کارگردانی شهرام گیل‌آبادی اما تحسین‌برانگیز است، یک کارگردانی فنی و سلامت. اول اینکه من مخاطب را روی زمین سالن می‌نشاند تا فرصت نگاه از بالای من مخاطب به آدم‌های نمایشش که گورخواب هستند را بگیرد. من مخاطب مجبور باشم گردنم را بالا بگیرم تا آدم‌های نمایش را ببینم، این میزانسن حرکتی ستودنی در راستای هدف اثر است.

نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» که در سالن استاد انتظامی تماشاخانه ایرانشهر اجرا داشت را محمد چرمشهر و بهمن عباسپور نوشته‌اند، شهرام گیل‌آبادی آن را کارگردانی کرده است و در این نمایش سیما تیرانداز، پانته‌آ بهرام، لادن مستوفی و مینا دریس بازی کرده‌اند.

قصه نمایش روایت 4 زن گور خواب است که از زندگی خود می‌گویند، آمال و آرزو، آنچه بوده‌اند و آنچه هستند، آنچه جامعه از آنان ساخته است و... نمایش 3 تک‌گویی است. نمایشنامه را محمد چرمشیر نوشته است که از بهترین‌های نمایشنامه‌نویسی است. چرمشیر بعد از سال‌ها کار در حوزه تئاتر پیشرو به تئاتر اجتماعی نگاه کرده است. به معضل اجتماعی امروز و اکنون‌که پیرامون ما به شکلی ملموس می‌گذرد. تنها نکته درباره نمایشنامه آنجائی ست که چرمشیر به خبرنگاران معترض می‌شود. وقتی‌که شخصیت تعریف می‌کند که خبرنگاری آمد و گفت که این گورخواب‌ها و کارتن‌خواب‌ها چهره شهر را زشت کرده‌اند و باید جمع‌آوری شوند و... این بی‌انصافی است، اگر خبرنگاران حوزه اجتماعی نبودند بسیاری از اخبار جامعه به گوش کسی نمی‌رسید. همین خبر گورخواب‌ها را خبرنگاری که نگاه انسانی دارد، پیدا کرد. اگر نگاه خبرنگار روزنامه شهروند هم این بود که این آدم‌ها معضل شهر هستند باید رهایشان می‌کرد نه تیتر یک روزنامه‌اش. من‌ سال‌ها خبرنگار اجتماعی بودم، خبرنگاران اجتماعی به آسیب‌های اجتماعی نگاهی انسانی دارند، هیچ‌وقت به کارتن‌خواب و گورخواب این‌گونه نگاه نکردیم که آن‌ها معضل شهر هستند بلکه نگاهمان این بوده است که آنان معلول شهرها هستند.

خبرنگاران اجتماعی خبر مرگ کارتن‌خواب‌ها را در شب‌های سرد تهران نوشتیم و آن‌قدر اصرار کردیم تا برای آنان گرمخانه ساخته شد. در حق همه خبرنگاران نباید بی‌انصافی کرد اگرچه هستند کسانی که با دوربین می‌آیند و دیگران را تحقیر می‌کنند.

کارگردانی شهرام گیل‌آبادی اما تحسین‌برانگیز است، یک کارگردانی فنی و سلامت. اول اینک من مخاطب را روی زمین سالن می‌نشاند تا فرصت نگاه از بالای من مخاطب به آدم‌های نمایشش که گورخواب هستند را بگیرد. من مخاطب مجبور باشم گردنم را بالا بگیرم تا آدم‌های نمایش را ببینم، این میزانسن حرکتی ستودنی در راستای هدف اثر است. نمایش به دنبال آن است تا از نشانه‌های ذهن مخاطب سم‌زدایی کند. سمی که کارتن‌خواب و گور خواب را جدا از پیکره یک اجتماع کرده است. سمی که پر از انگ و عدم برابری است. سم رفتارهای ناهنجار و غیرمسئولانه مردم و مسئولان با حاشیه شهرها. برای اینکه سم نگاه از بالا به پایین من مخاطب نسبت به کارتن‌خواب‌ها زدوده شود کارگردان من را زیر پای او می‌نشاند. حتی ما برابر هم نیستیم. کارگردان برای آدم‌های نمایش کرامت انسانی قائل است و از من مخاطب می‌خواهد به او احترام بگذارم. این میزانسن تلفیقی از فضاسازی و طراحی صحنه و طرح کارگردان برای اجراست. این میزانسن طعنه عمیق به من مخاطب دارد، من نمی‌توانم دو ساعت روی زمین بنشینم اما همشهری‌های من سالی است که در گور می‌خوابند و زندگی می‌کنند.

میزانسن دوم گیل‌آبادی وجود چهار آینه لتی بزرگ در چهارسوی صحنه است. آینه‌ها چند «خویش‌کاری» دارند، اول اینکه آینه بازتاب همه آن چیزی است که بیرون آن وجود دارد، اولین خویش‌کاری آینه جمعی و اجتماعی است، ما مخاطبان به‌عنوان جامعه شهری مسئول هستیم که چهار شهروند در میان هیاهوی ما، نیست و نابودشده‌اند. زندگی‌شان، آمال و آرزوهایشان، حافظه و خاطره‌هایشان، فرزندان و دردها و رنج‌هایشان.

خویش کاری دیگر آینه فردی است. من که امروز مخاطب این نمایش هستم می‌توانم مثل هرکدام از این شخصیت‌ها نیست و نابود شوم. شخصیت که پانته‌آ بهرام نقش او را بازی می‌کند، در حوالی من مخاطب زندگی می‌کرده است. او فقط قدری خودش را رها کرد، همان‌طور که پدرش او را رها کرد همان‌طور که دانشکده و دانشگاه و همه شهر یک استعداد را رها کردند تا در گور بخوابد. پس من مخاطب می‌توانم در آینه‌های این نمایش خودم را پیدا کنم که چه آسان یک زندگی نیست و نابود می‌شود. خویش کاری دیگر آینه‌ها آدم‌های نمایش هستند، همه در آینه خود را پیدا می‌کنند اما شخصیت‌ها این نمایش وقتی به آینه‌ها می‌رسند، گم می‌شوند. فراموش و نابود می‌شوند.

میزانسن دیگر کارگردان با طراحی نور گره‌خورده است. در هنگام ورود به سالن مخاطب در تاریکی است، کارگردان و عوامل اجرا از ما می‌خواهند تا با تلفن همراه خود منبع نور نمایش شویم. این میزانسن ضمن درگیر شدن مخاطب با نمایش نماد و نشان میزان آگاهی است. من مخاطب با دانایی محدود خود (نور تلفن همراه) فقط بخشی از واقعیت را می‌بینم آن میزان که از واقعیت آگاهی دارم(قصه فیل در تاریکی مثنوی معنوی را به یاد بیاورید.). وقتی نمایش آغاز می‌شود میدان نوری فقط صحنه را روشن نمی‌کند بلکه مخاطب که دورتادور شخصیت‌های نمایش به روی زمین نشسته‌اند را نیز در برمی‌گیرد، کارگردان با این میزانسن که با نور آن را طراحی کرده است دو خویش‌کاری را دنبال می‌کند، اول اینکه من مخاطب با دیدن سایر مخاطبان و بازیگران هم‌زمان عواطف و احساسات آنان را درک می‌کنم و دیگر اینکه همه ما مخاطبان و بازیگران در پرتو یک واقعیت و آگاهی قرار می‌گیریم و آن شناخت شخصیت‌های (تأکید می‌کنم شخصیت نه تیپ) نمایش است.

کارگردان در هدایت بازیگران نیز این خواسته که بین مخاطب و شخصیت‌ها فاصله‌ای نیست را تکرار می‌کند و یک همگرایی را دنبال کرده تا مخاطب با اندوخته عاطفی یکسان با شخصیت‌ها در پایان نمایش از سالن خارج شود.

بازیگری نمایش یک دقیقه و سیزده ثانیه هیچ‌چیز کم نداشت. سیما تیرانداز در یک شروع پرهیجان در ایجاد گره بین مخاطب و نمایش، بسیار جان‌دار بازی می‌کند. انتقال عواطف و احساس شخصیت، ارتباط با مخاطب و همراه کردن ما مخاطبان با نمایش بر عهده اوست و این کار را شایسته یک بازیگر توانمند انجام می‌دهد.

پانته‌آ بهرام خاطره بازی‌های هنرمندانه خودش در نمایش‌های خواب در فنجان خالی، هی مرد گنده گریه نکن و ... را برای مخاطب بازسازی می‌کند. بعد از هیجانی که سیما تیرانداز بر صحنه حاکم کرده است پانته‌آ بهرام باید به صحنه و فضا و عمق دهد، کلیشه زدایی کند و شخصیت را به گونه‌ای بازسازی کند که مخاطب بپذیرد یک دانشجو موسیقی دانشگاه هنر هم می‌تواند سر از گور خوابی درآورد و بتن سرد و سخت گوری برای او پیانو شود.

لادن مستوفی نیز صحنه را به دست می‌گیرد، مخاطب را مجاب می‌کند که او را به‌عنوان مادری که فرزندانش را ندیده باور کند. مستوفی لحظات پر کشش و عاطفی را خوب بازی می‌کند.

مینا دریس را اگرچه نگذاشتند حرفی بزند اما ناگفته‌ها را خوب به گفته تبدیل کرده و دروازه‌های حسی نمایش را با صدا و حضورش پر می‌کند تا مخاطب به صحنه و روایت و قصه دیگری پرتاب شود.

نمایش یک دقیقه سیزده ثانیه اثری تحسین‌برانگیز بود که سال‌هاست ازاین‌دست آثار بر صحنه ندیده بودیم.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 701943

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 6 =