تلاش میکنم هر شب درباره یکی از حقوق تصریحشده در منشور حقوق شهروندی بنویسم. نوشتهها و گفتههای ما درباره حقوق شهروندی در عصری که همگان از طریق شبکههای اجتماعی میتوانند وارد گفتوگوی فراگیر شوند، مؤثر خواهد بود. اگر مایل بودید، شما هم این نوشتهها را با دیگران به اشتراک بگذارید.
ماده 28-شهروندان از حق نقد، ابراز نارضایتی، دعوت به خیر، نصیحت در مورد عملکرد حکومت و نهادهای عمومی برخوردارند. دولت موظف به ترویج و گسترش فرهنگ انتقادپذیری، تحمل و مداراست.
بحث:
قانون اساسی، فرهنگ عمومی، مطالبه مردمی و جریانات جهانی همگی دلالت بر این دارند که شهروندان حق نقد، ابراز نارضایتی، و نصیحت کردن در مورد عملکرد حکومت را دارند. مردم بدون اینکه این حق به صورت مکتوب و در قالب منشور به رسمیت شناخته شود، این کار را انجام میدهند. سؤال مهم درباره چگونگی اثربخش شدن این گونه نقدها، نارضایتیها و دعوت به خیرهاست.
سؤال فوق را وقتی میتوان به شکل مناسب پاسخ گفت که بپرسیم ساختار و سازمان به رسمیت شناختهشدن حق نقد و دعوت به خیر چیست؟ آیا مردم به صورت انفرادی قادر به این کار هستند؟ ممکن است پاسخ داده شود که امروز هر ایرانی یک گوشی تلفن همراه هوشمند در دست دارد و نقد و دعوت به خیر را به شیوهای خاص انجام میدهد. آیا این بدان معناست که ماده 28 منشور محقق شده است؟
درست آن است که گفته شود نقد، اعتراض و دعوت به خیر کردن تا زمانی که در ظرف سازمانی و تشکیلاتی مناسب ریخته نشود، و قدرت سیاسی را وادار به پاسخگویی نکند، کارآمدی لازم را نخواهد داشت. قابل دفاع است که همان کنشگری تلگرامی فرد فرد مردم نیز سطحی از پاسخگویی در مقابل نقد و دعوت به خیر ایجاد میکند و چنین نیز کرده است، اما اینها جایگزینی برای ساختار سازمانی نقد و دعوت به اصلاح نیست.
تجربه سیاسی جوامع نشان میدهد ساختارهای حزبی، انجمنهای صنفی، رسانههای قدرتمند غیردولتی، اندیشکدههای مطالعاتی، انجمنهای علمی-تخصصی و سایر تشکیلاتی با ماهیت سازمانیافته و منسجم، قادرند قدرت سیاسی را نقد و دعوت به اصلاح کنند.
بخش دیگری از ماده 28 بر گسترش فرهنگ انتقادپذیری، مدارا و تحمل تأکید میکند. این درست است که مردم کشورهای مختلف به درجات متفاوتی مداراگر، متساهل و تحملکننده یکدیگر هستند، و اینها به خصایص فرهنگی کشورها نیز بدل شده است، اما مدارای اجتماعی مردم نسبت به یکدیگر و مدارا و تساهل قدرت سیاسی نسبت به منتقدان دو مقوله متفاوت هستند که بر هم تأثیر میگذارند. مدارا و تساهل قدرت سیاسی، بیش از آنکه نتیجه عادات و اداراکات فرهنگی صاحبان قدرت باشد، محصول توازنهای حقیقی، بنیانهای استوار حقوقی و سازماندهی اثربخش کسانی است که باید مورد مدارا و تساهل قرار گیرند.
دولت اگر بهواقع خواستار تحقق ماده 28 منشور حقوق شهروندی است، به عوض تأکید بر بعد فرهنگی انتقادپذیری و مدارا، بر فراهم آوردن زیرساختهای مناسب تشکیلاتی و حقوقی تأکید کند. نقد کردن کنشی است که بر بستر نهادی و سازمانی جامعه بارور میشود. بسترهای مناسب است که فرهنگ مدارا و تساهل پدید میآورند، و آدمهای متساهل و مداراگر نیز در جامعهای با بسترهای سازمانی و نهادی نامناسب، نامداراگرهای خیرهسری خواهند شد که حق دیگران برای نقد و نظر را به بند میکشند.
*جامعهشناس، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری
نکته: این یادداشت در روزنامه ایران منتشر شده است.
نظر شما