روایت از خانه‌ای است که هیچ ردی از ستایش در آن نیست؛ نه عکسی، نه ردی از خاطره‌ای، نه چیز دیگری؛ خانه‌ای که بعد از اتفاقی که برای ستایش افتاد، خالی و جابه‌جا شد؛ اما در خیرآباد ماندند.

فاطیما فردوس: «فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی» حکایت صفیه است؛ حکایت همسرش. حکایت نفیسه، منیراحمد، رحیمه، «ستایش» و الیاس. حکایت فراموشی خانواده‌ای که باز مانده بعد از تمام شدن دخترش؛ ستایش قریشی. اصلا مسئله‌ی بودن یا نبودن قریشی‌ها، گوش دادن به قصه دل است. به قصه دل هیچ‌کدامشان اما کسی گوش نکرده است مگر با قبول فرضیه فردا چو قصه فراموش کردنش.

قصه‌ای که شاید حوالی تابستان 95 فراموش شده است؛ «یک سال و 6 ماه من پیدا بودم و این در باز بود به امید اینکه یکی بیاد و بگه حالت چطوره؟ ولی آدم‌ها پیدا نبودن.» صفیه، مادر ستایش اما مانده است. مادری که در لحظه‌های آمدن و رفتن ماندگار شده است. انگار چیزی در روز و شب‌هایش پخش شده که نت دارد، موسیقی دارد، در هوا تاب بازی می‌کند، سر می‌خورد و از راه پوست جذب می‌شود. «ستایش رفت و دیگه نیومد؛ غمش موند برای ما 5 تا و قرص‌هایی که از پس درد ما برنمیان.»

صفیه، نماد قدرت است. آدم رفتن‌ها را نگاه کردن. آدم به خداحافظی‌ها پاسخ گفتن. «تا روز دادگاه فکر می‌کردم ستایش تو دعوا سرش خورده به جایی و مرده؛ واقعیت رو به من نگفته بودن. روز دادگاه همه چی رو فهمیدم. از اون موقع بود که دیگه نتونستم بخوابم؛ یک ساله که سر به بالشت نذاشتم.»

صفیه مثال آه کشیده و بغض نترکیده است؛ جان است جواب تمام درددل‌هایش. «اعدام امیرحسین برای بقیه درس عبرت می‌شه. من باید جوابگوی ملت افغانستان باشم. شاید اگر قاتل ستایش زودتر اعدام می‌شد، آتنا و .. قربانی نمی‌شدن.»

در خانه صفیه اما باز است؛ در هیاهوی بی‌مهری‌ها، فرصت داده به آنها که یک سال است راه خانه‌اش را گم کرده‌اند و سراغی از آنها نگرفته‌اند. فرصت داده تا روایت‌گر قصه‌ای باشد که شاید پایان خوبی داشته باشد.

در خانه ردی از «ستایش» نیست

روایت از خانه‌ای است که هیچ ردی از ستایش در آن نیست؛ نه عکسی، نه ردی از خاطره‌ای، نه چیز دیگری؛ خانه‌ای که بعد از اتفاقی که برای ستایش افتاد، خالی و جابه‌جا شد؛ اما در خیرآباد ماندند. چند کوچه بالاتر از خانه‌ای که محل آن اتفاق بود. انگار که خاکش نمک داشته باشد، راهی برای فرار از آن نداشتند. شاید هم پولی؛ بس که بی‌حمایت بودند. «بچه از بند دل آدم پاره شه می‌دونی یعنی چی؟» هیچ‌کس نمی‌دانست.

«ما قصاص نخواستیم؛ نمی‌تونستیم که بخوایم. به ما گفتن 100 میلیون باید بدین اگر قصاص بخواین. نداشتیم که بدیم. دل دادیم به دولت که حکم رو اجرا کنه. درسته داغ ستایش هیچ‌وقت برای ما کهنه نمی‌شه ولی من حتی یک بارم حرف بدی به خانواده امیرحسین نزدم. ایرانی و افغان نداره، با همه خوبیم. همه خواهر و برادر همدیگه‌ایم.»

