روزنامه ابتکار نوشت: امیرعلی نبویان این روزها در لباس یک کارگردان تئاتر ظاهر شده و اجرای «ریش فیدل غبغب مرکل» را روی صحنه برده است. اگر چه مخاطب او را بیشتر در ردای نویسنده و مجری تلویزیون می‌شناسد با این حال به نظر می‌رسد اجرای موفقی را با حضور چهره‌های سرشناسی به نمایش گذاشته است.

اجرای نمایشی ایرانی با نامی عجیب در تماشاخانه پالیز که سپند امیرسلیمانی، بهرنگ بقایی، رامونا شاه، مسعود کرامتی، فرزین محدث، روزبه مهر، مهشید ناصری، بهاره نوروزپور و هدایت هاشمی در آن به ایفای نقش می‌پردازند.

به گفته نبویان، انتخاب این نام که در یکی از دیالوگ‌های اجرا هم بیان می‌شود، برآمده از تعبیری چون «ماه پشت ابر نمی‌ماند» است. این نویسنده درباره انتخاب نام این نمایش می‌گوید: انتخاب ریش فیدل که یک انقلابی چپ است در کنار غبغب مرکل، که صدراعظم آلمان، یک کشور سرمایه‌دار و صنعتی است، این گونه است که این ریش نمی‌تواند آن غبغب را بپوشاند و بالاخره از جایی بیرون می‌زند.

او درباره دلیل انتخاب شخصیت لولو در این اجرا توضیح می‌دهد: براساس آنچه در این‌باره خوانده‌ام، در ادبیات فولکلور و کلاسیک ایران، هیچ جا نامی از این موجود برده نمی‌شود. در واقع لولو (le loup) در فرانسه به معنای گرگ است و زمانی که اولین گروه از دانشجویان برای تحصیل به فرانسه رفته بودند، مشاهده کردند که بعضی از فرانسوی‌ها برای ترساندن فرزندان کوچکشان از این واژه استفاده می‌کنند. بنابراین این واژه برای نخستین بار در دوره قاجار به وسیله این دانشجویان به ایران وارد شد و آنان هم برای ترساندن بچه‌ها استفاده می‌کردند. بعدا پسوند خورخوره به معنای بسیار خورنده به آن افزوده شد و در ادبیات عامیانه ایران مورد استفاده قرار گرفت.

نبویان ادامه می‌دهد: البته شخصیت‌های شناخته‌شده‌ای چون مردآزما، فولادزره و دیگ‌به سر هم وجود دارند اما ما ترجیح دادیم از شخصیتی مثل لولو استفاده کنیم که قصه یا روایتی از آن در ذهن مخاطب وجود ندارد و این باعث شد که بتوانیم آنچه می‌خواهیم بسازیم و روایت کنیم؛ شخصیتی که دزدی می‌کند و یک کاکل فیروزه‌ای روی سر دارد.

نویسنده «قصه‌های امیرعلی» با اشاره به داستان محوری نمایش بیان می‌کند: ماجرا پیچیده‌تر از روایت لایه اول است، انتخاب نام شخصیت‌ها تیپیک بوده مانند ژیگول، حلال و لکاته که این به معنای قابل تعمیم بودن افراد و فراتر از قصه‌ای ساده است. اگر چه ممکن است داستان‌های مشابهی با این قصه وجود داشته باشد که نشان می‌دهد نویسنده‌ای دیگر هم در جای دیگر به این نتیجه رسیده است.

او درباره شوخی‌های نمایش هم می‌گوید: این شوخی‌ها را عمدا تعبیه کردیم. برخی از آنها مربوط به فضای امروز جامعه است مانند «مرسی، اه» که پیشنهاد آقای امیرسلیمانی بود و به دلیل این‌که روزگار امروز را روایت می‌کنند از آنها بسیار استقبال کردم. در واقع این یک نمایش ایرانی است که مجموعه‌ای از نشانه‌های آن را هم در خود دارد مانند راوی یا سکوی وسط نمایش. آنچه بسیار اهمیت دارد این است که سعی کردیم در زبان روایت، خودمان را به چالش بکشیم و این امر نیاز داشت که در میزانسن پیچیده نباشیم تا منجر به پس زدن مخاطب نشود.

نبویان به تجربه کارگردانی این نمایش هم اشاره و بیان می‌کند: من قصه می‌سازم و می‌نویسم و فکر می‌کنم به چه دردی می‌خورد؟ برخی قصه‌ها برای برنامه تلویزیونی مناسب است، برخی برای کتاب مناسب است و با بعضی متن‌ها می‌توان سریال یا فیلم ساخت. این داستان به دلیل فانتزی بودن تنها می‌توانست در صحنه نمایش اجرا شود چرا که در تلویزیون نمی‌توانیم به سمت فانتزی‌ها برویم چرا که هم جلوه‌های ویژه آن هزینه‌بر است و هم از نظر تکنیکی در تلویزیون ضعیف هستیم؛ در همین حالت است که شما می‌توانید روی سر بازیگر یک کاکل وصل کنید و یک لولو داشته باشید. اگر چه برای نوشتن این کار من نمایش‌های ایرانی زیادی را که روی صحنه رفته و فیلم بسیاری از اجراها را دیده‌ام و از میراث تعزیه و روحوضی هم بهره گرفته‌ام. همچنین کتاب آربی آوانسیان را که بخشی از آن درباره هنر نمایش ایرانی است هم مطالعه کرده‌ام.

به گفته این نویسنده، نوشتن نمایشنامه «ریش فیدل غبغب مرکل» یک ماه طول کشید و تمرین‌ها هم در یک ماه انجام شد تا آماده کار شود. این اجرا دو بار هم بازبینی شد و در بخشی از آن تغییراتی داشتیم.

نبویان در پایان با اشاره به استقبال خوب مخاطبان تئاتر از این اجرا از علاقه‌مندان دعوت کرد تا به دیدن این اجرا که تا 27 اسفند ماه هر روز از ساعت 19 در تماشاخانه پالیز روی صحنه می‌رود، دیدن کنند و اگر از تماشای آن لذت برده‌اند، به دیگران هم پیشنهاد بدهند.

58241

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 639251

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 3 =