بزرگی در همایش بین‌المللی افغانستان گفت ما از کنفرانس تقریباً موفق بیرون آمدیم ولی بعدا شکست خوردیم. سوال این است آیا سیاست‌ها و برنامه‌های ما اشتباه بود یا این که سیاست و برنامه‌ها درست بود و بد اجرا شد؟ شاید هر دو و شاید هیچ‌کدام و علت سومی باشد و علت سوم این باشد که اساساً هدف مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی نبود بلکه تروریسم و افراط‌گرایی بهانه‌ای بود برای حضور استراتژیک در افغانستان.

سومین همایش بین‌المللی افغانستان روز چهارشنبه 3 آبان ماه 96 در محل دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امورخارجه برگزار شد. دربین همایش های سه گانه برگزار شده روزهای اخیر که با عنوان کلی" ایران و مناطق همسایه " با همکاری دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه و دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد همایش افغانستان ویژگی خاصی داشت. جدای از این که کل این همایش به یک کشور مشخص یعنی افغانستان اختصاص یافته بود به جهت سطح افراد شرکت کننده از افغانستان و سایر کشورها و محتوای سخنرانی ها و اظهار نظرات شایان توجه بود.

همایش افغانستان با سخنرانی حامد کرزای رئیس جمهور سابق افغانستان شروع شد و با سخنرانیهای دیگر شخصیتهای افغانستانی و ایرانی و دیگر کشورها ادامه یافت . با توجه به این که قرار است به قاعده اعلام شده در همایش به اصل عدم نقل قول سخنان شرکت کنندگان درهمایش با ذکر نام آنان وفادار بمانم لذا ازاین که سخنان آقای حامد کرزای را هم مشخصا بیاورم معذورم ولی سخنان ایشان را هم دراین متن مورد توجه قرار داده ام. البته فکر می کنم دفتر مطالعات و دانشگاه علامه طباطبایی متن سخنرانیها را در زمانی منتشر خواهند کرد.

سخنرانیها و اظهار نظرات مطرح شده درهمایش افغانستان در سه محور کلی تحلیل شرایط عمومی افغانستان ، نقش بازیگران داخلی و خارجی در تحولات افغانستان و راه حل ها و پیشنهادات انجام شد. در کل تصویری که از اوضاع داخلی افغانستان در اذهان نقش بست تصویری نگران کننده از اینده منازعات داخلی افغانستان بود. البته صاحبنظران افغانستانی به تلاشهای دولت افغانستان در مدیریت بحران و موفقیت راهبرد جدید امریکا در افغانستان خوشبین بوده و معتقد بودند که راهبرد جدید امریکا در افغانستان ریشه های بحران افغانستان را خوب شناسایی کرده و با قدرت می خواهد با انها مبارزه کند و در مقابل افراد دیگر شرکت کننده در همایش اعتقادی به احتمال موفقیت راهبرد امریکا در افغانستان نداشتند و این راهبرد را دنباله همان شرایط گذشته یعنی ادامه جنگ بدون رسیدن به نتیجه ای مشخص می دانستند.

در همین راستا برخی ازشرکت کنندگان در همایش اعم از افغانستانی ها یا دیگران بر این موضوع تاکید داشتند که کنار گذاشتن طالبان در مذاکرات بن یک اشتباه استراتژیک بزرگ بود که موجب گردید صلح در افغانستان تحکیم نیابد و الان هم راهبرد جدید امریکا ادامه همان اشتباه است . البته در این بخش برخی این نظر را داشتند که اعمال قدرت امریکا صرفا برای آن است که طالبان را به این نتیجه برساند که نخواهند توانست به پیروزی برسند و باید به پای میز مذاکره بیایند و در مقابل برخی هم بودند که می گفتند همین حالا هم طالبان با کنترل بیش از 40 در صد از خاک افغانستان و حضور علنی در مراکز جمعیتی عملا خود را پیروز می دانند و زمان به سود طالبان در حرکت است.

یکی دیگر از موضوعات مهمی که مورد بحث شرکت کنندگان بود و با دو دیدگاه متفاوت و متقابل مطرح می شد ریشه های بحران افغانستان بود. برخی ریشه های بحران افغانستان را به عوامل داخلی (درگیری‌های قومی ) منتسب می کردند و آشتی ملی و مشارکت در قدرت را راه حل بحران افغانستان می دانستند و عده ای دیگر عامل خارجی و مداخله در امور افغانستان را عامل اصلی ادامه جنگ داخلی معرفی می کردند. از نظر گروه دوم تروریسم در افغانستان ریشه داخلی نداشته بلکه تروریستها به عنوان عوامل سرویسهای خارجی در افغانستان جنگ نیابتی انجام می دهند.

در همین راستا بحث قابل توجهی در خصوص طالبان و تفاوت آنها با داعش و تغییرات حاصل شده در تفکرات طالبان در مباحث مختلفی چون قبول ضرورت وجود قانون اساسی برای افغانستان ، چگونگی خروج نیروهای خارجی از افغانستان ، اصلاحات حکومتی و چگونگی اداره کشور به عمل آمد که از نظر اینجانب این بحث همان موضوع " نوطالبان " است که نشان دهنده وجود جریانی اصلاح طلبانه در درون طالبان است. موضوع دیگر مربوط به طالبان این بود که تقریبا همه شرکت کنندگان تفکیک بین طالبان و داعش را قبول داشته و طالبان را نیروهای داخلی افغانستان و داعش را تروریستهای خارجی می دانستند و بالاخره این بحث مطرح شد که اگر مساله طالبان در افغانستان حل شود مساله ای به نام داعش خود بخود از بین خواهد رفت.