حالا روایت خانه جدید، روایت قصه‌ای است که باید بارها خوانده شود؛ که ستایش برای آنها دختری‌ با عکس‌های جامانده در سایت‌ها و روزنامه‌ها نیست. «پارسال پدر همسرم (پدربزرگ ستایش) اومد ایران؛ ولی چون نمی‌دونست ما چندتا بچه داریم درباره ستایش هیچی نگفتیم. مجبور بودیم جلوی اون خوب و خوش باشیم و وقتی می‌خوابید عزاداری کنیم. بردیمش سر خاک ستایش و گفتیم یکی از فامیلامونه؛ فاتحه‌ای براش خوند و رفت.» بعضی چیزها را نمی‌شود کلمه کرد. آن بعضی‌ها را صفیه اشک می‌ریخت.

همه چیزش با من بود

اولین عکسی که از ستایش پخش شده برای سیزده به در چند سال پیش بوده است؛ دست‌هایش را باز کرده و گفته من فرشته‌ام و باید بروم. «و رفت.» اینجا را نفیسه روایت می‌کند؛ دختر بزرگ خانواده قریشی. دختر 17 ساله‌ای که 4 سال است نامزد کرده. 9 کلاس درس خوانده و بعد از ماجرای ستایش مدرسه را رها کرده و چسبیده به کارهای خانه.

«ستایش از بچگی با من بزرگ شد. با من می‌خوابید، با من حموم می‌رفت، با من بیرون می‌رفت و ... همه چیش با من بود.» نفیسه رقیق شده است؛ در غم. چای دم می‌کند، غذا درست می‌کند، خانه را مرتب می‌کند، به خواهر و برادرش می‌رسد و ...

«روز آخر هم خودم درستش کردم و موهاشو بستم. ستایش خیلی منظم و تمیز بود؛ همیشه با مامانم می‌رفت بازار گل‌سر می‌خرید. حالا منم و مامان بابام و خواهر برادرام و غمی که هست؛ جلوی مامانم اما کم نمیارم. الان شرایط جوریه که هر کی گم بشه مامانم سریع زنگ می‌زنه به خانواده‌شون و شروع می‌کنه به درد دل کردن. دیگه حتی خبرها رو هم براش نمی‌خونم.» ستایش برای نفیسه زنده است؛ اما انگار ندیدنش به مثال دختر زبلی است که هر روز سر در خانه می‌نویسد آمدم، نبودید.

رد نبودن‌ش

پشت تمام این روایت‌ها صدای گریه‌های الیاس می‌آید. پسر کوچک خانواده و همبازی ستایش؛ که تمام درگیری ذهن یک کودک 4 ساله این است که ستایش رفت که بستنی بخرد؛ چرا برنمی‌گردد؟ صفیه تعریف می‌کند که شب‌ها بلند می‌شود و داد می‌زند «ستایش رو می‌خوام. برو بیارش» پسر 4 ساله‌ای که به جای بازی تا مدت‌ها سرش را به دیوار می‌کوبیده و حالا هر بار که سر خاک ستایش می‌روند، سرش را به سنگ قبر می‌کوبد.

واکنش‌های الیاس، ردی است که نبودن ستایش بر روانش انداخته. گریه‌های طولانی، دویدن‌های بی‌هدف، عصبانی‌شدن، بهانه‌گیری‌ها و ... ردی که برای رحیمه دختر 12 ساله خانواده، سکوت است. «با هیچ‌کس حرف نمی‌زنه. نتونست برای ستایش گریه کنه و حالا ساکتِ ساکته.»

صفیه از بچه‌ها که می‌گوید، از درد می‌گوید. از نفیسه که شده مادر دوم خانه، از الیاس که هنوز بهانه ستایش را می‌گیرد، از رحیمه که سکوت کرده و از منیراحمد، پسر 14 ساله‌اش که نیست. «همسرم مغنی‌ست؛ کارش انقدر سخته که تمام مهره‌های کمرش آسیب دیده. منیراحمد وقتی این وضع رو دید درسش رو ول کرد و رفت تهران. اونجا کارگر ساختمونه و بنایی می‌کنه. برامون پول می‌فرسته.» پشت تمام این دردها همچنان صدای گریه‌های الیاس می‌آید و مردهای خانه، منیراحمد و پدر ستایش که تن به حرف زدن نمی‌دهند.

