برطرف کردن مشکلات بانکی نیاز به یک برنامه بلندمدت دارد. ولی از یک جایی با شروع کرد و قدم به قدم جلو رفت. برنامه کوتاه مدت دولت یازدهم قدمی در جهت درست است.

 

فريده عنايتي:«گرچه کاستی‍های سیستم بانکی به مشکلات اقتصاد ایران دامن زده اند، اما باید گفت که این کاستی ها ریشه مسئله نیستند. در واقع خود ضعف های نظام بانکی ناشی از عوامل بنیادی تری هستند که به طرق مختلف مانع کارآیی و پیشرفت اقتصاد کشور شده است.» این جملاتی که هادی صالحی اصفهانی، استاد تمام اقتصاد در دانشگاه ایلینویز درباره مشکلات اقتصادی و سیستم بانکی کشور به مجله صدا می گوید. او که پیشتر، کارشناس ارشد بانک جهانی هم بوده، معتقد است یک سیستم بانکی درست می تواند موتور محرکه اقتصاد باشد.

سیستمی که در ایران مشکلات زیادی دارد. مشکلش هم برای این دولت و آن دولت نیست و ریشه ای تر این حرف هاست. به عبارتی باید گفت به سیاست گذاری های در این بخش بر می گردد. اما حالا دولت قصد دارد مشکل بانک ها را حل کند و به دنبال راه حل است. البته دولت فراتر از این می رود و می گوید، مشکل عمده اقتصاد کشور، ناشی از مشکلات بانک ها است. صالحی اصفهانی در گفت و گو با هفته نامه صدا درباره مشکلات سیستم بانکی و ارتباطش با مشکلات اقتصادی کشور گفتگو کرده است.

*دولت معتقد است بزرگترین مشکل اقتصادی کشور، سیستم بانکی و مسایل آن است. به نظر شما مشکلات اقتصادی ایران تا چه حد از سیستم بانکی اش نشات می گیرد؟

گرچه کاستی‍های سیستم بانکی به مشکلات اقتصاد ایران دامن زده اند، اما باید گفت که این کاستی ها ریشه مسئله نیستند. در واقع خود ضعف های نظام بانکی ناشی از عوامل بنیادی تری هستند که به طرق مختلف مانع کارآیی و پیشرفت اقتصاد کشور شده است. البته این گفته به این معنی نیست که اصلاحات در سیستم بانکی کمکی به بهبود وضع اقتصاد نمی کند. ولی نکته اساسی این است که اصلاحات را باید با توجه به نقش عوامل بنیادی تر طراحی و اجرا کرد.

*مشکلات سیستم بانکی از چه مسایلی ناشی می شود؟

یک عامل مهم نحوه سیاستگذاری و اعمال حاکمیت دولت در اقتصاد و نظام بانکی است. دولت به جای اینکه تنظیم کننده بازار و ناظر بر اجرای مقررات باشد، به طور گسترده‌ای در تعیین نرخ‌ها و فرآیند اعطای تسهیلات دخالت می کند. از طرفی هم هماهنگی زیادی بین این دخالت ها وجود ندارد. چرا که دستگاه ها و افراد صاحب نفوذ در دولت، خواسته های متفاوتی دارند و مطالبات غالبا متناقضی را دنبال می کنند. در ضمن لااقل در گذشته بسیاری از دولتمردان درک درستی از نحوه کارکرد اقتصاد و نتایج سیاست هایشان نداشته اند و به آشفتگی سیاستگذاری در کشور دامن زده اند. تورم و بی‌ثباتی اقتصاد کلان و نااطمینانی در مورد آینده از نتایج این گونه سیاستگذاری است که اثر منفی روی عملکرد بانک ها دارد. همچنین باید اضافه کرد که هنوز یک سری نهادهای لازم برای کار موثر بانک ها در ایران به درستی توسعه نیافته است. نهادهایی مانند نظام اعتبارسنجی مشتریان بانک‌ها. مجموعه این عوامل محدودیت های زیاد و انگیزه های اشتباهی را برای بانک ها ایجاد کرده و موجب شده که نظام بانکی عملا نتواند به طور موثر به تولید کنندگان و سرمایه گذاران تسهیلات لازم را ارایه دهد.

