قدرت نقادی قدما در حل تعارض موارد مشکوک میان علم و دین

یک بار دوستی در یکی از کامنت های خود برای یادداشت های بنده نوشته بود فلانی خبرآنلاین را حوزه علمیه کرده است، واقعا عذر می خواهم از این که برخی از این مطالب هیچ نوع سنخیتی با افکار شماری از عزیزان که از اتفاق عناوین نوشته های بنده را کلیک می کنند ندارد. واقعا معذرت می خواهم.

مرز دقیق میان آنچه علم و دین است، باید روشن شود، امری که کمک بسیار زیادی به فهم معرفت دینی و علمی به ما خواهد کرد. مقصودم از علم، علم تجربی با نگرش پوزیتیویستی نیست، هرچند در باره آن هم نمی خواهم قضاوت صریحی بکنم. حقیقت، نگاه فلسفی به پوزیتیویسم، جدای از چیزی است که ما از علوم تجربی به عنوان یک علم می شناسیم؛ و کسانی البته به عمد اینها را مخلوط می کنند تا به تصور خود به نفع سنت، علوم جدید را کنار بزنند.
اما این که از تعبیر «علم» استفاده می کنیم، دقیقا مقصود دانایی است، اما یک دانایی استوار. خواهید پرسید: این قید استوار یا دقیق را از کجا می آوریم و چطور به آن می رسیم؟ به این پرسش حق می دهیم، اما چه کنیم که چاره ای نداریم جز این که از این تعبیر برای شرایطی استفاده کنیم که دقیقا چیزی را می فهمیم و می پذیریم و قانع می شویم. یعنی حالتی که به خاطر اطلاعی یا دانشی حس می کنیم یک سخن یا گزاره ای درست ابراز شده است. این بحث دیگر تنها در حوزه علوم تجربی نیست بلکه شامل علوم انسانی هم خواهد بود بدون تردید.
می دانم که این اصرار من تا حدود زیادی از دقت فلسفی خالی است، اما یقین هم دارم که بسیاری از افراد آن را درک خواهند کرد. همین که بین راه نزدیک و دور برای رسیدن به یک مقصود، راه نزدیک را انتخاب می کنند، این یعنی این که به «علمی» که آن را می توان دانایی استوار نامید و متکی به این است که از این راه زودتر می توان به مقصد رسید، اتکاء می کنند، و الا چرا نباید راه درازتر را انتخاب می کردند؟
برگردیم به خانه اول: یک خبر دینی با یک گزارش علمی اگر تعارض داشته باشند ما چه خواهیم کرد؟ ما چه اندازه علم را پای دین قربانی کرده ایم و چه مقدار دیگران دین را پای علم قربانی کرده اند. مرز دقیق این گزاره ها در کجاست؟
شاید نتوانیم این مطلب را به لحاظ تئوریک حل و فصل کنیم، اما با نمونه های تاریخی می توانیم زمینه های آن را روشن کنیم. مشروط به آن که وقتی از یک امر تاریخی در این زمینه سخن می گویم، واقعا درست و تاریخی باشد.
باز برگردیم به سوال اصلی: اگر یک گزارش علمی با یک روایت دینی ناسازگار باشد، ما چه خواهیم کرد؟ به نفع کدامیک کنار خواهیم رفت؟
خواهید گفت بستگی به این دارد که روایت دینی تا چه اندازه درست باشد یا آن روایت تاریخی هم. البته. اما مرز این مطلب دشوار است. مثلا اگر کسی اخباری است و به اخبار و احادیث اطمینان دارد، اما یکی از این اخبار با یک گزارش علمی ناسازگار بود، آیا حاضر است به نفع علم، این روایت را کنار بگذارد؟ درست مثل وقتی که یک حدیث، با نص صریح قرآن ناسازگار است و آن را کنار می گذارد؟