قربانی خاکستری در قصه فراموشی

آدم‌ها به اندازه چیزهایی که از دست می‌دهند برای رسیدن به چیزهای دیگر پیر می‌شوند انگار. امیرحسین هم جدا از این روایت نیست. او هم در 17 سالگی پیر شده است و نفس کشیدنش به معنای زندگی کردن نیست؛ که در 17 سالگی درگیر چیزهایی می‌شود که شاید حتی نتواند کلماتش را به راحتی ادا کند. تجاوز، قتل، اسید و ... . پسری که قربانی محیطی می‌شود که از آن برآمد و حالا هنوز به سن قانونی نرسیده باید اعدام شود.

در همین میان عسگر قاسمی وکیل مدافع اولیای دم ستایش قریشی می‌گوید که قاتل 27 مهر اعدام می‌شود و اگر فرضا اولیای دم گذشت کنند و از قصاص بگذرند هم اعدام انجام می‌شود. با این حال مجتبی فرحبخش؛ وکیل مدافع قاتل ستایش قریشی می‌گوید که در صورت رضایت اولیای دم، می‌توان طبق ماده 91 که همان توبه است حکم را به تعویق انداخت.

بی‌شک اشتباه امیرحسین هیچ جبرانی ندارد و دل داغدار خانواده ستایش هم هیچ مرهمی ندارد؛ اما در این ساختار هر دو خانواده قربانی شده‌اند. علاوه بر این نبود هیچ‌گونه حمایتی برای خانواده‌ها و کم‌کاری سازمان‌های دولتی و ان‌جی‌اوها شرایطی را فراهم کرده که بازمانده‌ها مانند همیشه در حاشیه بمانند و فراموش شوند. سازمان‌های دولتی و ان‌جی‌اوهایی که انتخابشان به هر دلیلی حمایت از خانواده ستایش نبود و حکایت همان «فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی» شدند.

بدون مرز در خیرآباد

خیرآباد بیشتر از آن که یک محله باشد، یک بلوار است با کوچه‌های فرعی و باریک و پیچ در پیچ. محله‌ای در حاشیه ورامین که بافت حاشیه‌ای آن چرایی اتفاقاتی نظیر ماجرای ستایش را مشخص می‌کند. یک بافت سنتی با مردمی که بیشتر افغانستانی‌اند تا ایرانی. محله‌ای که آن را شعبه دوم کابل هم می‌خوانند و مرزی بین ایرانی و افغانستانی ندارند. مرزی هم اگر ایجاد می‌شود به دست خیریه‌هایی است که افغان‌ها را تحت پوشش قرار نمی‌دهند؛ اگر نه خیرآباد شاید تنها محله‌ای است که افغان‌ها را از دیگران جدا نمی‌کند.

خیرآباد اما در فقر است؛ فقری که مهاجران افغان به ناچار آنجا را برای زندگی انتخاب کرده‌ و به‌نوعی حاشیه‌نشین شده‌اند. حاشیه‌نشینی جمعیتی که جوان‌ترین‌ها را دارد. ساعت تعطیلی مدارس که می‌شود، خیرآباد غرق در دانش‌آموز می‌شود. انگار که محله در دست کودکان قد و نیم قدی است که به خانه‌هایشان می‌روند. بعضی از بچه‌ها گروهی از مدرسه بیرون می‌آیند و بعضی همراه مادرهایشان. تعدادی هم هستند که تنهایی به خانه می‌روند و امنیت محله را باور کرده‌اند.

«این اتفاق‌ها خیلی داره تو مملکت ما شایع می‌شه؛ اعدام شاید بتونه درس عبرتی بشه. هرچند خیلی‌ها هم اعدام شدن و اتفاقی نیفتاده. از یک طرف به دل مادر ستایش نگاه می‌کنم و از طرف دیگه به پسری که بچه‌س و قراره اعدام بشه. نمی‌دونم باید چیکار کرد.» کنار مدرسه ایستاده و نگاهش از هر دختر لباس فرم پوشیده‌ای می‌گذرد تا دخترش را گم نکند. از ستایش که حرف می‌زند، انگار از تابویی حرف می‌زند که نباید. دائم به دخترش نگاه می‌کند و دنبال هر بهانه‌ای است برای رفتن. می‌رود.

«باید اعدام بشه؛ با کشته‌شدنش مشکل حل می‌شه و دیگه از این اتفاقا اینجا نمیفته. قبل از این اتفاق با این خانواده رفت‌و‌آمد داشتیم ولی بعد از اون دیگه خبری ازشون ندارم. اگر اتفاق دیگه‌ای نیفته، اعدام قاتل ستایش باعث می‌شه دیگه همچین مسائلی پیش نیاد.»