*در مشکلات بانک ها، صحبت از رانت زیاد شنیده می شود. اینکه بانک ها در غالب رانت، وام ها و تسهیلات کلان می دهند. یا همین طور گفته می شود که رکود اقتصادی کشور ناشی بنگاه داری بانک ها و عدم اعطای تسهیلات از طرف آن ها است. البته از سوی دیگر هم گفته می شود که بانک پول و سرمایه ای ندارند که بخواهد تسهیلات دهند. انگار که دور باطل در سیستم بانکی و مشکلاتش وجود دارد. به نظر شما سیستم بانکی نادرست باعث فساد اقتصادی، رکود و تورم می شود و یا اینکه، این مسایل هستند که سیستم بانکی را دچار مشکل می کنند؟

مشکل دو طرفه است. ولی به نظر من عامل غالبتر در این دور باطل نحوه بد سیاستگذاری اقتصادی دولت بوده است. محدودیت های اعتبار سنجی، فساد اقتصادی، رکود، کسر بودجه دولت و تورم برای بانک ها انگیزه ایجاد کرده که سپرده هایشان را به طرف سرمایه گذاری در املاک و مستغلات، سهام، و بنگاهداری سوق بدهند. در چنین شرایطی این استراتژی می تواند در کوتاه و میان مدت راهکار خوبی برای حفظ سودآوری بانک ها باشد، به خصوص که این روش قیمت دارایی های غیر نقد را بالا می برد و ترازنامه بانک ها را قوی تر نشان می دهد. البته این فقط بانک ها نیستند که به این گونه دارایی ها، رو می آورند. هر فرد یا شرکتی که پول داشته باشد ترجیح می دهد سرمایه های نقدی اش را کم کند و به سرمایه فیزیکی تبدیل کند تا هزینه تورم را کاهش دهد. حتی شرکت هایی که از کمبود سرمایه در گردش می نالند ممکن است به محض دستیابی به منابع مالی به سراغ سرمایه گذاری در املاک بروند تا این که تولید شان را توسعه بدهند. عملکرد بانک ها در این شرایط مساله را تشدید می کند و در نتیجه ممکن است یک جور حباب در بازار دارایی ها ایجاد کند که نهایتا به سقوط اقتصادی می انجامد. در این شرایط، بدون سیاستگذاری اصولی و هوشمند نمی شود از چنین دور باطلی خارج شد.

*با حساب این شرایط، یک سیستم بانکی درست، می تواند چه ارمغان هایی برای اقتصادی کشور بیاورد؟

یک سیستم بانکی درست می تواند موتور محرکه اقتصاد باشد. چنین سیستمی اول از همه برای مردم امکان پس انداز کردن موثر ایجاد می کند و به ایجاد انگیزه قوی تر برای کار کردن و هزینه کردن بهینه کمک می کند. در کنار این، یک سیستم بانکی درست برای ارزیابی طرح های تولیدی و تخصیص مطلوب منابع ضروری است.

*بخش سیاست های پولی و بانکی سیاست خروج از رکود دولت یازدهم را چگونه ارزیابی می کنید؟

بخش سیاست های پولی و بانکی سیاست خروج از رکود دولت یازدهم اصول کلی خوبی را دنبال می کند و نشان می دهد که طراحان برنامه درک درستی از مشکلات دارند. البته نتیجه کار بستگی به امکانات و نحوه اجرای سیاست های پیشنهادی دارد. مثلا ملزم کردی بانک ها به فروش سریع املاک و سهامشان می تواند قیمت این دارایی ها را شدیدا پایین بیاورد و رکود را خیلی عمیق تر کند. باید با احتیاط عمل کرد. 

