برای جادوگر و منتقدان‌ بی‌هنرش؛ جادوی کریمی بودن

آی‌اسپورت نوشت: علی کریمی به عنوان یکی از آن 24 میلیون نفری که کلید پاستور را توی جیب‌های پرزیدنت روحانی حفظ کردند، «حق» دارد منتقد سیاست‌های اداره کشور باشد.

حتی آن‌هایی که به کاندیداهای دیگر ریاست‌جمهوری رای داده‌اند باید چنین فرصتی داشته باشند. اگر امروز روحانی رئیس جمهور کشور است، این فرصت را بیشتر از هر چیزی به خاطر قابلیت «شنیدن» و «تحمل‌کردن» صدای مخالف به دست آورده اما چرا برخی از هواداران رئیس‌جمهوری که همیشه به گفتگو پایبند بوده، حملات زشت «گازانبری» را علیه سلبریتی‌های منتقد دولت به راه انداخته‌اند؟ قرار نیست آقای رئیس جمهور با هر سخنرانی همه اقشار جامعه را راضی کند اما او باید حتما فکری برای دغدغه‌‌های اساسی مردم ایران و از آن مهم‌تر، فکری برای آرام‌کردن اطرافیان‌اش داشته باشد.

تاسف‌بار است که برخی از گزینه‌های مدنظر دکتر روحانی، از قیف تنگ «تایید صلاحیت» نهادهای مختلف و متعدد عبور نکرده‌اند تا او چاره‌ای به جز اعتماد به برخی از قالیبافی‌ها و احمدی‌نژادی‌ها نداشته باشد. با این وجود انتظار می‌رود او نگران اطرافیان و هوادارانی باشد که به بهانه حمایت از دولت با حمله به چهره‌های ثابت‌شده‌ای مثل علی کریمی، بدترین ضربه‌ها را به حیثیت دولت وارد می‌کنند.

رابطه ویلای علی کریمی در لواسان و انتقاد او از شیوه اداره کشور به دست دولت چیست؟‌ آیا ربط دادن این موضوعات به هم، به نتیجه‌ای به جز مهمل‌بافی و گزافه‌گویی می‌رسد؟ پرسیده‌اند که علی کریمی با چنین ملک باشکوهی، چطور نگران عوارض خروج از کشور است؟‌ این سوال در نقد کریمی نوشته شده اما ناخودآگاه لایه‌هایی پنهان از ستایش را در خود دارد. البته که جادوگر می‌تواند چشم‌اش را روی هر موضوعی ببندد و با وضعیت فوق‌العاده مالی‌اش بدون کوچک‌ترین نگرانی به زندگی‌اش ادامه بدهد. این نگرانی اتفاقا مهم‌ترین «تمایز» مرد شماره هشت با بسیاری از سلبریتی‌هاست. اینکه او به جز افق زندگی خودش، مناظر زندگی مردم را می‌بیند و علیرغم اطلاع از هزینه‌های انتقاد، داوطلبانه با سیستم حاکمیتی مواجه می‌شود.

نوشته‌اند کریمی هیچ خدمتی به جامعه ارائه نداده است. جمله‌ای که ثابت می‌کند آن‌ها نه معنی خدمت را می‌دانند و نه با جامعه آشنا هستند. همین یک نیمه بازی او با زیرپیراهنی در سرپل‌ذهاب، بهترین تعریف برای رابطه جادوگر با جامعه است. می‌گویند علی کریمی بیرون از زمین هیج هنری ندارد اما حقیقت آن است که هنر اصلی او اتفاقا بیرون از زمین شکل می‌گیرد. دربیل‌ها و پاس‌های جادویی، فقط بخشی از شخصیت اسطوره‌ای کریمی را می‌سازند. آن‌چه او را به متن حماسه‌ها می‌برد، رفتار خیره‌کننده‌اش بیرون از زمین فوتبال است. همه آن ایستادن‌ها در کنار جامعه‌. همه آن کمک‌ها. همه آن چشم‌نبستن‌ها. همه آن دردکشیدن‌ها.

او علی کریمی است. قهرمان مردم. با لباس بایرن‌مونیخ؟‌ نه. با همان لباس ساده خاکی‌اش وقت فوتبال‌بازی کردن با کودکان کار. او یک عمر، می‌توانست دست‌نیافتنی باشد اما راه‌اش را از مردم جدا نکرد. می‌توانست با تعظیم، همه رکوردها را جابجا کند اما سر جایش ایستاد. می‌توانست سکوت کند اما حرف زد. او، عزیز سیاستمدارها نیست. هیچوقت نبوده است. هیچوقت نخواهد بود. رمز و راز کریمی بودن، در همین ناسازگاری ابدی، همین شورش ترک‌نشدنی علیه قدرت نهفته است. سطح بحث منتقدان‌اش اما، آنقدر نازل، که از پول ویلایی در لواسان سوال کند.

وقتی اماراتی‌ها برای خودروی او پلاک منحصربه‌فرد و اختصاصی در نظر می‌گرفتند، کجا بودید؟‌ وقتی طرفداران ثروتمند الاهلی حاضر بودند تمام اسکناس‌های دنیا را به پایش بریزند، کجا بودید؟‌ وقتی در تمام خاورمیانه، دست و پوست پرتقال با تماشای بازی او بریده می‌شد، کجا بودید؟‌ وقتی مالکان الاهلی به او تعظیم می‌کردند، شما به چه کسی تعظیم می‌کردید؟ فحش‌دادن در اینستاگرام و پنهان شدن، ساده است. مثل اختلاس و فرار. مثل وعده و دروغ. آخر این قایم‌باشک‌ها، آن‌چه پیدا نمی‌کنید، شمایل سقوط جادوگر است. چرا که کریمی بودن، هنری است که ندارید. چرا که پسر مردم، با هیچ هشتکی سرنگون نمی‌شود. او از لواسان به شما لبخند می‌زند. به شما که در حساب‌های بانکی‌تان، نفرت انباشته‌اید.
*محمدحسین عباسی
43 43

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 737944

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 3 =