۱ نفر
۱۱ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۴:۳۷

در صفحۀ اینستاگرام «سروش جمشیدی» برشی از «دورهمی» منتشر شده که بسیار تأمل‌انگیز است.

این قطعۀ طنز «دورهمی» گفت‌وگویی است میان او، «مه‌لقا باقری» و «سروش جمشیدی» بر سر امکانات یک منزل:

- سرویس چی؟ سرویس فرنگی داره؟
- فرنگی داره، بله
- نه! اونو که من نمی‌تونم بشینم، فرنگی رو نمی‌تونم...
- ایرانی‌ام داره
- ایرانی نمی‌تونم پاشم [انفجار خندۀ حضار و مجری برنامه، مهران مدیری].
- الان یه چیزی نیست که مابین این دو تا باشه؟
- ترکیبی اگر می‌خواید با هزینۀ شخصی خودتون باید درست کنید، من نمی‌دونم چه شکلیه!
- حالا ولش کن، حالا یه کاریش می‌کنیم
- چی چیو ولش کن؟ من نمی‌تونم، می‌گه یه کاریش می‌کنیم، چی کارش می‌کنیم؟

مولانا در دفتر چهارم مثنوی و هنگام نتیجه‌گیری از حکایت کم‌نظیر «امرودبن»، می‌گوید: هزل تعلیم‌ست آن را جد شنو / تو مشو بر ظاهر هزلش گرو - هر جدی هزل‌ست پیش هازلان / هزل‌ها جدست پیش عاقلان.

سرگردانی و بلاتکلیفی «قیمت» در این نمایش، بهانه‌ای شد برای بیان نکتۀ مهمی که بسیاری از اندیشمندان معاصر ایران بر آن انگشت نهاده‌اند.

نکته‌ای که برای نمونه، محمدرضا تاجیک در گفت‌گوهای اخیرش با «تسنیم» و «شفقنا» بر آن تأکیده کرده است. او در تبیین شرایط کنونی جامعۀ ایران به جمله‌ای از «آنتونیو گرامشی»* استناد می‌کند. این متفکر نئومارکسیست ایتالیایی در کتاب «نامه‌های زندان»** [دفترها یا یادداشت‌ها هم ترجمه شده است]، می‌نویسد: بحران دقیقاً به این علت رخ می‌دهد که سنّت دارد می‌میرد و زایش نو هم ممکن نیست. در چنین فترتی، طیف گسترده‌ای از علائم مرضی پدیدار می‌شود***.

به تعبیر تاجیک «قدیم در حال احتضار است و جدید، امکان تولّد ندارد. در این فضا، شرایطی فراهم می‌شود که نحله‌های کاذب گوناگون شکل می‌گیرند و برداشت‌ها و تفسیرهای بسیار کاذب و دروغینی ایجاد می‌شوند».

جان‌دادن گذشته و سُستی میراث کُهن، و ناتوانی جامعه در زایش نو، همان شرایط دردناک آنومیک و «بی‌ناموسی» است. در چنین شرایط بی‌ثبات‌و‌قراری، همه چیز تا اطلاع ثانوی در «تعلیق» و هر کاری «مباح» است.

در این وضعیت آدم‌ها، نه رعیت‌اند و نه شهروند؛ حاکمان منتخب‌اند، اما پاسخگو نیستند؛ احزاب‌ شبیه قبایل سیاسی عمل می‌کنند؛ نام «شایستگی» هست اما «دودمان» مؤثر است؛ آقازاده‌ها هم‌چنان شبیه شازده‌های قجری رفتار می‌کنند و ...

اکنون، همه این وضعیت را به خوبی می‌بینند و حس می‌کنند. آگاهی‌بخشی و تنبّه بیشتر نسبت به این وضعیت، به شیوه‌های مختلف به‌ویژه طنز و گفت‌وگو پیرامون آن، بی‌تردید بخشی از درمان است.


*Antonio Gramsci
**Prison Notebooks
***The crisis consists precisely in the fact that the old is dying and the new cannot be born; in this interregnum a great variety of morbid symptoms appear.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 703276

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۶:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۶/۱۱
    0 0
    همه چیز در تعلیق است