۱ نفر
۲۰ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۶
معنا شناسی عقل و قلب در قرآن

"معنا شناسی عقل و قلب در قرآن" نوشته مینو نراقیان، کتابی است که اخیرا توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است.در این کتاب تاکید شده است، عقل و قلب به عنوان دو ابزار مهم شناخت انسان ، راه را هموار می کند تا انسان با دقت و با دید بازتری از این دو موهبت الهی بهره مند گردد.

در اهمیت جایگاه این بحث، همین بس که در قرآن کریم بیش از سیصد مورد به موضوع تعقل، تفکر، تذکر، تدبر، تفقه، ... تاکید شده است، همچنین در برخی آیات، از قلب انسان به عقل تعبیر شده و به عنوان ابزاری برای دریافت های شهودی معرفی گردیده و به انسان توصیه شده است با بهره مندی از آیات تکوینی و تشریعی و استعانت از عقل، راه تکامل و بندگی را یافته و دریافت های قلبی خود را از دریافت های وهمی بازشناسد.
عقل موهبتی است که خداوند متعال به انسان ارزانی داشته و به واسطه‌ی آن امکان شناخت حق از باطل برای او فراهم گشته و از این‌رو است که عقل در عرض سایر منابع دینی، حجت الهی و منبع مستقلی قلمداد می شود.
کمال و پیشرفت انسان‏های متعالی، مرهون عقل است، عطیه ای که نه تنها انسان را از سایر موجودات ممتاز کرده بلکه در طول تاریخ، باعث تعامل عقل‏هاى بشرى شده و پیامدهاى بزرگى به دنبال داشته است.
میراث عظیم علمى و فرهنگى بشر حاصل فعالیت های عقلانی است و بر پایه آن، گفت‏وگوى های بى‏شمارى میان اندیشمندان درگرفته است و تا بدان جا پیش رفته که خود عقل، موضوع کاوش خود قرار گرفته و متفکران با اتکا بر توان عقلى خود، به بررسى مساله «عقل‏» پرداخته‏اند ، گاه از چگونگی عقل سخن رانده‏اند و گاه ارتباط آن را با سایر پدیده‏هاى انسانى مورد بررسی قرار داده اند.
برخوردارى انسان از موهبت عقل و معرفت قلبی، انسان را از حالت تحیّر خارج می کند، گرچه بهره انسان ها از این موهبت عالى الهى یکسان نیست، ولى هرکس با استفاده از همان بهره اى که از عقل برده ، قادر است راه سعادت خویش را باز یابد و به نتایج معنوى و مادى که در خور اوست نایل گردد.
شناخت عقل و قلب، زمینه ساز دستیابی به نظریه های درست از نادرست است و درپى آن، قادر به بررسی اندیشه‏ها و استنباط هاى خود در همه امور، به خصوص مبانی دینی و اعتقادی خویش مى شویم و اگر این طریق را نپیماییم و ایمانمان منکشف ازعقل نباشد، باید قاعده جایگزین آن یعنی احساس‏وخیال را برگزینیم .
با مطالعه این کتاب جمع جور 160 صفحه ای ، به قیمت پنج هزار تومان ، با هر آنچه در باره این دو عطیه الهی، اهمیت دارد،آشنا خواهید شد، از جمله مطالب مهم مورد اشاره در این کتاب عبارت است از:
1 - واژه عقل در دایره معرفتی قرآن کریم گستره وسیعی پیدا کرده و از مرتبه تعقل و تدبیر امور برای زندگی مادی و منفعت شخصی، به تعقل و تدبیر برای رساندن انسان به کمال ارتقاء پیدا کرده است.
2- با بررسی آیاتی که شامل مشتقات عقل می باشد، در می یابیم که همه آنها به هدف زندگی انسان و سوق او به سوی فطرت الهی و پاسخ به نیازهای فطری او اشاره دارد، دانشمندان اسلامی این مشخصه را مخصوص دین اسلام دانسته اند.
3-به زنجیر کشیدن قوای سه گانه وهم، شهوت و غضب توسط عقل، از معانی ای است که علمای اخلاق و مفسران برای واژه عقل قایل شده اند.
4-یکی دیگرازمعانی مطرح شده درباره واژه عقل،مبتنی برهدف خلقت انسان،تفکرپیرامون خویش وجهان هستی برای رسیدن به معرفت الله است. از همین رو است که حضرت علی (علیه السلام ) می فرماید : کسی که خود را شناخت، خدا را می شناسد.
5- با بررسی واژه های مترادف و متقابل عقل در قرآن کریم، در می یابیم که اساس خلقت بر عقل و تعقل پایه گذاری شده است و اگر کسی از این حوزه خارج شود، گویی از دایره انسانیت خارج شده و به مدار حیوانیت نزول کرده است.
6- از معنای واژه عقل در قرآن کریم بدست می آید، گرچه عقل، انسان را به حقیقت رهنمون می کند اما او را مجبور به انجام آن نمی کند به همین دلیل است که قرآن فهم آیات تکوینی و تشریعی را متعلق به کسانی می داند که عقل خودشان را به کار گیرند.
7- از آیات قرآن بدست می آید، عقل ضد جهل است و این پیام را منتقل می کند که اگر انسان از روی گمان، به تدبیر امور بپردازد و با علم تصمیم گیری نکند، جاهل بوده و از نعمت عقل بهره ای نبرده است.
8- آیات الهی پیرامون واژه عقل، تاکید می کند این موهبت الهی، قوه‌ای است که انسان را به سوی دریافت علم مفید رهنمون می کند و بر این اساس گفته می شود هر دانستنی، علم نیست و هر صاحب دانشی، عالم نمی باشد.
