۰ نفر
۳ تیر ۱۳۹۶ - ۰۳:۲۵
یا سیوف خذینی!

سلسله بحثهایی که طی یکی دو هفته گذشته در کشور منجر به اتفاقی شد که متاسفانه دیروز در راهپیمائی روز قدس وقوع پیدا کرد، صرف‌نظر از زمینه‌ها و دلایل آن که فرصت دیگری می‌طلبد، نشان می‌دهد حکومت و دولت در چهار سال اینده با مشکلات بیشتری روبه‌رو خواهند بود. برای کمک به کشور به منظور گذر راحت و کم‌هزینه از این گردنه لازم است تا حد ممکن آن دسته از مشکلات و مسائل که می‌توانیم از افزایش آنها جلوگیری کنیم را با درایت از معادله پیچیده این روزهای تحولات اجتماعی مملکت حذف کنیم. افزایش انسجام اجتماعی و بازگشت به قانون در صحنه داخلی و اتخاذ راهبرد تنش صفر با همسایگان برای تخصیص منابع کشور برای حل مشکلات اساسی شهروندان از مهم‌ترین اقدامات می‌تواند باشد. در این راستا توجه داشته باشیم اقدامات و اختلاف اروپا و آمریکا بر سر مسائل خاورمیانه ما را ناخودآگاه به درگیری‌های داخلی و منطقه ائی وارد نسازد!

قلم زدن حول و حوش مسائل داخلی و یا آن دسته از مسائل خارجی که به نوعی با حوزه امنیت ملی کشور در ارتباط است تا حدی روی میدان مین رفتن است! مخصوصا" اگر بخواهی هم منصف باشی و هم راهی بروی که با تفکر و دیدگاه و رویکرد مرسوم و غالب در تقابل است و در صدد بر طرف کردن حساسیتها بین دو طرف بوده و عملا" تغییر در نگرشها ایجاد کنی. اما امیدوارم این نوشته خوب قرائت شود و به آن جنبه تاکتیکی و عملیاتی داده نشده و وزنه استراتژیک آن بر سایر جنبه ها بچربد.

قرار نبوده و نیست که هر کشوری خود همسایگانش را انتخاب کند! قرار نیست مسئولین یک کشور همسایه لزوما" طابق نعل به نعل خواست ما باشند! قرار نیست ما .....و خیلی قرار نیست های دیگر! برعکس اما قرار است ما نه تنها از فرصتها استفاده کنیم بلکه تهدیدات را نیز به فرصت تبدیل کنیم. قرار است ما مدل توسعه کشور و خواست عمومی و مخصوصا" نیاز جامعه به رفاه نسبی بیشتر و شکوفائی اقتصادی را که لازمه اصلی اش ثبات و ارامش و پرهیز از جنگ است را در سر لوحه سیاست خارجی خود قرار دهیم. قرار است ما ضمن فراهم کردن زمینه توسعه منطقه ائی برای همه کشورها، به یکی از ابعاد توسعه سیاسی، یعنی گفتمان سازی و تقویت عنصر مصالحه و افزایش ظرفیت سیاسی در میان مدیران و مسئولین سیاسی کشورهای منطقه و از جمله ایران و عربستان کمک کنیم.

مشکل بین ایران و عربستان هم ناشی از تعریف وسیع حوزه تعلق خاطر و منافع ملی دو کشور و هم همپوشانی بعضی از این منافع با یکدیگر است که باعث تصادم میشود. البته سعودیها به قول مرحوم مدرس به رضا شاه گویا دمشان خیلی دراز است که هر کجا ما پا میگذاریم روی دم آنها فرو می اید! اما همه اینها باعث نمیشود که ما نتوانیم با فرآیند واقعیات سیاسی اجتماعی این کشور همسایه و ثروتمند که هم قدرت تخریبی اش در سیاست خارجی زیاد است و هم میتواند ادامه این روند به درگیری دو کشور بیانجامد و هر دو ملت متضرر و دیگران خوشحال شوند، کنار نیائیم. زیرا روند موجود در روابط دو کشور بی تردید در اینده نه چندان دوری موجب انتقال جنگهای نیابتی به درون حوزه امنیت ملی ایران و عربستان و رو در روئی دو کشور خواهد شد.