مسلما حراست از دین، امری لازم است، چنان که حفظ حرمت علم. داستان منازعه اینها به خصوص در عصر جدید بسیار طولانی است، اما اصل آن نشأت گرفته از خلط های انجام شده در دوره های قبل است و این داستان طولانی است.
این مقدمات را نوشتم تا یک نمونه از آن تقابل را نشان دهم و بگویم این ما نیستیم که ترجیح می دهیم دانایی استوار مقدم بر یک روایت دینی باشد، بلکه قدمای ما نیز چنین می کردند. حتما آن ها چیزی از پوزیتیویسم نمی دانستند، مگر این که بگوییم شاید پوزیتیویست بوده اند و نمی دانستند.
شهفور بن طاهر اسفراینی (متوفای 471) در تفسیر فارسی بسیار زیبای خود بانام تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم» ذیل آیه صیام «کتب علیکم الصیام...» می نویسد:
و بدان كه: معنى آنكه همى گويد: «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» آنست كه بر هر امّتى روزه واجب بوده است، اوّل آدم عليه السّلام. چنانكه عنتره روايت كرده است از امير المؤمنين‏ على بن أبى طالب عليه السّلام، كه وى گفت: روزى آمدم نزديك مصطفى- صلّى اللّه عليه و [آله و] سلّم- به وقت نيمروز رسيده و سلام كردم، و سلام را جواب داد و گفت: يا على بدان كه: جبرئيل عليه السّلام ترا همى درود دهد. گفتم: سلام بادا بر تو و بر وى. گفت: فراتر آى. فراتر شدم، گفت: يا على جبرئيل تو را همى گويد: روزه دار از هر ماهى سه روز، كه خداى تعالى بنبيسد تو را با اوّل روز ده هزار سال، و به ديگر روز سى هزار سال، و به سيوم روز صد هزار سال، و بدهد بر آن كس كه بدين‏ كار كند از پس تو. گفتم يا رسول اللّه! آن سه روز كدام است؟ گفت: ايّام البيض؛ سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم.
ديگر بدان كه‏ عنتره گفت: على را گفتم: يا على! چرا اين روزها را ايام البيض خوانند؟ گفت: چون آدم را از بهشت به زمين فرستيدند، تپش آفتاب پوست وى‏ را بسوخت و سياه گرديد، جبرئيل آمد و گفت: يا آدم! ترا بايد كه پوست تو سپيد شود.
گفت آرى. گفت روزه‏ دار از هر ماه سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم. آدم روزه داشت.
اوّل روز سيكى از تن وى سپيد گرديد. دوم روز دو برخ از تن وى سپيد گرديد. سيم روز جمله تن وى سپيد گرديد. از بهر اين آن روزها را «ايّام البيض» خوانند.
و بدان كه: اين خبر نه مشهور خبرى است‏، واجب نبود كه برين اعتماد كرده شود بخاصّه كه اندر معنى اين خطا ظاهر شد، بسبب آنكه عرب شبهاى ماه را، سى شب را ده نام نهاده است، اندر هر سه شبى نامى ديگر، بر معنى حال آن شبها اندر روشنايى و تاريكى آن، و بهره آن از تافتن ماه اندران شبها، گفتند: «ثلاث غرر، و ثلاث نفل، و ثلاث تسع، و ثلاث عشر، و ثلاث بيض، و ثلاث درع، و ثلاث ظلم، و ثلاث حنادس، و ثلاث دآدى، و ثلاث محاق». و از جمله اين سه شب را بيض خوانند، بر آن معنى كه همه شب روشن باشد، انگه روز را با شب اضافت كردند و گفتند: «ايّام البيض»، و نگفتند: «الأيّام البيض». دانستيم كه اين صفت شب است نه صفت روز. و اين نشانى‏ ظاهر است بر آنكه اين خبر ضعيف است، و اگر اين درست بودى واجب كردى تا اين خطا از على بوده بودى، و درجت وى بزرگ‏تر از ان بود كه اندرين معنى خطا كند. پس اين حال همى تنبيه كند بر آنكه اين خبر ضعيف است.

