محدثه واعظی‌پور

آن‌چه تماشای نمایش «صد در صد» به کارگردانی مرتضی اسماعیل‌کاشی را به تجربه‌ای ویژه تبدیل می‌کند ترکیب دقیق چند عنصر اساسی است. متن جذاب، ترجمه روان، بازی‌های درخشان و فضاسازی درست کارگردان باعث شده تماشاگر هم مانند دو شخصیت اصلی مایک (هوتن شکیبا) و الیزابت (ستاره پسیانی) درگیر یک بازی جذاب شود. بازی در بازی که در آن مفاهیمی کلیدی همچون آزادی، هویت، جبر و اختیار، تصادف، صداقت و... به چالش کشیده می‌شوند.

در «صد در صد» هیچ چیز قطعی وجود ندارد، حادثه تصادف الیزابت از منظر دو شخصیت اصلی، دلایل و پیامدهایی یکسان ندارد، می‌توان این حادثه کوچک را به همه آن‌چه در زندگی و روابط با دیگران تجربه می‌کنیم، تعمیم دهیم. کجا سرنوشت، ما را هدایت کرده؟ در کدام نقطه به اختیار دست به انتخاب زده‌ایم و در کدام مقطع مقهور تصمیم دیگران بوده‌ایم؟ نویسنده این پرسش‌های حیاتی را در قالب قصه‌ای مطرح می‌کند که خلاقانه و پرکشش است. با یک شخصیت زن کنشگر که گاه به دیوانه‌ای خطرناک نزدیک می‌شود و گاه شبیه دخترکی رنجور و عاشق‌پیشه است و ستاره‌ای که سرنوشتش شبیه به پروسه‌ای است که در اجرا می‌بینیم، مغرور، زخمی، به آخر خط رسیده و تمام شده.

هوتن شکیبا و ستاره پسیانی برای تماشاگران پیگیر تئاتر، شناخته شده و صاحب اعتبار و هویت هستند، بازیگرانی جوان که نقش‌هایی متنوع و دور از هم بازی کرده‌اند و بارها تحسین شده‌اند. اما آن‌چه در «صد در صد» از هر دو می‌بینیم، کم‌نقص است. ستاره پسیانی بالاتر از نقش‌آفرینی‌های قبلی خود، نقش شخصیتی پیچیده را به شکلی ویژه همراه با جزئیات در حرکات دست و صورت و حتی حالت چهره بازی کرده. حرکاتی متنوع، که حالات روحی شخصیت‌ را در فصل‌های مختلف نمایش به خوبی نشان می‌دهد. پسیانی در فضای پرتعلیق و گاه هراس‌آلود نمایش، روی ویلچر به نوعی ساکن است، اما با صدایی پخته و بدنی آماده ظرایفی را به نمایش می‌گذارد که در نگاهی سرسری دیده نمی‌شوند اما کلیتی را می‌سازند که به کاراکتر خاص الیزابت (آمیزه‌ای از هوش و جنون) عمق و غنا می‌دهند.

بازیگران خوب این نمایش هستند که شخصیت‌های جذاب متن را به شکلی باورپذیر و تاثیرگذار خلق کرده و جان داده‌اند. هوتن شکیبا که همزمان در نمایش «الیور توئیست» اجرایی پرتحرک و دشوار دارد در «صد در صد» دوباره ثابت می‌کند که بازیگری خلاق است. بازیگری که توانایی نامحدودی دارد و می‌تواند هر نقشی را بازی کند. او این روزها با دو نقش دور از هم و دو اجرای به یادماندنی ستاره تئاتر است، ترس‌، غرور و استیصال مایک را در چهره و اندامش می‌بینیم و روند تدریجی درگیر شدنش در بازی الیزابت و همچنین شکسته شدن سیمای جذاب و مردانه ستاره‌ای که می‌خواهد ستاره باقی بماند اما برای احیای روزگار خوش خود، ناتوان است.

«صد در صد» کمی طولانی است، اما به دلیل نوع قصه و فضاسازی مدام تماشاگر را غافلگیر می‌کند و مانع از آن می‌شود که خسته شود. پایان‌بندی نمایش و سهیم کردن تماشاگران در بازی در بازی، برگ برنده‌ای است که در آخرین لحظات نمایش را دوباره به نقطه هیجان باز‌می‌گرداند. صحنه‌آرایی، موسیقی و نورپردازی متناسب با قصه و فضای متن اصلی، کمک کرده تا نمایش، از قالب یک درام پرگفت‌وگو خارج شود و با توجه به نگاهی که کارگردان داشته و در میزانسن‌ها و صحنه و نور و موسیقی تجلی پیدا کرده، پر از حرکت و تنوع باشد.

یکی از جذابیت‌های «صد در صد» وام گرفتن از دنیای بازیگری و جذابیت‌های پرزرق و برق آن و اشاره به تئاتر است، اجرای این نمایش گویی نقدی است برآمده از بطن تئاتر درباره آن‌چه در این حوزه و بر آدم‌هایش می‌گذرد. نقدی بیرحمانه که از ورای شکوه و جلال ظاهری حرفه بازیگری و دنیای نمایش، پوچی شهرت و پلشتی روابط پشت پرده را عیان می‌کند.

58242

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 741790

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 4 =