم می کند. ارزشهای مستقیم و غیر مستقیم جنگل شامل جاذبههای گردشگری میتواند ابزار دست متخصصان برای تبیین ارزشهای جنگل باشد.اگر به صدای طبیعت گوش کنیم، در مییابیم که وضعیت آن مطلوب نیست. ما نتوانستهایم با طبیعت تعامل کنیم. بازی ما با طبیعت، برد - برد نبوده بلکه یک بازی باخت - باخت را مدیریت کردهایم. طبیعت را تخریب کردهایم و قهر طبیعت، آسیب جدی به ما وارد کردهاست.
معاون آموزشی دانشگاه تربیت مدرس افزود:همفکریها باید ادامه یافته و به صورت مستمر با استفاده از یک شبکه علمی گسترده متشکل از متخصصان داخلی و خارجی، پیگیری شود.اگرچه هجمههایی علیه علم بیوتکنولوژی شکل گرفته است، اما از این عمل نیز برای حفاظت از تودههای سرخداری که داروی ضد سرطان را در اختیار ما قرار میدهد، میتوان استفاده کرد. باید مجموعهای از علوم را برای حفاظت از جنگل به کار ببریم.
در ادامه همایش کارشناسان و متخصصان در قالب پنل "فرصتها و چالشهای سیاستگزاری" به بررسی وضعیت جنگلهای شمال پرداختند.
دکتر تقی شامخی عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سخنان خود افزود:بحث تنفس به مصوبه هیات دولت در سال ۹۲ باز میگردد. روی مواد دو و ۶ این مصوبه بحثهای زیادی بود که وزیر جهاد کشاورزی ابلاغیهای ۱۰ مادهای را در سال جاری به سازمان جنگلها ارسال کرد. فرصت به قدری کم بود که این سازمان نتوانست ابلاغیه وزیر را اجرایی کند زیرا بحث تدوین برنامه ششم و ماده ۴۸ مکرر پیش آمد.محور اصلی ماده ۴۸ مکرر این است که بهرهبرداری تجاری از جنگلهای شمال باید حداکثر تا سال سوم برنامه متوقف شود. این ماده هنوز به تایید شورای نگهبان نرسیده اما بر اساس آنچه تا کنون روی آن بحث شده طرحهای جنگلداری که در این مدت به پایان میرسند، تمدید نخواهند شد و در سال چهارم تمام این طرحها باید متوقف شود. بهرهبرداری با اهداف بهداشتی در جنگل انجام میشود و یا مطلقا برشی در جنگل انجام نخواهد شد.
شامخی گفت: برای حل مشکل جنگل باید ابتدا بیماری درست تشخیص داده شود تا تجویز راهکارها متناسب باشد. در مسایل پزشکی نیز اگر کبد فردی مشکل داشته باشد و اختلال قلبی برای این مریض تشخیص داده شود، معالجات به نتیجه نمیرسد.
ماده ۴۸ قانون برنامه ششم مشکل جنگل را حل نمیکند زیرا که مشکل جنگل را به درستی تشخیص ندادهایم.
این عضو هیات علمی خاطر نشان کرد:مشکل عمده امروز جنگلهای ایران نداشتن مدیریت جنگل است و نقد من به این نیست که مسئولان سازمان جنگلها مشکل در عملکرد دارند. بلکه کلا مدیریت جنگلهای کشور متناسب با وظیفه و رسالتی که دارد، رشد نکرده است. این مدیریت باید توانمند شود تا با چابکسازی به وظایف خود عمل کند. اگر این کار را نکنیم، با تصویب ماده ۴۸ به جایی نمیرسیم.