*بانک های کشور مشکلات زیادی دارند، از جمله بدهی دولت به آنها، معوقات و البته بنگاه داری آنها. از نظر شما این مسایل حل شدنی است؟ یا حداقل در کوتاه مدت، می تواند برطرف شود. چرا که همین الان هم دولت پول زیادی ندارد تا بخواهد بدهی اش را با بانک ها صاف کند.

در این که برای حل مسایل  نظام بانکی دولت با مشکلات زیادی روبروست شکی نیست. ولی این مسایل قابل حل هستند. کاهش تدریجی تورم و ایجاد ثبات اقتصادی قدم مهمی برای شروع کار است و دولت و بانک مرکزی به درستی آن راه را دنبال می کنند. اصل مساله این است که اعتماد مردم و سرمایه گذاران به ثبات و رشد درآینده جلب شود. در این صورت، سرمایه گذاری و تولیدی بالا می رود و خودش منابع بیشتری برای سرمایه گذاری و افزایش منابع مالی دولت به وجود می آورد. تدریجی بودن کاهش تورم هم کمک می کند برای مدتی بدهی دولت به نسبت درآمد و هزینه هایش پایین بیاید و خود به خود مشکل کوچکتری شود.

*برطرف کردن مشکلات بانکی از نظر شما نیاز به یک برنامه بلندمدت ندارد؟

کاملا درست است. برطرف کردن مشکلات بانکی نیاز به یک برنامه بلندمدت دارد. ولی از یک جایی با شروع کرد و قدم به قدم جلو رفت. برنامه کوتاه مدت دولت یازدهم قدمی در جهت درست است.

*تجربه نشان داده بانک ها خیلی ابلاغیه بانک مرکزی را رعایت نمی کنند. مانند همین جریان سود سپرده ها. براساس ابلاغیه بانک مرکزی، سود سپرده بانک ها باید به 22 درصد کاهش پیدا می کرد. اما عملا بانک هایی وجود داشتند که سود 27 و 28 درصد برای سپرده های خود می پرداختند. راهکار ملزم کردن بانک ها، از نظر شما چیست؟

در مورد رعایت ابلاغیه های بانک مرکزی به بانک ها دو مطلب را باید اظهار کنم. یکی این که بهترین و موثر ترین راه پایین آوردن نرخ سود کاهش تورم و ایجاد ثبات اقتصادی است. دوم این که رهنمود دادن به بانک ها می تواند به کاهش منظم تر تورم و نرخ سود کمک کند و به حصول ثبات اقتصادی سرعت ببخشد. ولی دستوری کردن نرخ سود الزاما مشکل را حل نمی کند و حتی ممکن است بر عکس عمل کند. مثلا سپرده گذاران ممکن است با دیدن نرخ ها سود پایین مجددا به سرمایه شان را به املاک سرازیر کنند و برای بانک ها و شرکت ها هم انگیزه ای برای نگهداشتن دارایی های غیر مولد ایجاد کنند.

*دولت برای حل مشکلات بانک ها، می گوید آنها باید هرسال میزانی از اموال منقول و غیرمنقول خود را بفروشند. تا این اموال تبدیل به تسهیلات شود و به دست فعالان اقتصادی داده شود. این بند از سیاست دولت، عملیاتی است؟

همانطور که در بالا اشاره کردم این سیاست کاملا درستی است، البته اگر با سرعت مناسبی به اجرا گذاشته شود. فروش اموال منقول و غیرمنقول منابع نقدی بیشتری در اختیار بانک ها می گذارد و به آن ها اجازه می دهد که وام های بیشتری ارایه کنند. در ضمن کسانی که آن اموال را می خرند می توانند آن را موثر تر به کار بیاندازند و در عین حال که تولید را توسعه می دهند وثیقه بیشتری برای وام گرفتن و سرمایه گذاری در اختیار داشته باشند. اگر انگیزه لازم برای حرکت در این جهت ایجاد شود همه سود خواهند برد.

 3535

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 372561

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =