۱۰سالی است که پانزدهم سپتامبر در تقویم سازمان ملل متحد، روز جهانی «دموکراسی» نام گرفته است.

به‌رغم این نام‌گذاری «جهانی»*، تردید‌های جدی در مورد عینیت‌یابی «محلی» این شیوۀ حکومتی در میان مردمانِ ناهمگون و فرهنگ‌هایِ ناسان وجود دارد؛ چرا که واردکردن ناقص این شیوۀ حکومتی آن‌هم در بستری نامناسب، صرفاً به قانونی‌سازی بی‌قانونی‌ می‌انجامد.

امروز و پس از یک قرن تلاش برای نیل به مردم‌سالاری در ایران، بعضی از اندیشمندان سودای حکومت دموکراتیک را از سر بیرون کرده‌اند‌ و اذعان دارند که این شیوۀ حکومتی، در هر سرزمینی به بار نمی‌نشیند و بدون مقدماتی چون «نظام حزبی» و «تسلط بخش خصوصی بر اقتصاد» و... معوج، دست‌نایافتنی و حتی در مواردی خنده‌آور است.** 

آنان در پویش تاریخی خود از پوسته به ژرفایِ تجدد، دریافته‌اند که ساختن بنای پارلمان و برگزاری انتخابات، نما و حداقلِ دموکراسی است.

اکنون، این اندیشه‌گران، از «اصالت فرهنگ» سخن می‌گویند، و دریافته‌اند که «دموکراسی بدون دموکرات معنا ندارد» و با ناخودآگاهِ جمعی مستبدانه نمی‌توان حکومت مردم‌سالار داشت، در نتیجه ناامیدانه به «قانون‌مداری» بسنده کرده و اعلام می‌کنند: «حکومتِ قانون ضرورتاً حکومتِ دموکراتیک نیست».

شاید از این روست که به فکر پرورش «فاعل شناسا» افتاده‌اند، از کمینه‌های فرهنگ شهروندی و نخستین شالوده‌های رفتار مدنی (و حتی زباله نرختن در شهر و طبیعت) می‌گویند و از «سی ویژگی» سیاست‌مدار، افراد توانا/ضعیف، موفق‌ها و... می‌نویسند.

ظاهراً این‌ها هم به همان نکته‌ای رسیده‌اند که ابوالقاسم‌خان قراگوزلو ملقب به «ناصرالملک» در گیرودار جنبش مشروطه‌خواهی بیان کرد: تقاضای مجلس مبعوثان [برگزیدگان و نمایندگان] و اصرار در ایجاد قانون مساوات [برابری] و دم‌زدن از حرّیت [آزادی] و عدالت کامله (آن‌طوری‌که در تمام ملل متمدنه سعادتمند وجود دارد) در ایران همان حکایت تازیانه‌زدن و رانِ شتر طپانیدن، است.

او که زبان می‌دانست و نخستین تحصیل‌کردۀ ایرانی در دانشگاه آکسفورد بود و غرب و دستاورد‌های آن‌را ژرف‌تر از بسیاری از مشروطه‌خواهان هم‌عصر خود می‌شناخت، تحول‌خواهانی چون مرحوم طباطبایی را به طبیبانِ شورمند و بی‌شکیبی مانند ‌کرد که نمی‌دانند به‌کدام درمان بپردازند و در نتیجه، «رانِ شترِ نیم‌پخته» به دهان بیماری فرو می‌کنند که مدت‌ُهاست خوراکی نخورده و «روده‌هایش خشکیده و امعاء و احشایش از کار افتاده است» و می‌خواهند بیمارِ بیچاره آن‌را ببلعد و بی‌درنگ به جست و خیز بپردازد و در مسیر ترقی بدود!

ناصرالملک (با هر انگیزه‌ و عملکردی) درست می‌گفت، وقتی زمینۀ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دموکراسی و فرهنگ سیاسی مردم‌سالار نزار و سُست باشد، فرجامش سلفی‌گیران و گلابی‌خوران و جشن تولد برای اینستاگرام و... است و بعد هم جواب‌های سربالا و توجیهات دستِ چندم. با این اوصاف، همان بهتر که این روز را در تقویم خودمان ثبت نکردیم.


* هشتم نوامبر سال ۲۰۰۷م. (آبان‌ماه ۱۳۸۶) بود که مجمع عمومی سازمان ملل متحد پانزدهم سپتامبر (۲۴ شهریور) را به عنوان روز جهانی دموکراسی نام‌گذاری کرد.

** ناگفته نماند که بعضی هم با دیدن شرایط فرهنگی ناهمگون جوامع، و آگاهی از تکرارناپذیری تجربۀ منحصر به‌فرد غرب، سخن از دموکراسی«‌ها» به میان آورده‌اند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 708548

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 7 =