چند قدم آن طرف‌تر از مدرسه دخترانه، مدرسه پسرانه است و پدری که دنبال پسرش آمده. جمله آخر را که می‌گوید دست پسرش را محکم می‌گیرد و در کوچه‌های باریک خیرآباد کم‌رنگ می‌شود. «ما هم فکر می‌کردیم اعدامش کنن ولی...»

۴۷۴۷

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 718329

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 43
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدی A1 ۰۵:۱۳ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    اعدام کردن هیچ مشکلی رو حل نمی کنه، با این آدم ها باید حرف زد،در موردشون تحقیق کرد، ببینن چی می شه که به اینجا می رسن، باید به عنوان یک منبع ازشون استفاده کرد و ریشه یابی کرد، باید در موردشون کتاب بنویسن، فیلم بسازن، از تجربه هایی که از این آدم ها به دست میاد باید در مدارس و جامعه آموزش هایی داده بشه، و یا مسولین شاید یه سری سیاست های اشتباهی رو در پیش گرفتند که باعث به وجود اومدن این مسایل می شه.. ولی متاسفانه این آدم ها رو دو ماهه با افتخار اعدام می کنن و مردم ما هم استقبال می کنن
    • بی نام A1 ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      نگهداری از این شخص تا اخر عمرش کلی هزینه بردار هست چون طرف با پول ملت تو زندان مفت می خوره و می خوابه الان میشه طرف را اعدام کرد و با هزینه نگهداری از وی را صرف تحقیق در مورد این بکنید که چرا طرف این کار را کرده بعدش زنده نگه داشتن این جانی چه سودی برای کشور داره ایا طرف نخبه هست یا یک متخصص یا کارگر فنی ماهر؟
    • بی نام IR ۰۷:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      74 3
      بهتره بگیم اعدام همه مشکلات رو حل نمی‌کنه. چون به هر حال اگر اعدام درمان نباشه حداقل مُسَکن هست. منتهی متاسفانه جامعه ما به جای درمان به مسکن عادت یا بهتره بگم اعتیاد پیدا کرده. من هم موافقم که باید روی این مسائل تحقیق کرد و از اون مهمتر نتایج رو قبول کرد و دولتمردان رویه‌هاشون رو تصحیح کنن. اینکه هزارتا روانشناس یه نتیجه رو به دست بیارن ولی حاکمیت حاضر به قبول نتیجه نباشه هیچ فایده‌ای نداره. هم اون دختربچه معصوم و هم این قاتل متاسفانه قربانی عدم درک تغییر شرایط روز توسط تصمیم‌گیرندگان هستند.
    • امین IR ۰۸:۱۳ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      22 51
      اعدام حق خانواده ستایش هست ولی گذشت هم خشنودی خدا رو به همراه داره خیلی سخته جای این خانواده باشی ولی همونجور که قران گفته در قصاص حیات هست ولی شاید بخشش که البته کار سختیه بیشتر باعث خشنودی خدا بشه. الله اعلم
    • بی نام A1 ۰۸:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      53 13
      وقتی سرطان بگیری اون غده سرطان را برمیداری نمیای بگپی قده سرطان باشه ولی بفهمیم چرا سرطان گرفتی اگر غده سرطان را بر نداری سرطان تو را میکشه
    • بی نام A1 ۱۴:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      4 2
      مهاجرت وحاشیه نشینی خودش خیلی اسرار دارد که ناگفته مانده و در خفا مانده اگر این هایی که سرازیر میشن به شهرها بخصوص تهران میدانستند که که خطراتی در کمین خودشان وخانواده اشان است هیچوقت راهی شهر تهران نمیشدند خیلی از اتفاقاتی را که برای خیلی از اینها افتاده بخاطر مسائل حیثیتی بازگو نمیکنند
    • بی نام A1 ۱۶:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      13 1
      آقا مهدی عزیز، این شخص یک هیولاست مثل یک آدمکش حرفه ای از قبل نقشه کشیده بوده است از او پرسیدند برای چه ستایش را در حمام کشتی گفته است او را در حمام با چاقو کشتم تا بتوانم خونش را بشورم و اثری از ان باقی نگذارم آن قدر بی رحم بوده که بعد از ارتکاب جنایت جسد را با اسید و سپس با الکل می سوزاند تا شناسایی نشود. این فرد در سال 17 سالگی این کار را کرده حال اگر به سن 30 یا 40 سالگی برسد چه هیولای 7 سری شود.
