ممکن است بگویند که سهلگیری و آزاداندیشی فقط مسالهی روشنفکران یا قشر محدودی از شهرنشینان است، اما واقعیت این است که حل معضل بیکاری و مشکلات معیشتی نیز در گرو کنار گذاشتن بداخلاقی، و پیش گرفتن آشتیجویی با قشرهای گوناگون و سلیقههای متفاوت داخلی و با کشورهای دیگر است. همچنین ضرورت دارد که آشتی با زمین و مدارا با محیط زیست را جدی بگیریم؛ از میان رفتن سبزینگی کوه و دشت، کم شدن مساحت جنگلها، آلودگی هوا در محیطهای شهری، و توفان خفهکنندهی ریزگردها، غم را بر مردمان حاکم میکند و رشد اقتصادی را کاهش میدهد.
در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای امسالِ ایران، شاید بیش از همهی انتخاباتهایی که در چند سال گذشته در جهان برگزار شده، موضوعهای محیط زیستی مورد توجه مردم و موضوع نقد و تبلیغات نامزدان بوده است. امروز، مردمِ ما احساس میکنند که اردوی آشتی و لبخند در برابر عبوسانی قرار گرفته که ابایی ندارند بهای ماجراجوییها و زمینستیزیشان را مردم بپردازند. از آنجا که این مردم میبینند در منطقهی خاورمیانه، خشکاندیشی و خشکسالیهای مدیریتی چه بر سر چند کشورِ سابقاً آباد آورده، خواهان مدیرانی هستند که صلح و محیط زیست را پاس بدارند.
در این انتخابات، گویی این کلام حافظ بر حال و هوای کشورمان حاکم است که: عبوس زهد به وجه خمار ننشیند / مرید خرقهی دُردیکشانِ خوشخویم. ما فرصت زیادی نداریم که کشور را از فروافتادن در سیاهچال اقتصاد منزوی و ضعیف، و محیط زیستمان را از تباهی برگشتناپذیر نجات دهیم؛ روحانی و همراهانش، تنها گزینههایی هستند که چشمانداز روشنتری را فرا روی ما مینهند... .
نظر شما