مطالبه‌ محیط‌زیستی از دولت دوازدهم

موضوع محیط زیست، مهم‌ترین موضوع ملی ایران است؛ به این دلیل که هر یک از معضل‌های زیست‌محیطی که هم‌اینک به سخت‌ترین شکلِ ممکن بر کشور ما حاکم است، مانند معضل آب، معضل فرسایش خاک، و معضل آلودگی هوا... اگر درست مدیریت نشود، به‌تنهایی می‌تواند امنیت ملی یک کشور را برهم زند. تردیدی نیست که ایران با داشتن مجموعه‌ای از این مشکلات، سخت در معرض خطر است.

آقای روحانی، نخستین رییس جمهوری در کشور ماست که حفظ محیط زیست را از برنامه‌های اصلی خود اعلام کرده‌ است. او، هم در طول دوره‌ی چهارساله‌ی مسوولیت خود و هم در مناظره‌های انتخاباتی و مناسبت‌های بعد از آن، توجه ویژه‌ای به امر محیط زیست نشان داده‌ است. از این‌رو، ضروری به نظر می‌رسد که در دور دوم مسئولیت خود، پایه‌گذار یک تحول اساسی در مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست بشود. چیزی که امروزه به آن نیاز داریم تا شیب تخریب محیط زیست کشور کمتر شود، این است که یک خیزش اجتماعی به نفع طبیعت و حفظ آب‌وخاک کشورمان شکل بگیرد... و این اتفاق نمی‌افتد مگر با یک تحول مدیریتی.

کارنامه‌ی چهار ساله‌ی دولت روحانی در زمینه‌ی محیط زیست را می‌توان از دو دیدگاه بررسی کرد: یکی این که ببینیم این دولت چقدر در ترویج کلمه‌ی محیط زیست کوشیده و چه اقدام‌هایی کرده، و دیگر این که ببینیم وضع محیط زیست کشور درمجموع بهتر شده یا نه. اگر بخواهیم نیمه‌ی پر لیوان را ببینیم، می‌توانیم موردهای بسیاری را یادآور شویم که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهم کرد. اما اگر بخواهیم ایرادها را ببینیم (که باید هم ببینیم) لازم است به یاد داشته باشیم که در نظام سیاسی ایران، دولت (کابینه) اقتدار کافی را برای اِعمال قانون، نظارت بر اجرای قانون، حمایت از طبیعت و منابع طبیعی، و جلوگیری از اقدام‌های مخربِ محیط زیست ندارد. از این‌رو، شرط انصاف آن است که همه‌ی کم‌وکاستی‌ها وبحران‌ها در زمینه‌ی محیط زیست را نتیجه‌ی کم‌کاری یا اشتباه‌کاری دولت و سازمان محیط زیست که وابسته به آن است، ندانیم. دو موضوعِ درگیر نبودن جامعه به امر محیط زیست به میزان کافی و مقتدر نبودن دولت، ضرورت تحول مدیریتی در سازمان محیط زیست را ایجاب می‌کند.

بخشی از کارهای مثبت دولت روحانی و رییس سازمان محیط زیست‌اش (خانم ابتکار) را می‌توان چنین خلاصه کرد: احیای شورای عالی محیط زیست که در دولت پیشین منحل شده بود؛ اقدام‌ کم‌وبیش مؤثر برای نجات دریاچه‌ی اورمیه و تالاب هورالعظیم؛ اعلام چند منطقه‌ی باارزش (مانند جنگل ابر) به عنوان «حفاظت‌شده» و جلوگیری از راه‌سازی در آن؛ محدود یا متوقف کردن معدن‌کاری در چند منطقه‌ی ازنظر زیستی باارزش (مانند کوه شاه و کوهستان خبر در استان کرمان)؛ لغو پاره‌ای مصوبه‌های ضد محیط زیستی دولت پیشین مانند تصویب‌نامه‌ی توسعه‌ی بخش معدن و طرح فروش یا واگذاری پارک پردیسان؛ افزایش چشمگیر برنامه‌های محیط زیستی در صدا و سیما؛ حمایت از برنامه‌ی راه‌اندازی «مدرسه‌های طبیعت»؛ افزایش بی‌سابقه‌ی فعالیت‌های دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست؛ ساده‌سازی فعالیت سازمان‌های غیردولتیِ مدافع محیط زیست، و کمک به شکل‌گیری شبکه‌های محیط زیستی مردمی؛ حذف بنزین آلوده‌ی پتروشیمی‌ها؛ حذف مازوت از سوخت نیروگاه‌ها؛ وارد شدن دستگاه دیپلماسی کشور به موضوع محیط زیست (در زمینه‌ی ریزگردها، سدسازی‌های ترکیه، حقابه‌ی هامون) و... .