    • بی نام DE ۰۹:۲۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۷
      7 10
      همش داستان سرایی و خبر سفارشی است افغانی ها چهل ساله ریختن تو ایران بدون داشتن سواد و هنر و بدون داشتن مدرک و قانونی بودن همه چیز مملکت رو استفاده می کنن مفت و مفت .مگه کشور ما مفتی به دست اومده مگه امنیت و ثروتش باد آورده است که چند میلیون افغانی مفتی می گردن و کارشون هم که فحاشی ضد ایرانی هاست و تجاوز و زورگیری و گدایی تو مترو و خیابون فقط به کشور خسارت وارد می کنند برای منافع یک عده خاص و یک سری سیاست خاص.همه افغانی ها باید اخراج بشن .
    • بی نام IR ۰۹:۵۶ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۷
      0 0
      احتمالا این نظر تحت تاثیر شروع پخش سریال شکارچی ذهن در هفته قبل گذاشته نشده؟
  • بی نام A1 ۰۵:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    یعنی چی؟ در سراسر گزارش تلاش داشتید قصاص را بی فایده و خشونت بار جلوه بدید. قصاص حکم خداست و باید اجرا بشه و قطعا عبرت آموز و پیش گیری کننده است.
    • بی نام A1 ۰۸:۳۰ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      58 11
      می شه بگی تو بخشش یه متجاوز و قاتل چه لذتی هست ؟ چه مشکلی رو حل می کنه؟ جون یه بچه رو گرفته باید جونش گرفته بشه همین.
    • بی نام A1 ۰۸:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      26 25
      اگه اعدام عبرت آموز و پیشگیری کننده بود الان کشور ما از نظر جرو و جنایت باید کمترین میزان ممکن رو داشت که شوربختانه برعکس جزو بیشترین ها هستیم. کمترین جنایات در کشورهایی اتفاق میافته که اعدام یا تنبیه های خشن رو کم کردن و به آموزش از پایه و ساختن درست جامعه روی آوردن. حرف شما مثل اینه که مواد مخدر رو جلوی همه تنسانها بگذاریم و بعد هرکس دست زد دستش رو قطع کنیم. جامعه رو آموزش میسازه نه تنبیه
    • بی نام A1 ۰۹:۲۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      19 13
      اگر میگی اعدام اثر نداشته باید گفت کلانتری و دادگاه را هم تعطیل کرد چون هنوز کلی جرم و جنایت داره انجام میشه
    • بی نام A1 ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      5 13
      اعدامش نکنن ولی در زندان نظافتچی بشه و تعمیرات را انجام بده.
  • یگانه A1 ۰۵:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    76 7
    این چه جور ادبی نوشتن،اصلا نتونستم تا آخرش بخونم
  • بی نام A1 ۰۵:۲۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    چرا فکر می کنیم نباید اعدام شود؟ این آقا اگر آزاد بشه، خطری برای هیچ کسی نداره؟ چرا خودمون رو گول می زنیم؟
    • بی نام A1 ۰۶:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      70 20
      فقط اعدام تور رو خدا برای بخشش تلاش نکنید این پرونده داغ بزرگی است
    • بی نام A1 ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      21 31
      با همچین ملتی که خون رو با خون پاک میکنه بدون اینکه بفهمه خون بعدی هم برای پاک کردن خون دوم ریخته میشه و خون چهارم برای خون سوم و الی آخر.... کشور و جامعه ما رو به نابودی میره. کاش کمی به فکر آموزش بودیم بجای اینکه به فکر تنبیه باشیم
    • بی نام A1 ۰۹:۳۰ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      23 10
      پس با این حساب جنایت بکنیم و بگیم خون را با خون پاک نکنند