(تاج التراجم (تهران، 1375) : 1/187 ـ 188).
نویسنده این کلام، وقتی یک روایت را برابر یک اطلاع تاریخی (نوعی علم) می گذارد، حکم به ضعف خبر می کند و نقل آن را دون شأن امام علی (ع) که چنین مطلبی را فرموده باشد، می داند. بدین ترتیب تعارض میان یک خبر دینی را با یک گزاره علمی به نفع علم تمام کرده و البته تأکید دارد که آن خبر دینی، تنها یک خبر منسوب و ناشی از تخلیط و بی دقتی است نه آن که بپذیرد دینی است و باز رد کند.
چنین روشی در نهایت حتی بیش از آن که به نفع علم باشد، دین را نجات خواهد داد.

رسول جعفریان

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 395319

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 10
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۲۲:۲۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۴
    2 10
    اون عزیزان می تونن صفحه رو باز نکنن یا اینکه کامنت ننویسن .البت برای منم فعالیت شما تو خبر که چپی بودنش کاملا مشخص است جای سوال دارد..؟
    • سولارا A1 ۰۶:۲۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
      4 1
      علم که چپ و راست نداره. البته موافقم که خبرآنلاین چپیه با این وجود توی مرامنامه اش نوشته که اصول گراست
    • امان از طاغوت A1 ۱۴:۲۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
      5 3
      بنده خودم راستی ام ولی تجربه نشون داده چپی ها توی ایران در ارائه ی آمار، اخبار و مطالبی که خیلی خوشایند ما نیست جسارت و صداقت بیشتری دارند. شاید این حرف های استاد رو باید توی سایت های راستی خوند ولی چه میشه کرد با ترس آدمی که از تار عنکبوت برای خودش خونه کرده؟
  • عادل CA ۰۱:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
    6 3
    جالبه. اول اینکه ماعلمی نداریم که بخواهددرتقابل دین قراربگیره. مثلاکدام گالیله ایرانی تئوری جدیدی درنجوم یا کدام داروین ایرانی تئوری تکاملی بیولوژیک ارائه داده که درمقابل دین قرارگرفته باشه. بله گه گاه خبرهای علمی ازبلادهای دیگر با تاخیر یا عجله گزارش میشوند واگراین علوم محصولاتی درپی داشته باشند که کیف وهیجان را درزندگی ملت هنرپرورمان تشدیدکنند این محصولات واردیامونتاژمیشوندتاهم نیازجدیدبرطرف شودوهم چهارشغل نودراین رابطه پدیدآید. دوم اینکه دینی که برحق باشدنبایدازحقایق علمی کوچکترین حراسی نشان دهدبلکه بایدکاووش کنجکاوی وتفکرعلمی رابه عنوان اصول انکارناپذیرطبیعت انسانی بداند. سوم اینکه چنین دین برحقی به جای رقابت باعلم بایدهمراه علم بت شکن وجادوکش باشد نه آنکه خود درمقابله باعلم بت وجادو شود
  • بی نام IR ۰۳:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
    4 1
    این مطلب که خیلی کوتاه بود ، من شخصاً تمام نوشته های بسیار بسیار طولانی استاد را گاهی دو یا حتی سه بار می خوانم و استفاده کرده ام، توصیه هم می کنم دوستانی که فعلاً فرصت نمی کنند مطالب فوق العاده طولانی را بخوانند ، مطلب را سیو کنند و سر فرصت یا به صورت قطعه قطعه بطور کامل آنها را مطالعه کنند، مثلاً در موضوع معنای علم، من وقتی مطالب روزهای بعد را می خواندم، مجدداً برمی گشتم و سایر مطالب مرتبط با علم را که قبلاً خوانده بودم مرور می کردم تا دقیق متوجه شوم
  • منصور A1 ۰۶:۱۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
    2 3
    باید تنقیح مناط کرد به عبارت دیگر با استفاده از روس شناسی یا متدولوژی متناسب باید از این قال و قیل علم و دین دست بر داشت. حوزه دین لاهوت است یا همان قلمرو قدسی و حوزه علم ناسوت است یا همین دنیای پوزیتیو با مشخصات خاص هر یک.این طبقه بندی دو نمونه آرمانی است یا آیدآل تایپ.ولی درعمل کمی به قلمرو های یکدیکر وارد می شوند که یکی از دلایل آن مسایل تمثیلی است برای فهم بیشتر یا مثلا شیوه ی استدلال قوی تر.ودر نهایت گل مباحث سر از بازیهای زبانی در می آورد.غالیان از غلو خود دست بر نخواهند داشت چون به مرور دهور این گفتمان را بر ساخته اند و با آن می زیند وتبلیغ می کنند و بدان دلشادند.گروه بینابین هم همیشه سندان ضربت خور از طرفین دعوا بوده است.این دعوا الی الابد ادامه دارد و ما دوره می کنیم شب را و روزرا .
  • امان از طاغوت A1 ۱۴:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
    1 2
    به این سادگی ها هم نیست. این چیزها رو هر آدم عاقلی می دونه مخصوصا علمای دین ولی واقعا درک فقیه از دین در برابر درک دیگران از علم اونو وادار می کنه بر نظر خودش پافشاری کنه.
  • بی نام IR ۱۶:۳۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
    1 0
    ای بعضیا بدتون میاید نخونید کلیک نکنید کسی مجبورتان نکرده خداوند روزی تان را جای دیگری عطا فر ماید در باره شیخ ما اینگونه قضاوت ننمایید سپاس
  • ... A1 ۱۷:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
    6 1
    استاد شما چرا عذر بخواهید؟ خیلی ناراحت هستند نخونند
  • من US ۱۹:۱۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
    2 3
    این مدل برخورد با علم ودین با عرض معذرت از استاد به نظرم خیلی مبتذل و سطحی نگرانه است. اساسا علم و دین را رودرروی هم قرار دادن ، صحیح نیست ، چون در این صورت نهایتا یا باید دین واخلاق را به نفع علم ذبح کنیم مثل آتئیست ها و بی خداها و یا باید علم را به نفع دین کنار بزنیم که خودتان از معایب و فجایع این نگاه اطلاع کافی دارید. من با بخش اول کامنت آقای «منصور» بیشتر موافق هستم تا این روشی که اقای جعفریان اعتقاد دارد بیشتر از اینکه علم را نجات بدهد ، دین را نجات میدهد. چون اساسا علم پس از مدتی ممکن است دچار تغییر و تحول شود و چه بسا مطلبی دینی با حقایق علمی زمانی منطبق نباشد و در زمانی دیگر با آن منطبق گردد. فکر می کنم نگاه های افراطی دینی و علمی باعث پیدایش چنین درگیری هایی شود.