شامخی گفت : سازمان جنگلها تمام ابزار مدیریت جنگل به روش علمی را در اختیار دارد. زیرا فرآیند تصویب طرحها، بهرهبرداری، نشانهگذاری، خروج چوب از جنگل و غیره با نظر مستقیم سازمان جنگلها انجام میشود.سازمان جنگلها میتواند در برداشت سالیانه بازنگری کرده و با تخلفات مجری برخورد کند. در نتیجه اگر امروز اکوسیستم شادابی نداریم، باید بررسی کنیم که دلیل آن چیست. ممکن است بگوییم طرح درست تهیه نشده است، دامداریها به جنگل آسیب می رساند و یا تامین نیاز جنگلنشینان و قاچاق چوب به جنگل آسیب زده است اما باید سازمان جنگلها توان حل و فصل این مشکلات را داشته باشد.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: ضعفهایی در سازمان جنگلها وجود دارد،از سال ۴۱ که جنگلها ملی شده، قرار بود ممیزی اراضی انجام شده و مرز جنگل و مستثنیات مردم مشخص شود اما با گذشت ۵۴ سال، هنوز ممیزی اراضی نهایی نشده است. یکی از اصول اصلی جنگلداری صنعتی خروج دام از جنگل است و اولین طرحهای جنگلداری نیز بر این مبنا در قبل از انقلاب تهیه شد اما از ۴,۴ میلیون واحد دامی و ۱.۴ میلیون دام کتولی که در سال ۶۴ آماربرداری شد، فقط ۱.۵ میلیون واحد دامی از جنگل خارج شده و هنوز نتوانستیم این مشکل را حل کنیم.
شامخی گفت : ضعف پشتیبانی از تعاونیها را یکی دیگر از نقاط ضعف موجود در کشور است و نوعی مدیریت مشارکتی در جنگل مطرح می باشد که در این مدل مردم باید در تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند. ما در یک دوره پنجساله طی سالهای ۶۵ تا ۷۰، تعاونی ایجاد کردیم اما بعد از آن زمینه برای تشکیل تعاونی مساعد نبود و قبل از آن هم مشکل وجود داشت. به دلیل حمایتهایی که انجام ندادیم، در حال حاضر صرفا ۱۲ تعاونی سرپا باقی مانده و بقیه از بین رفتهاند. در حالی که تعاونیها باید با آموزش، سازماندهی و نظارت بر فعالیتهای آنها توسعه پیدا میکردند و با سرمایهگذاری مناسب از آنها حمایت میکردیم. امروز برای ترمیم شرایط و ظرفیتهای لازم باید وارد عمل شویم. کشوری دارای پتانسیل مطلوب در زمینه سوختهای فسیلی است اما بر اساس آماربرداریهای سال ۶۴، دامداران جنگلهای شمال سه میلیون متر مکعب چوب برای سوخت استفاده میکنند که ۲۰۰ هزار متر مربع آن برای ترمیم سراها به کار میرود. ۱۶۵ هزار خانوار در جنگلهای شمال داریم که اگر هر یک ۳۰ استر هیزم استفاده کنند، بر اساس برآوردها امروز پنج میلیون متر مکعب مصرف چوب روستایی خواهد بود. اگر قصد حفاظت از جنگلهای شمال را داریم، باید منابع سوخت فسیلی را در اختیار روستاییان مجاور جنگل قرار دهیم.به جای تعطیل کردن بهرهبرداری، سوخت رسانی باید انجام شود تا فشار به جنگل کاهش یابد.
در ادامه این پنل، قنبر ابراهیمی استاد دانشگاه تهران افزود: باید ببینیم که آیا دامها جنگل را تخریب کردهاند یا اینکه طرحهای بهرهبرداری بیشتر به جنگل آسیب میرسانند.در ایران دور ریز چوبهای استحصالی از جنگل بسیار زیاد است. نگهداری گرده بینهها (قطعات کوچکتری از چوب تنه) در جنگل به نحوی است که باعث هدر رفتن ماده اولیه صنایع چوب میشود.پوسیدن چوب فقط در محیط جنگل رخ نمیدهد زیرا اگر گرده بینهها در جنگل بپوسند به چرخه حیات باز میگردند. متاسفانه درکارخانهها نیز با مشکل پوسیدن چوب مواجه هستیم .برخی چوبهایی که از جنگل برداشت میشود برای هیچ صنعتی قابل استفاده نیست. برای حمل این چوبها از داخل جنگل به محل دپو هزینه زیادی میشود اما چوب برای صنعت کاربردی ندارد و حتی نمیتوان از آن به عنوان هیزم استفاده کرد.
