آن روزها که تازه بحث خصوصیسازی و خودکفایی مالی و درآمدزایی ورزش مطرح شده بود، جعفر کاشانی گفت: «زنجیره ورزش ما ناقص است. این زنجیر گسسته شده چون یک حلقهاش سر جایش نیست. این حلقه نه پول است و نه مدیریت مسلط به ورزش، البته نه اینکه اینها مهم نیست، هست ولی حلقه مفقوده نیست. حلقه مفقوده ورزش اخلاق است. ما این اخلاق را یک جایی که اولویتها را یادمان رفت، گم کردیم و تا زمانی که اخلاق را پیدا نکنیم، پول هم که بیاید اشتباه خرج میشود، مدیر مسلط به ورزش هم بیاید، تخصص و تجربهاش بیفایده است. اول اخلاق باید باشد تا دوباره همه چیز سرجایش قرار بگیرد.» از آن روزی که جعفر کاشانی این حرف را زد، سالها میگذرد و سالهاست همه میدانیم گمشده ورزشمان اخلاق است اما تعریف درستی از اخلاق نداریم و این وسط حتی برخی از دوستانی که دم از اخلاق میزنند خودشان برای گرفتن نتیجه تن به هزار بیاخلاقی میدهند و دست به هزار بداخلاقی میزنند.
دیروز اما جعفر کاشانی به بهانه میزگرد سرخابیها مهمان خبرورزشی بود و برای چندمین بار به ما ثابت شد گوینده این حرف «عالم بیعمل» نیست که در جمع از اخلاق حرف بزند و چون به خلوت میرود، آن کار دیگر کند. جعفر کاشانی وقتی موقع رفتن متوجه شد قرار است حسین عبدی هم همراه او باشد، ابتدا در ماشین را برای عبدی که همسن بچهاش است، باز کرد و بعد خودش پشت فرمان اتومبیل نشست. این کار را هم دور از چشم جمع انجام داد و طوری هم انجام داد که انگار در وجودش نهادینه شده است. به ظاهر کار کماهمیتی است اما تازه فهمیدیم اخلاق یعنی چی؟ تازه فهمیدیم اینکه میگفتند مکتب شاهین اخلاق، درس و ورزش بود، چه کارکردی داشت و تازه فهمیدیم چرا قدیمیها سختشان است درباره فوتبال امروز و فوتبالیستهای امروزی حرف بزنند. فوتبال امروز ما چند جعفر کاشانی دارد؟
* این یادداشت در ستون حرف آخر سهشنبه ۲ خرداد روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.
نظر شما