  • بی نام A1 ۰۵:۵۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    نمیدانم.ستایش رفت این امیر حسین هم بچه بوده از کوچکی شاید بایست با خیلی از مسایل آشنا نمیشده شاید بایست پدر و مادرها اینقدر فرزند پسرشون را در ورزش تحرک درس و بازهای فکری و ... مشغول کنند که فرصت فکر کردن به مسایل جنسی را نداشته باشند اون موقع اون پسرا موفق میشن پسرها باهوش هستند و به علت خلقت اکتیو تر هستند ولی گاهی این انرژی به جای حرکت در مسیر درست تلف میشه. نبایست اینطور باشه .نمیدونم خانم ها مقصر هستند یا نه. آخه بچه حتی 5 ساله پسر نبایست جلوش مادر هرجور بگرده. مادر بایست در خانه هم حجاب داشته باشه البته حجاب بدنی نه موهای سر. لباس های گشاد مثل پیراهن های بلند و گشاد نه چسبان و بدن نما. بچه گناه داره بخدا. من حتی جلوی پدرم هم رعایت میکنم. همش لباس های گشاد.
    • بی نام A1 ۰۷:۳۰ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      79 8
      شما برو خودت نشون بده حتما به دکتر
    • بی نام IR ۰۷:۵۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      60 4
      محله ایی که اینا زتدگی میکنن وفقری که باهاش دست درگریبانن معتادانی که اونجا رفت وآمدمیکنن بیسوادی و صدها مورددیگه رو ندیدی لباس گشاد وتنگ رومیگی اتفاقا مادر وپدر قاتل هم محجبه هستن هم مومن ولی بدبختن
    • بی نام A1 ۰۸:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      49 6
      پدرت رو هم با خودت ببر دکتر نشون بده
  • A1 ۰۶:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    20 68
    خوشبختانه اعدام بسیار اثر کرد واماراین نوع جرم پایین امد
    • بی نام A1 ۰۶:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      52 18
      اگر میگی اعدام اثر نداشته باید گفت کلانتری و دادگاه را هم تعطیل کرد چون هنوز کلی جرم و جنایت داره انجام میشه
  • بی نام A1 ۰۶:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    41 8
    چقد عالی نوشتهه شده این گزارش چرا به خانوادههای این بیچاره ها بعد از حادثه دیگه توجه نمیشه
  • بی نام GB ۰۶:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    36 14
    زیرهجده سالگی براحتی.....و یک ادم کشته تا میانسالی چندادم میکشد مثلابابخشش قاتل ادم سربراه میشودومفید به جامعه لطفایک موردباسندودلیل ارایه فرمایند....ترحم برپلنگ تیزدندان ستمکاری بودبرگوسفندان بلانسبتچراواقعتهارانمیخواهیم انطورکه هست قبول کنیم وباصغراکبری وارونه میکنیم فکراینده جامعه وبچه های معصوم ان باشیم درکشورهایی که اعدام وجودنداردبرای این قبیل جرمهامجازاتهایی میکنندبدترازاعدام که مجرم هر روز ارزوی مرگش را کند.
  • بی نام A1 ۰۶:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    39 14
    یک تده راه افتاده اند فقط با قصاص مخالفت می کنند قصاص کسی که قتل عمد انجام داده حق خانواده مقتول است اگر برای حق می نویسید دنبال حذف سایر احکام اعدام باشید دنبال آزادی زندانیان بی تقصیر باشید همه چی مسخره بازی شده حتی پز نجات جان انسانها
    • علی A1 ۰۸:۳۸ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      6 4
      منظور این پست من جانیان و افراد خطرناک نیست. اگر مبنا شرع اسلام باشد، بخشش بر قصاص اولویت داده شده است، اگر مبنا رفتار کشورهای پیشرفته باشد که در اکثر آنها مجازات اعدام وجود ندارد...
    • بی نام A1 ۰۸:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      23 1
      شما هنوز تفاوت کودک و بزرگسال را نمی بینی؟ این اتفاق چهار نفر مقصر داره پدر و مادر مقتول و پدر و مادر قاتل چون هر دو کودک بودن و وظیفه پدر و مادرشون محافظت ازشون بوده
  • محمد A1 ۰۷:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    22 24
    اعدام هیج چیزو عوض نمیکنه باید فرهنگ سازی بشه باید هوای جوونامونو بیشترداشته باشیم باید حواس پدرخانواده به بچه هاش باشه اعدام اصلا روش خوبی نیست
    • بی نام A1 ۰۸:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      21 14
      تو اروپا هم فرهنگ سازی کردند هر چند وقت یکبار همچین نخاله ای پیدا میشه ربطی به فرهنگ سازی نداره
  • مهران IR ۰۷:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    5 13