ابراهیمی گفت : در فرایند تبدیل چوب، حدود ۶۴ درصد دور زیر داریم. یعنی چوب از دسترس خارج میشود. برای حمل چوب توسط قاطر بدون توجه به استفاده چوب در صنعت، تبدیل تنه درخت انجام میشود و متاسفانه استانداردی برای اندازه قطعات چوب مورد نیاز صنعت در ایران وجود ندارد. باید فرآیند تبدیل چوب در ایران نظاممند شود تا بتوانیم درباره مدیریت پایدار جنگل صحبت کنیم.
وی در ادامه گفت : در زمینه چوبهای وارداتی نیز وضعیت بهتر از چوبهای استحصالی از جنگلهای ایران نیست و دور ریز در این چوبها نیز زیاد است. در حالی که منابع مالی کشور برای واردات هزینه میشود. تجربیات بدی که در زمینه واردات چوب داشتیم، بازنگری در برنامهها را تنها راه حفظ هفت درصد اشتغال ایجاد شده در صنعت چوب دانست.
دولت در دهه ۸۰ واردات چوب را از پرداخت ۱۰ درصد سود بازرگانی معاف کرد و این مسئله سبب شد که واردکنندگان میوه هم برای استفاده از این مزیت، چوب وارد کنند. در آن سال وزیر وقت مدعی شد واردات چوب رشد ۷۰۰ درصدی داشته است اما آنچه به کشور وارد شد، چوبهای هیزمی بود که به درد هیچ صنعتی نمیخورد.
به گفته این استاد دانشگاه تهران، استانداردهای واردات چوب سازمان حفظ نباتات ایران بسیار قدیمی است در حالی که در استرالیا تمام بیماریهای ناشی از نقل و انتقالات چوب در یک لیست گردآوری شده و به فعالان عرصه واردات چوب تحویل میشود. اگر این استانداردها را نداشته باشیم، افراد از روی ناآگاهی یا منفعت طلبی میتوانند زمینه ورود آفات زیادی را به کشور فراهم کنند.
وی تاکید کرد: در ایران برای واردات چوب استاندارد معینی نداریم. همچنین برای کیفیت چوبهای استحصالی نیز باید چنین استانداردهایی تعریف شود.همچنین باید به مسئله کاهش چوب در بازار و افزایش قیمتها پس از توقف بهرهبرداری از جنگل توجه جدی شود.
محمد پیرصوفی دانشجوی دکترای جنگل سخنران دیگر این پنل گفت: تا قبل از اینکه درباره چیزی صحبت نشود، تبدیل به موضوعی برای خط مشی گذاری و سیاستگزاری نمیشوند. ما درک انفرادی از مقوله جنگل داریم. این درک معمولا با توجه به اینکه بر اساس حواس پنج گانه ما شکل میگیرد، یک حس شوق آمیز است.در رسانهها تنها درکی که از جنگل وجود دارد، قتل عام این اکوسیستم توسط اره موتوری است. زیرا رویهای که در رسانهها وجود دارد، به نحوی است که عناصر خبری در نحوه تنظیم آن بسیار موثر بوده و خبر منفی ارزش بیشتری دارد.
