محمد رجبی: «دنیایی که اروپائیان خارج از اروپا تصور می کردند این بود که دنیای غیر از اروپا، غیر متمدن و در توحش کامل است. این دیدگاه حاکم بر آن دوره بود. ولی وقتی عالم اسلامی را کشف کردند یک‌دفعه همه آموزه های کلیسا برایشان شکست.»

به گزارش خبرآنلاین به نقل از مهر، محمد رجبی رئیس کتابخانه مجلس در کلاس «ابواب معرفت در ادوار تفکر» از سلسله کلاس های بنیاد فردید درباره سیر تفکر و تمدن در دوره قرون وسطی و رنسانس سخن گفت. خلاصه سخنان وی را در ادامه می خوانید.

* در قرون وسطی که می گویند چنان و چنین بوده این‌طور نبوده که صرفا دوره جهل بوده باشد. علم و تکنیک در این دوره رایج بوده اما به معنی مدرن و امروزی‌اش نبوده است. اختراعات مهمی در این دوره(قرون وسطی) صورت گرفت. عینکی که بر چشم داریم اختراع آن زمان است. توپ و تفنگ و چاپ اختراع آن زمان است. دانشمندان آن زمان همه کشیش بودند زیرا مدارس دینی در آن زمان رایج بود. مثل حوزه های علمیه ما که قبل از تأسیس دانشگاه ها در بلاد اسلامی وجود داشت.

* بعدها دانشگاه های آکسفورد و کمبریج و سوربن در اروپا که قبلا مدارس کلیسایی بود به صورت جدید درآمد و سکولار شد. یعنی مدارس دینی کم کم جنبه دینی را از دست دادند. حتی سوربن در دوره افکار سکولار در اوایل کار باز هم دینی ماند و متجددین می­‌خواستند مراکزی درست کنند که دیگر دینی نباشد یا فقط مسائل علمی و تکنیکی را بیان کند، کالج فرانسه را تشکیل دادند که به آن کالج دو فرانس می گفتند این کالج را در مقابل سوربن درست کردند.

* بعدها وقتی ناپلئون آمد تحت تاثیر افکار جدید شروع به دین زدایی کرد و سکولاریته توسعه پیدا کرد. البته ناپلئون خودش را مروج لائیسیته می دانست. حتی مصر را که فتح کرد روی ضدیتی که با مذهب داشت؛ شیخ مفتی مصر را به ارابه بست و کشید تا جان داد. نهایتاً هم ناپلئون بر خلاف شعارها و کارهایی که در آن موقع خود را قادر به آن می دانست، موفق نشد و آخر سر با آن فلاکت شکست خورد و از دنیا رفت.

* در دوره جدید عملاً صورت جدی فرهنگ و تمدن جدید در قرن ۱۸ ظاهر می شود ولی نطفه اش در رنسانس یا شاید در اواسط نیمه دوم قرون وسطی بسته شده است. در این زمان به لحاظ تفکر و فرهنگ و تمدن، دوره جدیدی پیدا می شود که امروز ما در آن دوره زندگی می کنیم و بشرانگاری سکولاریته و لائیسیته حاکم بر عالم کنونی محصول همان دوره است.

* دوره قرون وسطی هزار سال طول کشید. ( ۵۰۰-۱۵۰۰م) از سقوط روم که حدود ۵۰۰ میلادی است تا زمان سقوط قسطنطنیه حدود ۱۵۰۰ میلادی. ۵۰۰ سال اول را به دوره تاریکی نامگذاری کرده‌­اند اما ۵۰۰ سال دوم متفاوت است. علت آن که به نیمه اول آن، دوره تاریکی می گویند با معیارهای مادی است؛ زیرا آغاز قرون وسطی به دلیل هجوم اجداد امروزی اروپائیان که در آن وقت چادر نشین و صحراگرد بودند به دولت روم، باعث ویرانی شهرها و تمدن آن وقت اروپا شد. بعدها هم هجوم هون­های زرد و سفید پیش آمد. از سال ۵۰۰ میلادی آن رومی که در تاریخ می شنویم اغلب روم شرقی است که از اواخر اشکانیان و بعد ساسانیان و بعدها با مسلمین درگیر بودند.

* وقتی اسلام ظهور کرد در فاصله کوتاهی حدود ۱۰،۱۵ سال بعد از رحلت پیامبر(ص) تمدن اسلامی تمام روم شرقی را گرفت. فقط پایتختش قسطنطنیه فتح نشد. ۷۰۰ سال بعد سلطان محمد فاتح آنجا را نیز گرفت و اسمش را اسلامبول گذاشت. یعنی اسلام آباد. بعدها آتاتورک چون لائیک بود اسمش را به استانبول تغییر داد؛ ولی عرب ها هنوز اسلامبول می گویند. رنسانس از نیمه دوم قرون وسطی آرام آرام شروع شد.

* در قرون وسطی همه چیز برای انسان با خدا معنی داشت. شعار قرون وسطی برای همه انسانها، نجات و رستگاری بود در نتیجه فرهنگشان، فرهنگی بود که به مادیات چندان اعتبار نمی داد. سراسر اروپا در آن دوره کشاورز و دامدار بودند و می گفتند به اندازه ای که نیاز دارید از زمین برداشت کنید و انسان باید وقتش را برای آخرت بگذارد. در قرون وسطی خدمتگزار کلیسا شدن و کار رایگان کردن برای آن باب بود افراد هفته ای یکی دو روز برای کلیسا مجانی کار می کردند. هنوز هم در شهرهای کوچک مذهبی بر همین منوال است. هیدگر می گوید پدرم که نجار بود روزهای شنبه و یکشنبه برای کلیسا مجانی کار می کرد.