درمباحث مربوط به طالبان سوال خاصی که در جلسه مطرح شد بحث ارتباط ایران با طالبان بود که در این خصوص از جانب صاحبنظران ایرانی توضیح داده شد که ایران رابطه ای با طالبان ندارد ولی در برخی موارد که در مناطق مرزی ایران ساختارهای امنیتی دولت مرکزی افغانستان حضور ندارد و قدرت در اختیار فرماندهان محلی است که احتمالا با طالبان رابطه دارند جمهوری اسلامی ایران حسب ضرورت ( مانند عبورهای غیر مجاز ، قاچاق مواد مخدر و ...) با این فرماندهان تماسهایی برقرار می کند که این تماسها به اطلاع دولت مرکزی هم رسانده می شود.

به نظر اینجانب یکی از بحثهای عمیق و مهم همایش افغانستان بحث مربوط چگونگی استقرار امنیت در افغانستان بود که دو نظریه کار شده که دارای مبانی فکری شایان توجهی بودند در مقابل هم مطرح می شد . یک دیدگاه که از جانب شخصیتهای فکری نزدیک به دولت افغانستان مطرح می شد چنین استدلال می کرد که افغانستان در میان سه سیستم امنیتی خاورمیانه ، اسیای شرقی( شانگهای ) و اسیای مرکزی ( پیمان امنیت دسته جمعی ) قرار گرفته است . افغانستان نمی تواند عضو هیچ یک از این سیستمهای امنیتی بشود و هیچ کدام از آنها نمی توانند امنیت افغانستان را تامین کنند . لذا افغانستان برای تامین امنیت خود به یک سیستم امنیتی سایه که توسط امریکا و ناتو ایجاد شده و کمکهای امنیتی سخاوتمندانه ای را در اختیار افغانستان می گذارد روی آورده و معتقد است که از طریق همکاری راهبردی با امریکا و جذب کمکهای ناتو می تواند امنیت خود را تامین کند. در مقابل این نظر دیدگاه دیگر معتقد بود که ریشه ناامنی در افغانستان در همین تفکر وابستگی قرار دارد .کشورهای همسایه افغانستان حضور امریکا و ناتو در خاک افغانستان را تهدیدی برای خود می بینند و همین موضوع باعث می شود که همسایگان آن نقش سازنده ای را که می توانند در برقراری امنیت در افغانستان داشته باشند بر عهده نگیرند و بحران افغانستان ادامه یابد. نظر گروه دوم براین موضوع تاکید داشت که افغانستان به نوعی سیاست خارجی و امنیتی که در سالهای دهه 60 و 70 میلادی در افغانستان وجود داشت و افغانستان کشوری بی طرف و همزمان دارای روابطی خوب به همه قدرتها و همسایه ها بود نیاز دارد و اتحاد راهبردی با امریکا و ناتو نمی تواند امنیت افغانستان را تامین کند.

موضوع جالب دیگری که در این همایش از جانب یکی از صاحبنظران افغانستانی مطرح شد این بحث بود که در افغانستان علیرغم وجود بحران و مشکلات فراوان جامعه افغانستان به یک اجماعی رسیده است که:
1- روند تحولات افغانستان دموکراتیک است و همه نیروهای افغانستانی به بازگشت ناپذیری روند دموکراتیک باوری دارند
2- طالبان بخشی از آینده قدرت سیاسی در افغانستان خواهند بود
3- جامعه افغانستان علی رغم انتقادات تندی هم که از عملیات نظامی امریکا در افغانستان دارد یک جامعه ضد امریکایی نیست و حتی طالبان هم در صدد مذاکره مستقیم با امریکا هستند
4- افغانستان نوعی بدبینی به پاکستان دارد و خود را در فاصله داشتن از پاکستان تعریف می کند
5- افغانستان دوست دارد حلقه وصل منطقه باشد نه موضوع منازعه منطقه و صحنه رقابتهای قدرتهای بزرگ
6- مردم افغانستان باید خودشان راه حلی برای مشکلاتشان پیدا کنند و سنت‌های افغانی برای چنین راه حلی (لویی جرگه) وجود دارد.

باید اعتراف کنم که مطالب مهم مطرح شده در همایش افغانستان بسیار زیاد بود و نمی شود همه را در این نانوشته نوشت ولی با این اشاره نانوشته را به پایان می برم که بزرگی در همایش گفت ما از کنفرانس بن تقریبا موفق بیرون آمدیم ولی بعدا شکست خوردیم . سوال این است آیا سیاستها و برنامه های ما اشتباه بود یا این که سیاست و برنامه ها درست بود و بد اجرا شد؟ شاید هر دو و شاید هیچکدام و علت سومی باشد و علت سوم این باشد که اساسا هدف مبارزه با تروریسم و افراط گرایی نبود بلکه تروریسم و افراط گرایی بهانه ای بود برای حضور استراتژیک در افغانستان.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 723003

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 2 =