۰ نفر
۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۰۵:۰۱
یمن و سناریوهای آینده؟

نصرت‌الله تاجیک - علی‌اصغر قریشی (دیپلمات و سفرای پیشین در اردن و یمن) مسائل و اوضاع یمن و تحولات جامعه چند پاره این کشور پیچیده تر از آن است که مرگ علی عبدالله صالح بتواند نقش موثری در حل و یا وخامت آن داشته باشد. یک بعد آن جنگ داخلی است، که بیشتر از اقدامات سعودی‌ها برای جلوگیری از رسیدن وزش طوفان بهار عربی به داخل عربستان ناشی شده است، بعد دیگر آن توازن داخلی و نقش قبایل در آن است ولی بعد اصلی آن حاصل تاثیر قدرت تخریبی مالی عربستان برای حفظ قدرت هژمونیک خود است. پس مسئله یمن از منظر خارجی جنگ نیابتی نیست بله تاثیرات ناشی از سیاست هژمونیک عربستان در منطقه است. اما از منظر داخلی استفاده عربستان از قبایل یمن است که امتدادشان به داخل عربستان نیز می‌کشد.

در یک نگاه کلی انصارالله باید از نظر جبهه داخلی با دو عنصر ۱- حزب کنگره و ۲- قبایل از یک سو و ظرفیتها و توانمندیهای خودش توازن برقرار کند. حزب کنگره یک جریان منسجم و یکپارچه و حزبی ایدئولوژیک نیست. اعضای این حزب در زمان قدرت بنا برمصالح و منافع شخصی و کسب و حفظ پست و مقام و ثروت گرد این حزب جمع شده بودند و هم اینک بخشی از آن به عبد ربه منصور هادی خواهند پیوست، برخی به عربستان نزدیک میشوند، عده ای کناره گیری میکنند، برخی هم برای همکاری با انصار الله اعلام آمادگی کرده اند. بنابر این می توان گفت حزب کنگره زمان حکومت صالح که حزبی متشکل از تکنوکراتها و دیپلوماتها و شیوخ قبایل بود، اینک کاملا ازهم پاشیده است. و قبایل هم در یمن دیگر مانند سابق تشکلی یکپارچه و منسجم نیست که همه اعضای آن تابع شیخ و رئیس قبیله باشند. همچنین قبایل موضع ثابتی ندارند و اغلب به سمت طرفی می روند که قوی تر باشد. البته قبایل مأرب از ابتدای قدرت گرفتن انصار الله در صنعا در برابر آن مقاومت کردند و هم اینک نیز مآرب پایگاه طرفداران هادی و ائتلاف به رهبری عربستان است و جریانهای سلفی تکفیری در آنجا فعال هستند و تعصب قبیله ای نیز در میان آنان قوی است.

پس هم اکنون حزب کنگره وزنه چندان مهمی همچون زمان علی عبدالله صالح نبوده و قبایل یمن هم ژله ائی و سیال هستند و هر دو عنصر هم هم تحت تاثیر قدرت مالی عربستان. قبایل که بر حزب کنگره هم تاثیر گذارند، آنقدر حتی در درون یک قبیله واحد دارای اختلاف و بیشتر بر اساس منافع مالی و تا حدی سیاسی هستند که تجزیه و تحلیل رفتار آنها در مرحله بعدی بسیار مشکل و به عوامل متعددی بستگی دارد. اما همین قبایل نشان داده اند که به سمت قدرت قوی گردش میکنند و لذا نقش انها در روند اتی یمن مهم است. بنابراین تا قبل از آنکه بحران یمن به دلیل لجاجت عربستان و یا اضافه برآورد انصارالله به مرحله بی بازگشت خود برسد و بدون آنکه قدرتهای خارجی وارد این مساله شوند آلام مردم یمن به پایان برسد و امنیت و ثبات در این کشور برقرار شود. لذا سناریوهای زیر قابل تصور است و امید است خوانندگان عزیز و مخصوصا" کارشناسان محترم در کنار ارزیابی این نکات، سناریوهای جدید را برشمارند:

۱- اثرات ناشی از فروپاشی روحیه نیروهای وابسته به صالح در اثر شوک وارد شده از قتل او و عقب نشینی از برخی مناطق تحت تصرفشان و واگذاری مناطق کوهستانی غرب و شمال یمن به نیروهای انصارالله که در این شرایط میتواند باعث تغییر در میدان نبرد شود. این فروپاشی پیش از مرگ او اتفاق افتاده بود و علت فرار او و کشته شدنش به این صورت نتیجه همین فروپاشی است. وابستگان به صالح و طرفداران وی توان مقابله با انصار الله را ندارند و بسیار بعید است که آنان در شرایطی باشند که بتوانند جبهه مقاومت جدیدی بر ضد انصار الله تشکیل دهند و یا اصولا اعتقادی به تشکیل این جبهه داشته باشند. وقوع این سناریو به عوامل زیادی بستگی دارد، از جمله نحوه اقدام و تحرکات انصارالله دارد که با دیدی حکومتی به تحولات یمن بنگرد. البته ممکن است با فشار خارجی و یا عملکرد ناصحیح انصارالله بر خلاف این پیش بینی نیز اتفاق افتد و حامیان علی عبدالله صالح و مخصوصواگ عناصر اصلی با یکدیگر متحد شوند و یک جبهه مقاومت علیه انصارالله تشکیل دهند.