اما با هر نگرشی به روابط دو کشور در حداقل 5 سال اخیر نمی توان کتمان کرد که مدل رفتاری ایران و عربستان دیگر دو بال جهان اسلام و یا لحمی لحمک نبوده و می توان اذعان نمود روابط دو کشور به وخامت گرائیده است که نمی توان ادعا نمود که همه بار مسئولیت هم به دوش عربستان است و کم کاریها و یا اقداماتی از سوی ایران که می تواند باعث حساسیت عربستان گردد را نادیده گرفت. مشکل سیاست خارجی عربستان اینست که قدرت مصالحه اش در قبال تحرکات ایران کم بوده و به اقدامات ایران جنبه امنیتی داده و دو کشور کمتر موفق میشوند گفتگوهای سازنده داشته و یا به یکدیگر کمک کرده تا زمینه ایجاد گفتمان سیاسی را فراهم نمایند. به نظر میرسد تعدد مراکز تصمیم گیری و نبود اشراف به روند تخریبی روابط دو کشور، گسلهای نسلی، اشکالاتی که در بالا مطرح شد، هراس از ایران، شیطنت نیروهای منطقه ائی و فرا منطقه ائی، دامن زدن به ایران هراسی، کوتاهی دست اندرکاران سیاست خارجی دو کشور در طراحی زمینه ها و الگوهای گفتگو و یا هر دلیل دیگری که قائل باشیم باعث شده ؛ عربستان در دوران «محمد بن‌ سلمان» و پدرش تغییر روش قابل توجهی نسبت به ایران داده، به گونه ایکه این کشور که تا پیش از این به داشتن سیاست‌های محافظه‌کارانه بر اساس حسن همجواری در قبال ایران شناخته می‌شد، سیاست و لحن خود را در قبال ایران به طور قابل توجهی تغییر داد و سیاست‌های تهاجمی را در پیش گرفت.

اگر چه در این زمینه هر گز نباید دچار خوشبینی شد و نباید بهم خوردن توازن ژئوپلیتیکی منطقه را بعد از حذف صدام حسین که در جنگ با ایران مورد حمایت سعودیها بود را نادیده گرفت، اما سه پاراگراف اخیر نشان از سختی کار دست اندرکاران سیاست خارجی برای تامین منافع ملی حداکثری و طراحی سیاست برد-برد دارد. هم در سیاست و هم در مدیریت تحولات خارجی این گونه اقدامات نشدنی نیست. اراده ملی می خواهد، صبوری و وحدت نظر و عمل. عربستان هزینه مادی و معنوی زیادی از سال 2003 که امریکا به عراق حمله کرد، نمود تا آمریکا را در اردوگاه خود نگهدارد. این تلاشها در زمان اوباما به اوج رسید تا از نزدیکی ایران و امریکا نیز جلوگیری کند که موفق نبود و الان فرصت حضور یک تاجر پیشه در کاخ سفید را مغتنم شمرده و سعی دارد هر انچه که در این مدت نتوانسته است کسب کند را یکجا بدست اورد.

هم اکنون استراتژی دو ستونی نیکسون بعد از طی استراتژی بی ستونی اوباما به استراتژی تک ستونی ترامپ ختم شده اما نباید گذاشت زمین بازی تماما" دست رقبا باشد. سلمان علاقمند است این نقل و انتقال در یک محیط ارام صورت گیرد و محمد بن سلمان علاقمند است برنامه های داخلی اش را با موفقیت جلو ببرد تا در موضع قدرت بر تخت سلطنت بنشیند. او نیز ملغمه ائی از ویژگیهای خوب و بد است و ما باید با طراحی سیاسی و ارتباطات انسانی برای سیاست خارجی فرصتی تهیه نموده و از آن بهره برداری کنیم. با این توضیحات من پیشنهاد میکنم این جوان گرائی در عربستان با دید مثبت نگریسته شود و اگر این فرد در جهت کسب حداکثری منافع ملی سعودی حتی به غلط افکار تند ضد ایرانی دارد از طریق ارتباطات انسانی و مذاکره و مصالحه به دنبال حل مسئله بود و نه با شعار و دشمن تراشی بیشتر در منطقه. مناسب است نتایج پمپاژ اخبار منفی به رسانه ها در این زمینه بررسی شده تا اگر مفید به حال سیاست خارجی نیست بیش از آنکه در زمین رقبا بازی کنیم ، خودمان به طراحی سیاست بپردازیم و دنبال کسب منافع ملی خود باشیم تا این بحران در روابط با بازی برد- برد تمام شود.انشاالله!

منبع: روزنامه مستقل، شماره 176 مورخ شنبه 3.4.96

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 679726

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 8 =