اما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم که وضع محیط زیست و منابع طبیعی کشور درمجموع بهتر شده یا نه؛ پاسخ شوربختانه یک نه بزرگ است! دلیل بر این مدعا را در سه بخشِ خاک، آب، هوا می‌توان چنین خلاصه کرد:

خاک؛ هیچ نشانه‌ای به چشم نمی‌خورد که فرسایش خاک کشور که پایه‌ی زیستِ همه‌ی ما و دیگر زیستمندان این سرزمین و بستر جذب و نگاهداری آب است، کم‌تر شده باشد. ایران، بالاترین یا یکی از بالاترین نرخ‌های فرسایش خاک جهان را دارد(1)، و در چهار سال گذشته چرای دام که مهم‌ترین عامل فرسایش خاک است و تا چند برابر ظرفیت مراتع و جنگل‌های کشور صورت می‌گیرد، کم‌تر نشد. حتی برعکس، چرای خارج از فصل (پیش از گل‌دهی گیاهان مرتعی) و چرا در زمستان و اوایل بهار (که موجب فشردگی خاک و نابود شدن بذر گیاهان می‌شود) مطابق مشاهده‌های عینی، بیشتر هم شده است. همچنین برداشت خاک در عملیات راه‌سازی، سد سازی، کشیدن خط‌های انتقال گاز، و دیگر عملیات عمرانی، به همان روش‌های بی‌ملاحظه‌ی پیشین انجام می‌شود. در کشاورزی نیز همچنان به موضوع فرسایش خاک بی‌اعتنایی می‌شود و به‌ویژه در زراعت‌های دیم روی زمین‌های شیب‌دار، فرسایش خاک به میزانی بس فراتر از حد قابل‌قبول صورت می‌گیرد.

بدیهی است که با از دست دادن خاک، پوشش گیاهی را نیز به‌گونه‌ای جبران نشدنی از دست می‌دهیم و درنتیجه، زیستگاه‌های حیات وحش کشور هم نابود می‌شود. به همین ترتیب، کشاورزی‌ و منابع آب‌مان نیز دچار آسیب‌های سخت می‌شود و رو به سوی ناپایداری می‌گذارد.

آب؛ اگرچه اندک اصلاحاتی در شیوه‌های آبیاری به وجود آمده (مثلاً در زمین‌های کشاورزی اطراف دریاچه‌ی اورمیه)، اما در چهار سال گذشته مصرف آب به طور کلی بالاتر رفته و به نظر نمی‌رسد که بازده مصرف آب در بخش‌های کشاورزی و صنعت بهبود معناداری پیدا کرده باشد؛ چنان‌که مصرف سرانه‌ی خانگی هم کاهش نیافته است(2). در مورد مدیریت آب، سد سازی همچنان مهم‌ترین شیوه‌ای است که دولت به آن معتقد و مشغول است. با وجود آن که ناکارآمدی سدها در حفظ آب، و اثر مخرب آن‌ها بر رودخانه‌ها و تالاب‌ها و مصب‌ها و زندگی سهم‌برانِ بومی، و تأثیرشان در پدید آمدن اختلاف‌های بین استانی و محلی ثابت شده، اما سد سازی در دولت یازدهم نیز با بودجه‌هایی بسیار بالا حمایت شد و هیچ‌یک از طرح‌های سد سازی بزرگ تعطیل نشد(3). در مصرف بی‌رویه‌ی آب‌های زیرزمینی کشور هم هیچ اصلاح مهمی صورت نگرفت تا در این مورد همچنان در رتبه‌ی نخستِ مُسرفان جهان باقی بمانیم.

هوا؛ وضع آلودگی هوای تهران (که بیشترین اطلاعاتِ در دسترس در این زمینه را دارد) در چهار سال اخیر نسبت به سال 90 رو به بهتر شدن گذاشته، اما نسبت به هوای سال‌های 84 تا 88 به نظر بهتر نمی‌رسد(4). در مجموعِ کشور هم گزارش سازمان بهداشت جهانی حاکی از این است که در جهان فقط 32 کشور هستند که هوایی آلوده‌تر از هوای ایران دارند(5) و شوربختانه در دو سه سال اخیر، شهرهایی مانند اهواز، سنندج، زابل، و خرم‌آباد از شهرهایی بوده‌اند که آلوده‌ترین هواهای شهری را در جهان داشته‌اند(6).

