روایت یک بازیگر از اعتیاد پدرش در «ماه عسل» / «ابد و یک روز» را که دیدم یاد پدرم افتادم

هفدهمین قاب «ماه عسل» روایت قصه زندگی پرفراز و نشیب پرستو صالحی بازیگر بود که "ماه عسل" را انتخاب کرد تا از اعتیاد پدر و زندگی سختش بگوید.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پرستو صالحي كه شب گذشته به همراه برادرش مهمان احسان عليخاني بود روي آنتن زنده «ماه عسل» اعترافات شجاعانه اي درباره زندگی خصوص اش در دوران کودکی و همینطور پدرش كرد.صالحی در این صحبتها با اشاره به دوران کودکی اش گفت:« بسيار بازيگوش بودم، يادم مي آيد كه نفت را به جاي آب خوردم و قرص هاي مادرم را به جاي اسمارتيز! يك بار از پله ها پايين افتادم و همين شد كه در شش سالگي عمل تومور مغزي روي من انجام شد. يادم مي آيد كه خانواده ام نذرهاي زيادي كردند و مراسم هاي متفاوت در خانه ما برگزار شد تا براي سلامتي من دعا شود.»

گاهی آم‌ها از توجه زیاد به سمت اعتیاد می‌روند

این بازیگر تلویزیون با اشاره به زندگی با پدرش ادامه داد:«همه چيز وقتي تغيير كرد كه صداي جيز جيز منقل و وافور را در خانه شنيدم. اوايل در سفرها اين صحنه را ديديم و بعد تقريبا اين اتفاق ميان زندگي ما آمد و نرفت!هميشه از سختي نيست كه آدمها سراغ اعتياد مي‌روند، گاهي آدمها از اينكه در معرض توجه هستند و در خوشي و رفاه هستند به سمت مصرف مي‌روند. پدر من بيش فعال بود و همه بيش از اندازه به او توجه مي‌كردند و من فكر مي‌كردم ديگر اين توجه‌ها او را ارضا نمي‌كرد ، اين شد كه به سمت مواد مخدر رفت.»بازیگر سریال «زیر آسمان شهر» در ادامه صحبت‌های خود تصریح کرد:«اعتیاد پدرم به جایی رسید که او را از ارتش اخراج کردند و مشکلات اقتصادی ما زیاد شد و تصمیم گرفتیم او را برای ترک کردن در بیمارستان بستری کنیم.»

زمانی که اعتیاد بیماری نبود،جرم بود

وی همچنین افزود:« پس از اینکه پدرم اخراج شد روی یک تاکسی کهنه نارنجی کار می کرد.يك روز با آن تاكسي آمد مدرسه دنبال من، آن زمان در مقطع دبيرستان درس مي‌خواندم. دلم نميخواست دوستانم ، پدرم را با آن چهره ببينند، به او اشاره دادم برود و وقتي رسيدم خانه ديدم دارد گريه مي‌كند! دلش شكسته بود!زندگي خيلي سخت شده بود ، در آن دوران اعتياد بيماري نبود ، جرم بود. همه ما را طرد مي‌كردند و هرجا كه مي‌رفتيم تا مي‌فهميدند پدرمان اعتياد دارد عذرمان را مي‌خواستند.

صالحی در ادامه از اوضاعی که در خانه دوران کودکی اش هم به وجود آمده بود گفت:«صداي شكستن ها و دعواها در خانه ما شروع شد.اعتياد در خانه ما همه چيز را داشت به هم مي‌ريخت. مواد چنان تأثيري روي پدر من گذاشته بود كه متوجه نمي‌شد كه دارد با خانواده ما چه كار مي‌کند. صداي دعواها علني شد و جوري شد كه همه اقوام و خانواده فهميدند پدر ما اعتياد دارد.»

«ابد و یک روز» خیلی حالم را بد کرد

صالحی در ادامه با اشاره به فیلم تحسین شده «ابد و یک روز» و احساسی که از دیدن این فیلم داشته گفت:«چند وقت پيش به من اصرار كردند كه حتما فيلم «ابد و يك روز» را ببين. وقتي ديدم واقعا حالم بد شد. دقيقا يكي از صحنه‌هاي فيلم كه نويد محمدزاده را با هوار كشيدن و دست و پا زدن مي‌بردند، ما از نزديك ديديم. پدر من عين نويد محمدزاده فرياد مي‌زد و مي‌خواست كه نرود و ما با گريه او را تماشا مي‌كرديم.»

احساسی که نسبت به پدرم داشتم

صالحی سپس از احساسی گفت که نسبت به پدرش داشته است:«من پدر را بابا صدا نمي‌كردم ، پدر صدا مي‌كردم و او هميشه براي من قهرمان بود. خيلي خوش قد و بالا و زيبا بود. اما اعتياد چهره او را عوض كرد. يك روز به خانه آمدم و ديدم كه مادر عين كساني كه زير ضربه هاي بوكسور له شده باشد، صورتش پر از خون بود. اين شد كه پدر را از خانه بيرون كرديم و تا سيزده سال بعد او را نديديم.»

کاش کاری می کردم او نمیرد

صالحی در پایان با اشاره به زمان فوت پدرش گفت:«وقتي پدرم از دنيا رفت ، چمداني پيدا كردم كه تمام مصاحبه ها و عكس هاي من را جمع كرده بود. فقط از خدا مي‌خواهم كاش مي‌شد يك بار ديگر او را ببينم. كاش مي‌شد تمام تلاشم را مي‌كردم تا او ترك كند. تا آخرين نفس كاش همه كاري مي‌كردم تا او نميرد و پدرم بماند.»

انتقاد  علیخانی از شبکه سوم

احسان عليخاني در پايان برنامه امشب ضمن عذرخواهي از مردم كنايه اي خطاب به مديران شبكه عنوان كرد:«به خاطر بازی تیم ملی والیبال، قرار بود امروز برنامه نداشته باشیم اما دوستان در سازمان اصرار کردند که برنامه روی آنتن برود. اما از مردم به خاطر اینکه در اوج صحبت های خانم صالحی، صحنه هایی از بازی والیبال در کنار تصاویر برنامه پخش شد، عذرخواهی می‌کنم!»

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 549540

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۸:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    76 4
    دلم برای مادرشون کباب شد جگرم سوخت مطمئنم اگه خدایی نکرده در اون بزن بزن ها مادرشون کشته میشد بالعکس ابراز پشیمانی میکردن که ای کاش زودتر پدرم رو ترک میکردیم
  • بی نام A1 ۰۹:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    0 0
    دلم برای مادرشون کباب شد جگرم سوخت مطمئنم اگه خدایی نکرده در اون بزن بزن ها مادرشون کشته میشد بالعکس ابراز پشیمانی میکردن که ای کاش زودتر پدرم رو ترک میکردیم
  • بی نام RU ۱۰:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    4 0
    الان که اعتیا جرم نیست و بیماریست چی؟راحت دارند جولان می دهند و به جان مردم افتادند جلوی دبیرستان پسرانه مواد مصرف می کنند و وقتی میگیم جلوی بچه های نردم مواد مصرف نکن میگه دوست دارم اینحا مواد مصرف کن و تو یا پلیس هم هیچ کاری نمی تونید بکتید چون جرمی مرتکب نشدم
  • حسین A1 ۱۰:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    6 0
    واقعا جرات میخواد بازیگری در اون سطح بیاد جلو میلیون ها نفر از زندگی فلاکت بارش بگه واقعا آفرین بهش و به برنامه ماه عسل
  • بی نام A1 ۱۱:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
    1 1
    باز هم پدر ، پدره و تکیه گاه یک زندگی پدر یعنی عشق ، یعنی زندگی ، تکیهگاه ، یعنی پشتم به پدرام که مثل کوه پشت سرم ایستاده ولی حیف پدر رفت تا ما پشت گرمی بچه هایمان باشیم