    متن خیلی قشنگی بود . خیلی
  • علی A1 ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    38 3
    نکته جالب این خانواده این بود که به خانواده قاتل بی‌احترامی نکردند و همه چیز رو از مجرای قانون دنبال کردند. خدا خیرشون بده...
    • بی نام A1 ۰۸:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      20 12
      زورشون نمیکشه. چون افغانی بودن بدبختا. ایرانی بود هم قصاص میکرد هم دیه میگرفت هم صدتا پوینت مثبت داشت براش.
    • بی نام A1 ۱۲:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
      4 1
      خوبه داره ميگه دو روز ديگه قراره اعدام بشه و احتمالا چون جرم زير سن قانوني بوده باز زياد سر وصدا كنه مخصوصا اونور مرز . ولي موندم واقعا جامعه اي كه همچنين نوجوان مجرمي را بوجود آورده بايد باهاش چكار كنه .موضوع پر اهميت ديگه اينه كه إيراني و خارجي نداره تفاضل ديه زن و مرده كه خانواده همه مقتولان زن رو بيشتر آتيش ميزنه . تنها دليلي كه ميارن ادامه أمرار معاش خانواده قاتله ولي آيا اين موضوع در همه موارد و قاتلان صدق ميكنه .
  • بی نام IR ۰۸:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    28 7
    اقاي نويسنده مطلب و كساني كه ادعاي روشنفكري دارين يا فرزند ندارين يا الكي كلاس ميزارين،، تصورش هم وحشتناكه ميفهمي؟ وحشتناك
  • بی نام IR ۰۸:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    40 18
    "ایرانی و افغان نداره، با همه خوبیم. همه خواهر و برادر همدیگه‌ایم" دوستان ایرانی نژادپرست این خط بالا رو پرینت بگیرید بزنید دیوار اطاقتون هر روز ببینید ... ک اگر یک درصد نژاد قاتل و مقتول این داستان جابجا میشد چه حملاتی به افغان ها نمیکردید و چه بلاها به سرشون نمیاوردید.
  • عطا A1 ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    26 3
    حتی در صورت بخشش هم نباید چنین موجودی بعد دو سه سال برگرده به جامعه مگه سلامت و ارامش جامعه خصوصیه که به بخشش خانواده ربط داشته باشه در تمام کشورهای پیشرفته چنین موجودی حداقل چهل سال باید دور از جامعه باشه
  • محمد A1 ۰۸:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    15 5
    بنده به عنوان یک روانشناس عرض می کنم که این جور آسیب ها را باید قبل شدت گرفتن وتقریبا غیر قابل حل شدن بایستی هم خانواده هم نهادهای فرهنگ ساز مخصوصا رسانه های گروهی، آموزش و پرورش و از زمان مهد کودک و ابتدایی به بچه شناساند و آموزش کافی داد. الان نوجوانی که این کار غیر انسانی را کرده اگر هم بخشیده شود به احتمال قریب به یقین همین کار را ادمه خواهد داد و درمان کردنش هم بسیار سخت و زمانبر و هزینه بر است. اگر بخشیده شود و در جامعه رها شود این کار موجب تقویت وی شده و نیز افراد مستعد این جور کارها را جری تر می کند پس همیشه پیشگیری قطعا از درمان بهتره و نباید با چنین قضایایی به صورت احساسی برخورد کرد.با سپاس
  • علی DE ۰۹:۲۶ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    17 5
    با اعدام نه مخالفم نه موافقم مطمئن نیستم اما به نظرم اگه کسیا اعدام میکنیم نباید بگیم واسه برقراریه عدالته اعدام یه جور حذف کردنه
  • بی نام A1 ۱۲:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    17 0
    سکوت وفقط سکوت .....به کجا رسیدیم ما ملت مسلمان
  • بی نام SE ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
    7 5
    من یک افغان هستم و در ایران به دنیاامدم و زندگی میکنم این خبر خیلی برام ناراحت کننده بود ک هروز عکس دخترک جلو چشمام میاد خودم هم دخترم دارم و براش خیلی نگرانم هرچنداو نوزاد است برای ایندش نگرانم همش میگم ای خدا خودت بهم قدرت بده خدا خودت حواست به بچه ها مخصوصا دختر بچه ها باشه چون دراین جامعه قربانیان کودکان هستند ایشالله ک همه گناهکاران ب سزای اعمالشون برسن