9- برخی از لغت شناسان معنای عقل را در آیات الهی، بازدارنده انسان از گفتار و کردار زشت دانسته اند و تحقق تقوی الهی را در انسان، منوط به استفاده از عقل کرده اند.
10 - یکی دیگر از معانی واژه عقل در قرآن کریم، قلب است و این معنا، منحصرا در قرآن کریم ذکر شده است. از این تعبیر قرآن، می توان برداشت کرد که مقام عقل مانند مقام رفیع قلب است. یعنی همانطور که خداوند قلب را محل عرش الهی می داند، برای عقل نیز همان جایگاه را قایل است.
11- قرآن، تعقّل و خردورزی را نه تنها مغایر با دریافت های قلبی نمی داند بلکه تعقل عمیق و دقیق را کار قلب می داند و ملاک صحت شهود قلبی را عقل می داند.
12-تاکید قرآن بر اینست که عقل با وحی پیوندی عمیق و ناگسستنی داشته و دو بال پرواز انسان به سوی حقایق اند.
13-شیوه آیات الهی در استدلال، برهان سازی است و این امر از معانی و کارکردهای خاص عقل است.
14- پیروی از وحی و تبعیت از پیامبران، کار اساسی عقل است که به عنوان حجت درونی در کنار حجت بیرونی،یعنی پیامبران قرار گرفته است.
15- قرآن کریم دامنه عقل را در برخی مسایل محدود می داند و در این مقطع، قلب را به کمک عقل واداشته تا هر دو، به یاری وحی به کمال معرفت برسند، لذا عقل ملکوتی و قلب سلیم نه تنها با یکدیگر تزاحم ندارند، بلکه با یکدیگر در حال تعاون هستند.
16-عالی‏ترین صورت تلفیق و ترکیب روش‏های عقلانی، وحیانی و قلبی را در قرآن کریم مشاهده می کنیم.
17- قرآن، فاقد تعقل را فاقد ادراکات باطنی دانسته و اینگونه انسان را مرده می داند، به گونه ای که هدایت و راهنمایی پیام آوران الهی در آنان مؤثر نیست و می گوید، حیات انسان به حیات قلب و اندیشه اوست.
18- قرآن کریم "لب" را عقل ناب معرفی می کند یعنی همان عقلی که با شهود متحد است.
19-قرآن از جمله معانی تعقل را معرفت قلبی برشمرده و آن را نوری برای قلب قلمداد می کند.
20- قرآن کریم ، تزکیه نفس را عاملی برای تعقل می داند که قوه تخیل و حواس را نیز دگرگون می کند.
21- در معناشناسی عقل از منظر قرآن و روایات، به این مطلب می رسیم که اساسا در این دو منبع اصیل، عقل و قلب معنا نشده است و استدلال دانشمندان این است که عقل، امری بدیهی است و امور بدیهی نیاز به تعریف برهانی ندارد.
22 - با توجه به معانی واژه های عقل و قلب ومعانی مترادف و متقابل آن،معلوم می شود،معنای عقل در قرآن واژه ای مشکک است، یعنی همانطور که در حدیث، راه های بشر به سوی خدا به عدد نفوس بشر بیان شده، ابزار رسیدن به این راه، یعنی عقل و قلب نیز ذو مراتب است. به عبارت دیگر قران کریم مراتب عقل انسان را از مرحله ابتدایی تا مرحله عالی، در این مجموعه واژه های مترادف نشان می دهد که احتمالا در انتها، به مرحله "لب" می رسد یعنی جایی که عقل و قلب متحد شده و عقل هرآنچه را که دریافت کرده، به قلب واگذار می کند.
23 - با توجه به آنچه در زیارت جامعه کبیره، از ائمه اطهار (علیهم السلام) به: ذوی النهی و اولی الحجی یعنی صاحب "نهی" و "حجی" تعبیر شده است، می توان گفت این دو واژه نیز از مراتب انتهایی قوه عاقله محسوب می شوند، چرا که بر کسانی اطلاق شده که عقل کل هستند.
24-با بررسی واژه های متقابل عقل و قلب معلوم می شود، مراتب سقوط آدمی که ناشی از مغلوب شدن کامل این دو باشد که او را به پست ترین مرتبه وجودی یعنی قساوت می رساند،در این مرتبه،عقل و قلب می میرد و امید به نجات انسان از دست می رود، مگر اینکه خداوند با عنایت ویژه ای، زمینه های تغییر آن را فراهم کند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 312632

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • به تو چه A1 ۱۰:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۴
    2 1
    عا لیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
  • قابل توجه A1 ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
    0 0
    سلام؛ خانم نراقیان عزیز، یکی از ارجاعات شما به تفسیر المیزان را برای مقاله ام استفاده کردم اما وقتی به خود تفسیر مراجعه کردم دیدم علامه ذیل آن آیه اصلا چنین مطلبی ندارند با کلی جستجو متوجه شدم که مطلبی که شما از علامه ذیل آیه 103 مائده آورده اید علامه ذیل آیه 10 ملک با تعبیری مشابه آورده اند. کاش در مورد ارجاعات کتب و مقالات دقت بیشتری می شد. موفق باشید