حرکت مردمی انتخابات 92 - هرچند منجر به پیروزیهای بعدی و پس گرفتن دولت و مجلس و شورای شهر از دست تندرویها بود - اما انگار هنوز جامعه باور نکرده بود موج مردمی یعنی چه و چه قدرت تعیینکنندهای دارد. در هنگامه یأس و امید، روحانی را برکشیدند و تازه بعد از تغییرات نسلی و اجتماعی از پس دوم خرداد 76، برای نخستین بار، باور کردند که نبودن و نیامدن و قهر کردن و مأیوس بودن، همه برگهای برنده را به دست خود آنها به جیب تندروی برای خرج کردن از حساب ملت، میسپرد.
اما این اراده اجتماعی، در اسفند 94، باورمندتر به منصه ظهور رسید. پیروزی قاطع 30 بر صفر در تهران، نوک کوهی را برملا کرد که با فرونشستن سونامی هیاهوها و موجسازیها و موجسواریها و اقیانوس حبابها، قله بلند فتحشدهای بود؛ هرچند فقط در تهران. از دیرباز، تهران، نوک مخروطی بوده که دیر یا زود، تغییرات اجتماعی در آن به پایینترین لایههای اجتماعی در دورافتادهترین روستاها هم میرسد.
اقتضای پایتخت بودن، پرجمعیتتر بودن و نزدیک به کانون تحول بودن، این امر غریزی را برای تهران به وجود آورده. هرچند امروز قدرت و نفوذ رسانههای اجتماعی، جلوبودن تهران در تغییرات را به لحاظ زمانی، تقریبا بیمعنی کرده و اگر در گذشته، هفتهها و ماهها طول میکشید تا تغییری در جامعه پایتخت -به عنوان مثال یک مد در پوشش یا یک نشریه مطبوعاتی- به شهرها و روستاهای کوچک هم برسد، ولی همچنان، جامعه تهران، آغازگر تغییر الگوهای مختلف اجتماعی برای تمام جامعه ایران است. یعنی تهران همچنان نوک مخروط تغییر و پیشقراول و الگوی زبان جدید جامعه است با این تفاوت که تأثیرش سریعتر به پایین مخروط میرسد.
■■■
انتخابات اسفند 94 مجلس شورای اسلامی، مهمترین جلوهگاه این پیام اجتماعی بود و نماد تأثیرگذاری جامعه پایتخت. در تهران صددرصد و در شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها با درصدهای حداکثری تا حداقلی، این طبقه متوسط بودند که تصمیم گرفتند، زبان اعتدال و اصلاحات، زبان غالب جامعه شود؛ همان طبقه متوسطی که با بلوغ کامل، استدلال، منطق، اراده و حضور، 24 میلیون نفر شد و روحانی را برای 4 سال دیگر، مانع محکم بازگشت سالهای تلخ و ترسناک پوپولیسم تشخیص داد؛ طبقه متوسطی که من آن را «طبقه متوسط شیک» مینامم. اما این «طبقه شیک» چه ویژگیهایی دارد و چه میگوید و چه میخواهد؟
■■■
با مواردی استعاری - تاکید میکنم استعاری و مثالی - میشود این طبقه شیک را بهتر و دقیقتر دید؛ مثالهایی که مثل مابقی امور هستی، مطلق نیستند اما شایع و فراگیر، چرا.
این طبقه، همانها هستند که میخواهند، شبیه به استانداردهای بینالمللی زندگی کنند البته با حفظ باورهای اعتقادیشان، همانها که برای نوروز و سنتهای میهنی همانقدر ارزش قائلند که برای شعائر و تعلقات مذهبی و نسبت به هیچکدام افراط و تفریط ندارند. همانها که از بازی تیم ملی فوتبال ایران در روز تاسوعا، نمیهراسند چون از اعتقاد قلبیشان مطمئن هستند. همانها که دوست دارند کنسرت بروند و اگر توان مالی یا سلیقهها و علاقهشان، به سمت کنسرت نیست اما با برگزاری و رفتن دیگران هم هیچ مشکلی ندارند. همانها که دوست ندارند، فیلمی توسط عدهای خودسر از پرده پایین کشیده شود. همانها که با حداقل هزینه، حداقل زمان را غنیمت میشمرند و جادههای شمال را از ترافیک میترکانند. همانها که هم شب نیمه شعبان ترافیک میسازند و هم شب صعود به جام جهانی.
همانها که اگر نتوانند، یک بار در سال سفر خارجی بروند، دوست هم ندارند ایرانیان در کشورهای مختلف، ستیزهجو و پرخاشگر و برهمزننده قواعد بینالمللی شناخته شوند. همانها که همانقدر که ایران و استقلال و ارزشهایش را دوست دارند، از تحریم شدن متنفرند.همانها که اگر هم خود، سفت و سخت ترین حجاب و پوشش را دارند،اما هموطنی را با حجاب و پوشش اش قضاوت نمیکنند. همانها که اگر خودشان دوست نداشته باشند خانوادگی به استادیوم بروند، اما مشکلی با در باز ورزشگاهها برای خانواده ها ندارند. همانها که باور کرده اند، آدم ها را بخاطر اندیشه شان به خوب ها و بدها تقسیم نکنند.
همانها که در یک عروسی خانوادگی اگر در هر مدل شادی شرکت نکنند، اما مزاحم شادی دیگران هم نیستند. همانها که همانقدر که برای شهدا احترام قائلند، از مصادره آنها توسط عدهای معدود و به نام تندروی، بدشان میآید. همانها که به همسایه اقلیت مذهبی شان، به حرمت انسانیت، مثل اکثریت نگاه میکنند و همانها که دوست ندارند، به خاطر ایرانی بودن در زمان حاضر، تافته جدابافته از مردم اکثر کشورهای جهان محسوب شوند و میخواهند به چشم شهروندان استاندارد جهان مدرن بدون افراط و تفریط دیده شوند.
■■■
اینها، این طبقه اجتماعی متوسط "شیک"، استثنای انتخابات92 را تبدیل به قاعده کردهاند و بعید است دیگر شبیه سال 84، گول بخورند
*روزنامهنگار و مجری تلویزیون
۴۷۴۷
نظر شما