***
در بحث مدیریتِ سازمان حفاظت محیط زیست، بسیاری اوقات مطرح می‌شود که فرد مورد نظر باید متخصص محیط زیست باشد. اما، واقعیت این است که موضوع محیط زیست از آن دسته مسایلی است که به تعبیر گارت هاردین، در مجموعه‌ی «مشکلات بدون راه‌حلِ فنی» قرار می‌گیرد. در این‌گونه مسایل نمی‌توان با عدد و رقم و بحث‌های تخصصی، یا با تغییر و تحول در فناوری و علوم زیستی به راه‌حل رسید(7). در این مسایل باید تغییرها و اصلاحاتی در نگرش‌ها و اخلاق و اعتقاد انسان‌ها صورت گیرد تا بتوان به راه‌حل دست یافت. چنین است که سکان هدایت سازمان محیط زیست باید در دست کسی باشد که دارای تفکر و اعتقاد محیط زیستی باشد و مجموعه‌ی خود را به این سو هدایت کند. درعین‌حال، به دلیل آن که بزرگ‌ترین عامل تخریب و آلودگی محیط زیست، اجرای طرح‌های عمرانی و اقتصادی به دست مردان سیاسی است، موضوع محیط زیست اساساً امری سیاسی و اجتماعی هم هست. دکتر محمد فاضلی (استاد جامعه‌شناسی، و معاون پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری) در جایی گفته است: «وقتی در کشور بحث مدیریت و مهندسی منابع آب مطرح می‌شود، امر اجتماعی- سیاسی و فرهنگی را به یک امر فنی تقلیل می‌دهند و در گزارش‌ها فقط از محاسبات فنی و حجم کارهای عمرانی و مقدار سازه‌های ساخته شده و حجم خاک‌برداری‌ها و ... صحبت می‌شود». محیط زیست ما به شخصیت‌هایی نیاز دارد که چنین دیدگاهی داشته باشند، یعنی متوجه باشند که امر محیط زیست، یک مساله‌ی فنی نیست و جنبه‌های پرشمار دیگری دارد.

در چهار سال گذشته، خانم ابتکار نقش مؤثری در درگیر ساختن مسوولان کشور به امر محیط زیست و کشاندن بحث محیط زیست به فضای عمومی جامعه داشته است، اما به نظر می‌رسد ایشان حداکثر ظرفیت و توان خویش را بروز داده‌اند و اکنون بهتر است که فردی دیگر که با اعتقاد و تعهد قوی نسبت به حفظ محیط زیست شناخته شده و دید اجتماعی هم به مساله دارد، سررشته‌ی کار را به دست گیرد. البته، به نظر من، وضع مطلوب آن است که خانم ابتکار به‌عنوان مشاور در سازمان یا عضو شورای عالی محیط زیست و یا در مقام یکی از مشاوران ارشد آقای روحانی باقی بماند. تغییر رییس سازمان به این ترتیب، خواهد توانست زمینه‌ساز اصلاح ساختار مدیریتی سازمان حفاظت محیط زیست، و موجب افزایش حساسیت گروه‌های مختلف اجتماعی نسبت به این موضوع حیاتی بشود.


پی‌نوشت

1) خداکرم جلالی رییس سازمان جنگل‌ها و مراتع، میزان فرسایش خاک در ایران را چهار برابر میانگین جهانی اعلام کرده است (خبرگزاری صدا و سیما 20/12/1395).

2) برای آگاهی از نظر چند مقام رسمی در این‌باره، بنگرید به گزارش روزنامه‌ی جهان اقتصاد 2/12/1395 با عنوان «ایران بدترین الگوی مصرف آب در جهان را دارا است».

3) گو این که در دولت یازدهم، مطابق گفته‌ی چیت‌چیان وزیر نیرو، از 144 سد که در آغاز کار این دولت ردیف بودجه داشته، عملیات اجرایی 49 مورد آن متوقف شده (پایگاه اطلاع‌رسانی دولت، 13/2/1395)، اما او همچنان مدافع سد سازی است و حاضر به نقد ریشه‌ای کارنامه‌ی وزارت نیرو نیست. حتی شاید بتوان گفت که متوقف شدن ساخت آن تعداد سد (که سدهای متوسط و کوچک بوده‌اند)، بیشتر به‌خاطر کم‌پولی دولت بوده و نه پذیرفتن اشکال‌های اساسیِ سد سازی.

4) بنگرید به ص 79 از «گزارش کیفیت هوای تهران 1395»، منتشر شده از سوی شرکت کنترل کیفیت هوا، اردیبهشت 1396

5) «رتبه‌ی ایران در آلودگی هوا در دنیا چند است؟» تارنمای الف، 4/8/1395

6) در این‌باره، اطلاعات زیادی در تارنماها موجود است؛ از جمله بنگرید به: «زابل آلوده‌ترین شهر جهان لقب گرفت»، خبرگزاری فارس، 23/2/1395 و یا «فهرست آلوده‌ترین و کثیف‌ترین شهرهای جهان»، باشگاه خبرنگاران، 17/1/1395 که در آن مطابق آمار سازمان بهداشت جهانی، خرم‌آباد جزو ده شهری قرار گرفته که آلوده‌ترین هوا را در جهان دارند.

7) برای آگاهی بیشتر درباره‌ی «مشکلات بدون را‌ه‌حل فنی» بنگرید به: مقاله‌ی گارت هاردین با عنوان «تراژدی منابع عام» در کتاب اخلاق محیط زیست، تالیف جان بنسون، ترجمه‌ی عبدالحسین وهاب‌زاده، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، 1382

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 687932

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =