۰ نفر
۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۸

حامد قدوسی

ظاهرا مصرف بنزین در کشور رشد قابل توجهی داشته و منشاء این رشد حدس‌هایی را هم باعث شده است. این که عامل اصلی رشد چه بوده است را باید با تحلیل آماری و اقتصادسنجی داده‌ها (در سطح مراکز پخش سطح استانی) پاسخ داد که من به آن دست‌رسی ندارم ولی حداقل می‌توانیم برخی ملاحظات نظری داشته باشیم:

۱) آیا بین مصرف انرژی و تولید ناخالص داخلی رابطه وجود دارد؟ صدها مقاله در اقتصاد انرژی سعی کرده‌اند این رابطه را بشکافند. وجود همبستگی آماری بین دو متغیر کمابیش موضوع بدیهی است: به زبان ساده وقتی تولید ناخالص داخلی کشوری بالاتر باشد هم صنعت و خدمات کشور تولید بیش‌تری دارد و هم مردم کشور مصرف بیش‌تری دارند (مثلا بیشتر سفر می‌روند و خانه‌های بزرگ‌تری دارند و الخ). هر دو بخش تولید و مصرف نیازمند مصرف انرژی هستند و در نتیجه شوک مثبت به تولید ناخالص داخلی معمولا باعث افزایش مصرف انرژی  (خصوصا در کوتاه‌مدت) می‌شود. سوال عمیق‌تر و بحث‌برانگیزتر این است که رابطه علی (Causal) از کدام سمت است: آیا مصرف انرژی می‌تواند «پیش‌رانه» رشد اقتصادی باشد یا معلول آن است؟ 

۲) آیا رابطه مثبت تولید ناخالص داخلی (یا سرانه) و مصرف انرژی همین طور دست به دست هم بالا می‌رود؟ نه! مشاهدات بین کشوری نشان می‌دهد که این رابطه تا جایی یک به یک است ولی از یک سطحی از درآمد سرانه ، رابطه بین دو متغیر شکسته شده و بین‌شان فاصله می‌افتد و مصرف انرژی شروع به اشباع شدن و خم‌شدن می‌کند. یک دلیل این دینامیک، حرکت از مصرف انرژی در صنایع انرژی‌بر (مثل فولاد) در مراحل اولیه توسعه به سمت «بهره‌وری و کارایی» انرژی و ضمنا بخش‌های کم‌تر انرژی‌بر مثل خدمات و فناوری اطلاعات است (مثلا چین را با کشورهای اروپایی مقایسه کنید). دلیل دیگر اشباع شدن تدریجی بهره‌مندی سرانه از وسایل انرژی سوز (مثل خودرو) است. در ابتدا رشد اقتصادی باعث افزایش سرانه خودرو و لوازم خانگی و امثال آن می‌شود و در نتیجه مصرف انرژی با رشد اقتصاد همبستگی نزدیک دارد ولی وقتی ضریب نفوذ این وسایل به یک نزدیک می‌شود دیگر این نیرو متوقف می‌شود چون به سرانه خودروها اضافه نمی‌شود.

۳) در اقتصاد بین دو مصرف در حاشیه داخلی (Intensive Margina) و حاشیه بیرونی (Extensive Margin) تمایز قایل می‌شویم. در اثر اول فرض می‌کنیم ساختار خودروهای شهروندان همان است ولی افراد با همان خودرو سفرهای بیش‌تری می‌کنند. چون سفر کالای نسبتا لوکس است حساسیت زیادی به درآمد دارد و در نتیجه قابل تصور است که به‌بود چشم‌انداز رفاه باعث افزایش سفرهای تفریحی و کاری و مصرف بنزین شده باشد. در اثر دوم فرض می‌کنیم که سرانه بهره‌مندی یا نوع خودروهای افراد تغییر می کند. هر دو نیرو رابطه‌ای بین تولید خالص داخلی و مصرف انرژی برقرار می‌کنند ولی فرکانس و میزان رابطه متفاوت است.

۴) حال از تفکیک شماره ۳ استفاده کنیم: آیا «رکود» اقتصادی ممکن است باعث «افزایش» مصرف انرژی شود؟ به لحاظ نظری بلی! اگر مردم فقیرتر شده باشند ممکن است ترکیب ناوگان حمل و نقل از خودروهای گران‌تر و کاراتر به سمت خودروهای ارزان‌تر ولی با مصرف بیش‌تر جا به جا شده باشد و مصرف کلی سوخت به خاطر افت کیفیت کلی ناوگان حمل و نقل بالاتر برود.

۵) در کشور ما چه ملاحظاتی هست؟ یک ملاحظه ویژه در کشور «تعیین قیمت اداری» سوخت و شوک‌های برون‌زایی مثل تورم و نرخ ارز است که باعث می‌شود «قیمت حقیقی» سوخت و انرژی از یک سال به سال دیگر تغییر کند. اگر قیمت اسمی بنزین برای چند سال ثابت بماند ولی اقتصاد نرخ تورم بالایی را تجربه کند٬ قیمت حقیقی سوخت سال به سال کم‌تر می‌شود و در نتیجه ارزانی نسبی سوخت ممکن است باعث افزایش مصرف شود. ولی دقت کنیم که «کشش قیمتی سوخت» نسبتا پایین است و این اثر در مقایسه با «کشش درآمدی» احتمالا کوچک‌تر خواهد بود.

۶) یک ملاحظه بسیار مهم و خاص کشور ما قاچاق سوخت به کشورهای همسایه است. وقتی قیمت اسمی در داخل ثابت می‌ماند ولی نرخ ارز بالا می‌رود یا قیمت جهانی بنزین بالا می‌رود انگیزه قاچاق بیش‌تر می‌شود. ولی چون قاچاق به صورت مستقیم قابل مشاهده نیست٬ آمار آن در آمار مصرف داخلی منعکس می‌شود. 

*کارشناس اقتصادی

 

35224

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 689830

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =