این روزها مرتبا از واژه‌ها و اصطلاحات نظامی صحبت می‌شود و این اصطلاحات و واژه‌های نظامی وارد ادبیات سیاسی و فرهنگی کشور می شود. واژه‌های جنگ، صلح، آتش‌بس، دفاع، غرامت، شکست و عقب‌نشینی مربوط به ادبیات جنگ است نه عرصه سیاست و فرهنگ. در این عرصه‌ها باید از واژه خاص خودش استفاده شود. مثلا پیشنهاد آتش‌بس داده می‎شود؛ اما کدام آتش و کدام آتش‌بس؟

ما از کدام آتش در کشور سخن می‌گوییم؟ چه جنگی در کشور است که امروز نیاز به آتش بس احساس می کنید؟ اگر جنگی در کشور است جنگ افروزان آن چه کسانی بودند و منادیان آتش بس چه کسانی هستند؟ چرا سعی دارید که فضای کشور را جنگی ترسیم کنید؟

آتش‌بس در ادبیات نظامی به توقف موقتی جنگ گفته می‌شود؛ به وضعیتی که در آن مبادله آتش بین دو نیروی متخاصم بطور موقت پایان داده می‌شود. در حالی که ما در کشورمان جنگ و نزاع نیست جریان‌های سیاسی درون نظام هستند که بعضا اختلاف سلیقه دارند.

با بکار بردن این واژه‌ها، اختلاف سلیقه بین دو جناح سیاسی را به جنگ قدرت میان جناح‌ها تبدیل می‌کنیم. ما و جریان های سیاسی مدعی خدمت هستیم و سخن شهید بهشتی که ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت را مرتب تکرار می‌کنیم.

در کشورمان طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی نظام مردم سالاری و دموکراسی را پذیرفتیم؛ نظامی که مبتنی بر انتخابات و ترجیح نظر اکثریت است. یک روش حکومت داری که برای مدیریتی کم‌خطاتر نظر اکثریت را بر اقلیت ترجیح می‌دهیم. ریس جمهوری انتخاب می شود که از مقبولیت بیشتری برخوردار است.

چرا کار به جایی می‌رسد که ما صحنه جنگی ترسیم می‌کنیم؟ چون ما قواعد بازی دموکراسی را نیاموخته‌ایم.

در نظام دموکراسی با پایان انتخابات، رقابت‌ها به پایان می رسد و رفاقت ها و همدلی ها آغاز می شود؛ منافع ملی بر هر چیزی ترجیح داده می شود. کسانی که در پایان انتخابات رقابت‌های سیاسی، درگیری‌ها و اختلاف نظرهای سیاسی را به درون مردم می‌کشانند، قواعد بازی دموکراسی را یا بلد نیستند یا نمی‌خواهند رعایت کنند.

امروز انتخابات پایان یافته جریان پیروز باید ظرفیت پیروزی را از خود نشان دهد و جریان اقلیت هم با پذیرش جریان انتخابات نقش خودش را با یاری دولت ایفا کند. حالا این می‌تواند در قالب نقدمنصفانه و عالمانه تحقق پیدا کند. جریان پیروز باید تلاش کند تا وعده هایی که در انتخابات داده تحقق پیدا کند و به مطالبات مردم پاسخ گویی لازم را داشته باشد.

 در شرایط کنونی ما شدیدا نیازمند وحدت هستیم، نیازمند استفاده از همه ظرفیت های کشور برای برون رفت از ابر چالش هایی که با آن مواجهیم. وحدت گمشده امروز ما برای عبور از بحران هاست و ما امروز با مشکلاتی مثل بیکاری، ضرورت ایجاد فرصت های شغلی، اصلاح سیستم های بانکی، ساماندهی تولید بحران های اجتماعی، مشکلاتی مثل طلاق، فقر بحران آب و امثال این ها مواجه هستیم؛ همه ظرفیت های کشور باید در اختیار نظام قرار بگیرند تا بتوانیم به اهداف متعالی برسیم و منافع و مصالح ملی بر منافع جریانی ترجیح داده شود.

* دبیر حزب موتلفه اسلامی استان خراسان‌رضوی

27212

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 683007

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سیدرضا IR ۱۰:۲۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۵
    2 0
    الناس‌علی‌دین‌ملوکهم
  • بی نام IR ۰۵:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۷
    1 0
    مشکل نظام اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کنونی در بازتولید/بازآفرینی شبیه نظام اجتماعی، فرهنگی و سیاسی عصر جاهلیت است. آن مردمان جز جنگ، کشتن و کشته شدن برسر عصبیت‌های قومی/اعتقادی طرحی برای زندگی نداشتند و بسیاری از برنامه‌ریزان کنونی هم در همان مسیر قرار دارند. گرچه در عصر کنونی، طرحی برای زیستن و زندگی کردن خوب و سالم از اولویت ها باید باشد ولی البته بازتولید این گونه زندگی چندان مورد توجه نیست.