* اما امروز همه چیز را بنا بر مادیات گذاشتند. در دوره قرون وسطی فلسفه رونق داشت. عرفان بیش از فلسفه، و ادبیات بسیار شکوفا بود. هنر نیز جریان داشت. زیبایی کلیساها و معماری مسیحی حیرت آور است. حتی زیبایی های معماری در دژها و برجهایی که از آن دوره برجا مانده است، شایان توجه است. الان هم اروپائیان وقتی که می خواهند به ادبیات فاخر رجوع کنند به سراغ قرون وسطی می روند. مثل خود ما که به سراغ فردوسی و سعدی و حافظ و مولوی می رویم. نهضتی باب شده به عنوان باز خوانی آثار قرون وسطی.

* سنوات مختلف فرهنگ و تمدن اسلامی و اعتلای معارف مختلف در آن عصرهم به جای خود بی نظیر است. شعار تمدن اسلامی وقرون وسطی نجات یافتن و رستگاری بود . اما در نیمه دوم دوره قرون وسطی مسیحیان با جنگ ­های صلیبی که با مسلمانان شروع می کنند از لاک خودشان بیرون می آیند و با مشرق زمین و مسلمانان آشنا می شوند.

* دنیایی که اروپائیان خارج از اروپا تصور می کردند این بود که دنیای غیر از اروپا، غیر متمدن و در توحش کامل است. این دیدگاه حاکم بر آن دوره بود. ولی وقتی عالم اسلامی را کشف کردند یک‌دفعه همه آموزه های کلیسا برایشان شکست. مسلمانان در علوم ریاضی و نجوم و پزشکی متبحر و پیشرفته بودند. حتی اروپائیان حمام گرفتن را از مسلمانها یاد گرفتند. اما متاسفانه این تاثیر فقط در سطح و ظواهر تمدن اسلامی بود نه در عمق معنوی آن.

* در قرون وسطی اروپائیان همدیگر را خواهر و برادر می دانستند و همه خود را مسیحی و جزو یک خانواده قلمداد می کردند ولی از این زمان به بعد کمکم دیگر خودشان را مقید به رفتن به کلیسا نمی کردند و کار مجانی برای کلیسا از بین رفت. سادگی قرون وسطی به سرعت داشت از بین می رفت مردم به تجمل‌گرایی و مال اندوزی روی آوردند. روند دنیا گرایی در آنجا باعث شد که خانه های مجلل تر و زیباتر و بناهای بهتر ایجاد کردند و مرتب از کلیسا فاصله گرفتند.

*در این دوره کلیسا هم برای جلب مردم به ساختن کلیساهای زیبا و فاخر پرداخت. یکی از عرفای آن زمان خطاب به کلیسا میگوید خوشحال نباشید که الان کلیساها شلوغ شده اینها برای عبادت نمی آیند بلکه برای دیدن زیبایی ها هجوم می آورند. عبادت دیگر ارزش گذشته را نداشت. نا گفته نماند که زهد مسیحی با دستگاه پر تجمل پاپ و کلیساها تناسبی نداشت.

* بعد، یک نوع خود آگاهی فکری هم ایجاد شد. اینکه کلیسا باید تغییر کند و اصلاح شود. انتقادات زیادی به کلیسا وارد شد. در همین زمان بود که کلیسا برای درست کردن امور دادگاه های تفتیش عقاید را به وجود آورد که نه تنها اوضاع درست نشد بلکه بدتر هم شد. دادگاه های تفتیش عقاید کسانی را که بد دین و بد اعتقاد بودند در عالم مسیحیت تعقیب می کرد. یهودی ها را هم تعقیب می کرد، زیرا می گفتند آنها کودکان مسیحی را میگیرند عقیم می کنند و به عنوان خدمتکار و غلام به مسلمانان می­ فروشند و از یهودی ها بیشتر از دیگر اقلیت ها نفرت داشتند. جادوگرها و رمال ها را هم تعقیب می کردند. (کتاب گوژ پشت نتردام هم ماجرای اعدام زنی است که به عنوان جادوگر یا شعبده باز در آن زمان شناخته شده بود) منتها این جریان کمکم کشیده شد به اینکه هرکس که حرف تازه ای بزند باید محاکمه شود.

* این جریان آنقدر فضای اروپا را عوض کرد که در اواخر قرون وسطی کسی حرف کلیسا را نمی خواند. فردریک دوم گفت: به جای جنگ با مسلمانها از آنها چیزی یاد بگیریم. او با هزینه بسیاری چندین قبیله عرب را که بلور ساز یا پارچه باف و .. بودند به اروپا کوچ داد. کتاب فرهنگ اسلام در اروپا نوشته خانم زیگرید هونکه که هم انتشارات امیرکبیر و هم دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را منتشر کرده است نشان می دهد که چطور اروپائیان توسط مسلمانان متمدن شدند. تاثیری که از یک جهت به سبب واکنش به زهد افراطی و ریایی کلیسا و از جهت دیگر به واسطه ارتباط مسیحیان با نمایندگان و ایادی خلفا و سلاطین و تجار و بازرگانان سودجوی بلاد اسلامی، فاقد روح معنوی بود و فقط در شئون دنیوی اروپا موثر افتاد.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 387204

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۰:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۵
    7 0
    عجب