۲- افزایش اعتماد به نفس انصارالله در اثر تنبیه علی عبدالله صالح به عنوان یک پیمان شکن. نحوه استفاده از این امر مهم است:

الف) استفاده از این اعتماد به نفس در ایجاد آشفتگی بیشتر در طرفداران علی عبدالله صالح. این روش ممکن است خلاف اصل فرعی و اصلی کردن روند مبارزه بوده و باعث افزایش درگیریها و خشونتهای داخلی و تضعیف جبهه مبارز با منصور هادی و عربستان شود. اما انصار الله قطعا" در برابر آن دسته از طرفداران علی عبد الله صالح که احتمالا بخواهند به توطئه و تخریب در برابر انصار الله ادامه دهند و درنتیجه به تضعیف جبهه مقاومت در برابر عربستان کمک کنند واکنش نشان خواهند داد و موضوع اصلی فرعی روند مبارزه برای آنها مطرح نیست.

ب) این افزایش اعتماد به نفس چندان موجب تغییر صحنه مبارزه نشود. زیرا اگرچه انصارالله توانایی نظامی مناسبی دارند ولی برای ورود به دشت های باز شرق یمن آمادگی نداشته باشد. زیرا این منطقه به سادگی مورد هدف حملات نیروهای ائتلاف قرار خواهد گرفت. البته از شواهد و قرائن بر می اید به دلیل آنکه آنجا برایشان منطقه استراتژیک نیست ، لذا انصار الله فعلا علاقه و تمایلی به رفتن به سوی شرق یمن (صحرای حضرموت) ندارد. این منطقه صحرائی، بسیار وسیع و کم جمعیت است و هم اکنون در کنترل طرفداران هادی است و نیروهای وابسته به القاعده و داعش نیز در آنجا حضور دارند و رفتن به آن سو باعث گشایش جبهه جدیدی برای انصارالله خواهد شد.

ج) اعتماد به نفس انصارالله باعث جذب تدریجی و بخشی بزرگ از قبایل حامی صالح و نه همه آنها و مخصوصا" مهمترین و یا قدرتمندترین آنها شده و اقداماتی از سوی جبهه مقاومت یمنی در مناطق کوهستانی غرب و شمال یمن صورت گیرد که نیروهای ائتلاف نیز فاقد توانایی ورود به آنها هستند. در اینصورت بخشی از آنها هم که جذب نشده باشند موضعی در مخالفت یا موافقت نخواهند گرفت.

۳- تشکیل اتحادیه جدیدی از انصارالله و حزب کنگره از طریق عناصر تاثیر گذار این حزب به منظور تقویت قدرت جبهه مقاومت علیه ائتلاف.

۴- عربستان با کشته شدن علی عبدالله صالح، شلیک موشک به ریاض و تجربیات و نتایج حاصل از جنگ در سه سال گذشته، به قدرت انصارالله اذعان داشته و با به رسمیت شناختن آن و با توچه به اوضاع داخلی خود و نیاز به آرامش برای انجام اصلاحات و انتقال قدرت به محمد بن سلمان برای پایان بحران یمن مذاکرات را آغاز کند. این سناریو با توجه به بافت قدرت و نحوه سیاست و حکومت در عربستان خوشبینانه است. این سناریو تنها گزینه معقول برای خروج عربستان از باتلاق یمن است و عربستان سرانجام مجبور خواهد شد به این گزینه تن دهد.

۵- كشته شدن علی عبدالله صالح مایه خشم عربستان به ویژه محمد بن سلمان شود که در سیاست خارجی اش، مجموعه ای از شکست ها را متحمل شده است. در اینصورت باید منتظر افزایش حجم حملات بیشتر عربستان به یمن باشیم. اما افزایش حجم حملات نتیجه دلخواه عربستان را در پی نخواهد داشت.

۶- گسترش حملات هوایی بر مواضع انصارالله، تقویت مواضع منصور هادی و کسب حمایت بیشتر بین المللی برای اعمال فشار بیشتر بر انصارالله برای کشاندن آنها به پای میز مذاکره. این سناریو هم بدلیل آنکه ائتلاف ضد یمنی تا به حال هر آنچه که توانسته انجام داده است و با توجه به تجربیات گذشته احتمال مذاکره انصارالله با عربستان بدون اخذ تضمین برای قبول حقوق سیاسی این جنبش در حکومت یمن در این شرایط بسیار کم است.

۷- عربستان علاوه بر افزایش فشارهای نظامی بر انصارالله برای مذاکره و یا استفاده از نقش میانجیها، به دنبال  رهبری فرزند علی صالح و ارتباط گیری با قبیله حاشد در راستای ادامه ایجاد درگیری داخلی باشد. این سناریو نیز بدلیل عدم مقبولیت فرزند صالح نسبت به پدر مقتولش چندان زمینه ائی برای اجرا ندارد.

۸- افزایش فشارهای بین المللی بر عربستان برای پایان جنگ یمن بدلیل اوضاع وخیم انسانی و شیوع قحطی و وبا، افزایش حملات عربستان با مشکل عدم مشروعیت بین المللی مواجه شود. در اینصورت انصارالله باید اوضاع و توازن داخلی را به گونه ائی سامان دهد که بتواند از این وضعیت استفاده کند.

۹- شکست ائتلاف و جدائی امارات و عربستان به دلیل طولانی شدن جنگ و پیامدهای آن برای اوضاع داخلی کشورها، بی حاصلی جنگ، از دست دادن فردی تأثیرگذار مانند علی عبدالله صالح که امید آنها بر پیروزی بر انصارالله بود و فشار افکار عمومی. در این صورت محمد بن سلمان باید همه هزینه‌های بحران را خود بر دوش بکشد.

منبع: روزنامه ایران پنج‌شنبه مورخ ۹۶.۹.۲۳

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 737680

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =