در اینجا ما قبل از تبیین وطایف مدیریت رسانه باید خود مدیریت رسانه انگارهسازی یا انگارهزدایی شود. تعریفی که از مدیریت رسانه، در ذهن و ضمیر شماست «انگارهٔ موجود» است. این تصویر میتواند روشن یا گنگ و مبهم باشد.
ما باید پیش از آنکه به رسالتها و وظایف خود یا مدیریت رسانه به عنوان یک رشته علمی و دانشگاهی بپردازیم، قادر باشیم تصویری مطلوب از مدیریت رسانه ارائه کنیم و این تصویر مستلزم آن است که بیشتر آن را تدوین کرده باشیم. پس در مرحله اول، باید این تصویر، مفهومسازی شود. اینکه ما که هستیم، چه می خواهیم و رسالت اصلی این رشته چیست، و چه ممیزات و مشخصاتی دارد و تفاوت آن با دیگر رشتهها چیست؟ در مرحله دوم، سنجش انگاره موجود است. یعنی آنچه در ذهن دیگران راجع به مدیریت رسانه هست. و در سومین مرحله، ارزیابی آنچه در ذهن مخاطبین وجود دارد با انگارهٔ مطلوب، یعنی آنچه در ذهن ما قرار دارد.
این بررسی تفاوتهای اساسی را آشکار میکند. البته این کار سخت و دشواری است که باید طبق روشهای علمی انجام شود پس از آن، انگارهسازی مطلوب با مقایسه تصاویر موجود ذهنی آغاز میشود که زمینهیابی و تفریق انگارهها و راهکارهای اقناعی و مراحل علمی خاص خود را دارد؛ که انشاءالله روز دوشنبه در چهارمین همایش بینالمللی مدیریت رسانه بیشتر بررسی خواهد شد. اما، فقط اشاره کنیم که «انگاره» از سه بخش اساسی تشکیل شده: «احساسات»، «ادراکات و آگاهی» و «عملکرد». در بعد احساسی، که دوست داشتن یا نداشتن یک موضوع یا شی مطرح است. در بعد ادراکی، دانش ما از طبیعت یک پدیده مورد نظر است. اما، بعد عملکردی یک انگاره با جنبههای رفتاری فرد، چگونگی برخورد با موضوع موردنظر و کلیهٔ ترکیبات و مختصات آن مواجهیم.
نظر شما