پیرصوفی افزود: در آلمان تحقیقات مفصلی توسط دانشمندان علوم اجتماعی انجام شده و به یکسری پدیدههایی در خصوص جامعه و جنگل رسیدهاند. پدیده کشتارگاه برای تبیین وضعیت جامعه استفاده میشود. همینطور که مردم از دامهای و علفزار لذت میبرند، تمایل به خوردن گوشت دارند اما از دیدن اتفاقات کشتارگاه نیز متنفر هستند، در جنگل نیز مشابه چنین وضعیتی حاکم بوده و مردم از دیدن جنگل لذت میبرند، بهطور معنی داری متقاضی چوب هستند اما متاسفانه به پدیدهای که درخت جنگل را به چوب تبدیل میکند؛ انتقاد دارند.در آلمان معتقدند که نگاه جوانترها به اکوسیستمهای جنگلی نگاهی کارتونی است زیرا آنها باور ندارند که جنگل باید مدیریت شود.
پیرصوفی ادامه داد: از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی کارشناسان آلمانی به این نتیجه رسیدند که تئوری پسایه بتواند تا اندازه قابل توجهی به این کشاکشها پایان دهد. این مسئله ادعا میکند تا زمانی که ما میتوانیم جنگل را به عنوان کارخانه تولید کننده چوب در نظر بگیریم واین کارخانه با یک سیستم علمی مدیریت شود، سایر خدمات اکوسیستمی جنگل نیز محقق میشود و این یک اقتضای ناگزیر است. تا زمانی که خوب چوب تولید کنیم، بقیه خدمات اکوسیستمی جنگل هم اتفاق میافتد. تغییر سیاست بهرهبرداری از جنگلهای شمال کشور اتفاق افتاده است. تئوریهای زیادی در رابطه با این تغییر سیاست وجود دارد اما باید بدانیم مکانیسم این تغییر چیست و چه تعریفی از این اتفاق داریم. ساختار این سیاستگزاری چیست و از چه روشهایی میتوان برای رسیدن به هدف استفاده کرد. باید عالمانه و با جزئیات، تغییر سیاست بهرهبرداری جنگلهای شمال را تبیین کرد تا بعد از نهایی شدن ماده ۴۸ ، گامهای اساسی را برداشت.
وی گفت: تا زمانی که به سئوالات خود به صورت عالمانه پاسخ نگوییم، در فضای مبهم و مغشوشی گام خواهیم برداشت که به نتیجه مثبت منتهی نخواهد شد.
پیرصوفی افزود: سیاستگزاران علم جنگل در کشورهای توسعه یافته به قدری پیشرفت کردند که از روشهای نوظهور استفاده میکنند. ما از روشهای کاربردی را استفاده میکنیم. ما توانستهایم با استفاده از واژه تنفس، فضای سیاستگزاری کشور را در چارچوب بهرهبرداری از جنگلهای کشور تحت تاثیر قرار دهیم. به روش علمی و با تهییج گفتمان میتوان تشریح کرد که چطور این لغات سبب شد ما ماده ۴۸ را در قانون برنامه ششم ببینیم.بر اساس آنچه در منابع علمی آمده ما نمیتوانیم گامهای بعدی را عالمانه برداریم مگر اینکه سیاست جنگل را تحلیل کرده باشیم. در زمینه سیاستگزاری چند دهه است که فقط به ذکر صحبتهای کلی بسنده کردهایم. در پی تحلیل یا آنالیز سیاستگزاری برای جنگل نیستیم. شاید برای این نیستیم که براساس نظر "راجز توری" دچار پارادوکس بین نیازها و خلاقیت هستیم. بر اساس این نظریه هر کشوری که به خلاقیت بیشتری نیاز دارد، کمتر از این خلاقیت استفاده میکند. امیدواریم ما شامل این پارادوکس نباشیم.
مجید لطفعلیان عضو هیات علمی دانشگاه ساری در سخنرانی خود افزود: تا زمانی که مشکل را نشناسید، راه حلی که پیش رو است، محکوم به شکست است.ابلاغیه وزیر و مصوبه اخیر مجلس تصمیماتی بود که غیر متخصصان برای جنگل گرفتند. اینها نتایج بدی دارد. کار به جایی رسیده که بحث سیاستگزاری برای جنگل را با مشکلات زیادی روبرو کرده است.
لطفعلیان گفت: مصوبه جدیدی که قرار است اجرایی شود و جنگلها را فاقد مجری میکند، دارای مشکلات و تبعات زیادی برای جنگل است. به خصوص که در مدیریت جنگل با مسئله مردم سر و کار داریم. در مکانیزاسیون هزار ماشین را به یک فرد ترجیح میدهیم، زیرا مدیریت ماشین راحت است. سر و کار جنگلهای ما با انسانها است و به این ترتیب تبعات تصمیمات مدیریتی را نمیتوان پیش بینی کرد.طی چند سال اخیر با برنامههای بدی که برای ما چیده شد، کاری نمیتوانیم بکنیم. به نظر من سازمان باید به جای فرار رو به جلو، عملکرد خود را بازنگری کند.اگر قرار بود طرحی بازنگری شود، چرا سازمان این کار را نکرده است. توصیه این است که سازمان به وظایف خود عمل کند و دستورالعملها را بازنگری کند.
در ادامه این همایش حسن سام دلیری کارشناس ارشد اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان مازندران گفت: نرخ تخریب در جنگلهای غرب را دو درصد در سال است. سرانه عمومی حفاظتی برای جنگلهای شمال کشور به ازای هر هزار هکتار، یک نفر نیرو و برای کل کشور به ازای هر ۱۳ هزار هکتار جنگل یک نفر است. اگرچه همه نواقص موجود در عرصههای طبیعی مهم است اما کارشناسان تمرکز خود را معطوف به جنگلهای شمال کردهاند.
وی افزود: متاسفانه تاکنون عرصههای زیادی از جنگلهای شمال را از دست دادهایم اما کمتر به این مسئله توجه شده است. در شمال کشور به دلیل توسعه زمینهای کشاورزی، تجاوز به عرصههای بدون طرح و اجرای پروژههای عمرانی با کاهش سطح جنگل روبرو بودهایم.
این کارشناس ارشد ادارهکل منابع طبیعی نور گفت: واگذاری زمینهای ۱۰ هکتاری که در قالب ۹۳ قطعه واگذار شده، ۸ هزار هکتار از وسعت عرصههای جنگلی شمال را کم کرده است.در زمان ساخت آزاد راه تهران - شمال، زمینهای بسیار زیادی به این طرح واگذار شده است. به این مساحت باید واگذاری اراضی برای دپوی زباله شهرها و همچنین عرصههای واگذار شده به دامداران برای اجرای طرح خروج دام از جنگل را هم اضافه کرد.کاهش کیفی جنگلهای شمال به دلیل وجود دام سراها، بهرهبرداری نادرست از جنگلها و عدم اجرای اصولی طرحهای جنگلداری، مشکلات عدیدهای را برای این اکوسیستم ایجاد کرده است.
سام دلیری خاطر نشان کرد: برداشت چوب توسط دامداران یک میلیون و ۴۳۳ هزار مترمکعب در سال است. تکخانوارهای جنگلنشین ۲۰۳ هزار مترمکعب و روستاییان مجاور جنگل سالانه ۲۰۰ هزار مترمکعب چوب از جنگل برداشت میکنند. طرحهای جنگلداری نیز ۵۰۰ هزار مترمکعب چوب از جنگلها برای رفع نیاز صنایع خارج میکنند.۲۰ درصد برداشت از جنگلهای شمال توسط طرحهای جنگلداری مدون و مصوب انجام میشود و سایر برداشتهای ما در هیچ جا ثبت نمیشود.
سام دلیری در ادامه افزود: بر اساس آمار سال ۶۴، حدود ۴ میلیون و ۳۷۰ هزار واحد دامی داشتیم. در طول این مدت یک میلیون و ۴۰۰ هزار واحد دامی ساماندهی شده و نزدیک به سه میلیون دام تکلیفش روشن نشده است. ۲۸ هزار دامسرا در جنگل طی سال ۶۴ وجود داشت که ۱۲ هزار دام سرا ساماندهی شده است و بقیه در داخل جنگل باقی ماندهاند.هر دام سرا به طور متوسط در سال ۹۰ مترمکعب چوب مصرف میکند. هر روستای زیر ۲۰ خانوار نیز ۲۵ مترمکعب چوب مصرف میکند. در اطراف دام سراها سه هکتار فضایی وجود دارد که هیج درختی در آن یافت نمیشود. ۳۰ هکتار از مساحت اطراف دام سرا نیز تبدیل به جنگل مخروبه شده است. اگر ۲۰ هزار دام سرای موجود را را ضرب در ۳۰ هکتار وسعت جنگل مخروبه اطراف هر دام سرا کنیم، ۶۰۰ هزار هکتار وسعت جنگل مخروبه به دست میآید که هیچ کار احیایی و برنامهریزی برای آن، نمیتوان انجام داد. این ها مشکلاتی است که باید به آن توجه کنیم.میزان برداشت از جنگلهای شمال از سال ۷۲ به بعد روندی کاهشی داشته است. اگر مصوبه پایش و بهینه سازی هیات دولت در سال ۹۲ نیز به تصویب نمیرسید، روند کاهشی برداشت از جنگلها تداوم پیدا میکرد، زیرا بر اساس آمارها، متوسط برداشت در هکتار در جنگلهای شمال کشور در سال ۶۸ حدود ۳۰,۲۴ مترمکعب در هکتار بود. این عدد در سال ۹۲ به ۶۵ صدم مترمکعب در هکتار در طرحهای جنگلداری رسید. در واقع کارشناسان با استناد به تجربیات خود و مطالعات بخش تحقیقات و دانشگاه، به این نتیجه رسیده بودند که باید برداشت از جنگلها کاهش یابد.از فروش ۷۶۴ مترمکعب چوب استحصال شده در سال ۹۲، ۱۹۲ میلیارد تومان درآمد کسب شده است. این رقم برای دولت اگر دلسوز جنگل است، پول خوبی است و دلخوش بودن به اعتبارات دولتی برای اجرای طرحهای جنگلداری خیالی بیش نیست.
اجرای طرح تنفس و تعطیلی طرحهای جنگلداری تبعات زیادی برای کشور دارد. بعد از ۱۰ سال قاچاق چوب به شدت افزایش مییابد. جنگلکاریها از بین رفته و مشکلات عدیدهای گریبان جنگلهای شمال را خواهد کرد.
سام دلیری در پایان سخنان خود گفت: باید برای جنگلها، طرحهای جنگلداری با رویکرد جدید بر مبنای توان اکولوژیکی نوشته شود. در طرحهای جدید برداشتهای پنهان نیز به آمارهای برداشت اضافه شود.اگر طرح خروج دام از جنگل، متوقف شود. هر دامدار برای خروج دام خود از جنگل هفت هکتار زمین میخواهد، این طرح تعطیل شود، قطعا میزان دام در جنگل کاهش مییابد و افراد برای حضور در جنگل انگیزهای نخواهند داشت.باید واگذاری اراضی جنگلی برای اجرای طرحهای رفاهی و رفع نیازهای مردم کاهش یابد و همچنین باید مشوق لازم برای توسعه زراعت چوب توسط دولت در نظر گرفته شود.
در ادامه این همایش احترام السادات مازادی یکی از فعالین عرصه محیط زیست، گفت: انسان محور همه چیز نیست و بهرهبرداری از طبیعت نباید برای آسایش و رفاه انسان انجام شود. بهرهبرداری از طبیعت بیش از توان آن، روا نیست.امروزه به عقیده بسیاری از کارشناسان منابع زمین میتواند پایانپذیر باشد و ما نمیتوانیم انتظارات و تقاضاهای نامحدود از زمین داشته باشیم.در هیچ دورهای از تاریخ، منابع آبی و خاکی ما اینگونه از فعالیتهای بشر تاثیر نگرفته است.
وی افزود: تاثیر انسان بر طبیعت موجب نگرانی زیادی شده و به همین دلیل جنبشهای مختلفی برای مقابله با روند تخریب طبیعت شکل گرفته است. هدف این جنبشها دفاع از محیط زیست جهان و باقی مانده حیات وحش کره زمین است.
بیانیه پایانی همایش ملی مدیریت پایدار جنگل های شمال کشور:
- هرگونه تغییر در سیاستهای و راهبردهای مدیریت منابع جنگلی باید بر مبنای خرد جمعی و برگرفته از جمعبندی کارشناسی مبتنی بر مدیریت پایدار جنگل و جلوگیری از تصمیمگیری فردی باشد.
- سازمان جنگلها و مراتع در خصوص حل برخی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی مثل طرح ممیزی، خروج دام از جنگل، اجرای برنامه پایش، حفظ و برنامه صیانت از جنگلهای شمال اهتمام بیشتری داشته باشد.
- ارتقای تجربه مشارکتی و بهکارگیری جوامع محلی و ذینفعان در برنامهریزیها و مدیریت جنگل مورد توجه قرار گیرد.
- در چارچوب سیاستهای کلان و ملی، برنامهریزی و سیاستگزاری مدیریتی جنگل باید از سطح پایین با نگاه به جوامع محلی در راستای همراهی مشارکت مردمی برای دستیابی به اهداف موثر و کلان طرحها باشد.
- مدیریت مشارکتی و چند منظوره اکوسیستم جنگلی، یکی از مدلهای اجرایی تنفس جنگل است.
- رویکرد طرحهای جنگلداری چند منظوره و تصویب شرح خدمات آن مورد توجه قرار گیرد.
- با توجه به کاهش کیفیت تولیدی جنگل، ضرورت دارد در افزایش بهرهوری از فرآوردههای تولید شده و کاهش ضایعات دقت لازم انجام شود.
- سیاست جنگل در همه جای جهان چند راههای است که باید با تجزیه و تحلیل روشهای علمی نوظهور، استفاده از تحلیل گفتمان و برقراری ارتباط بین ذینفعان و نقش آفرینان به نقطه تعادل برسد.
- تصمیمگیریهای کلان مدیریت پایدار جنگل باید بر اساس مستندات عملی و آماری دقیق، پایش دورهای عرصههای جنگلی بر اساس تصمیمسازی همه رویکردها و خرد جمعی متخصصان ذیربط باشد.
- در راستای اعمال مدیریت بهینه و پایدار جنگلهای کشور، بر ضرورت ارتقای ساختار تشکیلاتی آن تأکید شد.
- برای اجرای مدیریت پایدار جنگل و اهداف توسعه پایدار تا سال ۲۰۳۰، بر تامین ساز و کارهای لازم تأکید میشود و در این راستا پایداری منابع زیستی باید به طور ویژه مد نظر قرار گیرد.
- ضرورت دارد شاخصهای مهم مدیریت پایدار جنگل مانند مساحت، موجودی سرپا، ارزش کیفی چوب درختان سرپا، تنوع زیستی، کارکردهای جنگل، در دورههای معین پایش شده، از قوانین، مقررات و ساختار مناسب برخوردار شوند.
- بر اجرای آزمایشی و مقدماتی هر گونه تصمیمگیریها و برنامهریزیها که در نتیجه خرد جمعی و گفتمان همه متخصصان تعریف میشود، تأکید شده است.
- در دوران توقف بهرهبرداری (استراحت جنگل)، رویکرد حفاظتی با لحاظ معیارهای مدیریت پایدار جنگل مانند حفظ سطح جنگل، حفظ تنوع زیستی گیاهی و جانوری، درصد تاج پوشش و موجودی سرپا توصیه میشود.
- شیوه جنگل شناسی همگام با طبیعت، در صورت درک درست و صحت اجرا و همچنین ضرورت دخالت در تودههای جنگلی با رویکرد پرورش جنگل توصیه میشود.
46
نظر شما