سفرهای استانی دولت اقتصاد استان های ایران را تغییر می دهد/ زندگی زیرخط فلاکت چطور می گذرد؟

استان سیستان و بلوچستان با 28.7 درصد پایین ترین نرخ مشارکت اقتصادی ( 36.7 نرخ کشور) را در کشور به خود اختصاص داده است.

 

ولی خلیلی: بررسی وضعیت زندگی و کسب و کار ساکنان استان های ایران نشان می دهد که علاقه مندی مردم به دریافت یارانه نقدی با توجه به شرایط حاکم براقتصاد مناطق دور از مرکز ایران چندان هم بی منطق نیست. طی چهار سال گذشته وضعیت کسب وکار در کشور به شدت تغییر کرده است. برهمین اساس به نظر می رسد حداقل در کوتاه مدت شاید، سفرهای استانی دولت بتواند قدری از مشکلات پیش روی صنایع و کسب و کار در مناطق دور از مرکز را بهبود بخشد.

چرا سیستان و بلوچستان؟

  استان سیستان و بلوچستان محروم ترین استان کشور است و از نظر بسیاری از شاخص های اقتصادی و اجتماعی به تفکیک استان ها در انتهای جدول جای دارد. مثلا ساکنان آن بدترین درآمد سرانه باتوجه به نفت و بدون توجه به نفت را در کشور دارند و  از نظر توسعه انسانی و شاخص کیفیت زندگی در رتبه 30 قرارگرفته اند.

مسعودیان راد دبیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) سیستان و بلوچستان 17 اسفند سال گذشته در همایشی اعلام کرد از مجموع یک میلیون نفر فقیر مطلق در کشور، حدود 450 هزار نفر در استان سیستان و بلوچستان زندگی می کنند که از بین آن ها 300 هزار نفر تحت پوشش کمیته امداد هستند. افرادی که ماهانه 60 هزار تومان از کمیته امداد دریافت می کنند و سالی چند بار هم به آن ها برخی از کالاها (برنج، روغن، مرغ و..) و هدایای مردمی (پوشاک، کفش و...)داده می شود.

درسیستان و بلوچستان شاخص سوء تغذیه هم بیش از ۲ برابر استان های دیگر کشوراست و 20 درصد کودکان زیر 5 سال استان سوء تغذیه دارند. یکی از پزشکان عمومی شهر زاهدان که خود را مسلم زهی معرفی می کند، می گوید مشکل تعداد زیادی از بیمارانی که به اومراجعه می کنند « سوء تغذیه و کم خونی » است. او که چند سالی هم در روستاهای اطراف زاهدان و در خانه های بهداشت روستایی کار می کرده، می گوید:« من با چشمم خودم می دیدم که غذای اصلی خیلی از مردم روستاها فقط سیب زمینی و برنج و گوجه بود و مزه گوشت و حتی مرغ را فراموش کرده بودند و نه زیر خط فقر که زیر خط فلاکت زندگی می کردند.» 

البته ریشه بسیاری از مشکلات ساکنان استان سیستان و بلوچستان از جمله فقر را باید در بیکاری جستجو کرد. براساس سرشماری سال 90 ، 158 هزار و 979 نفر در این استان بیکار هستند. آخرین آمار بانک مرکزی هم نشان می دهد نرخ بیکاری در سیستان و بلوچستان 13 درصد است که نسبت به میانگین کشوری حدود 3 درصد بیشتر است. مقایسه نسبت اشتغال در بین استان های کشور هم نشان می دهد استان سیستان و بلوچستان با 24.7 درصد پایین ترین نسبت اشتغال را در کشور (نسبت اشتغال درکشور 32.9) به خود اختصاص داده است.  آمارهایی که البته «هاشمی» استاندار سیستان و بلوچستان آن را قبول ندارد. او که چند ماهی است با روی کار آمدن دولت روحانی سکان هدایت این استان را برعهده گرفته و مدیری بومی است چندی پیش اعلام کرد:« چگونه می‌توان نرخ 13 درصدی بیکاری در استان را با وجود بیکاران زیاد آن باور کرد. امروز نیازمند واقع‌ گرایی و صداقت هستیم. واقعیت آمار بیکاری استان بیش از 30 درصد است.»

اکرمی یکی از ساکنان زابل که خود کارمند قرار دادی یکی از ادارات دولتی است و در حال حاضر همسر و پسر جوان 23 ساله اش بیکار هستند، می گوید که حقوق اسفند و فرودین سال قبل اش را تازه دریافت کرده است و شب عید را به سختی پشت سر گذاشته اند. او می گوید:« همسرم در یکی از شرکت های عمرانی کار می کرد و پروژه های جاده سازی را انجام می دادند اما 7-8 ماه قبل به دلیل نداشتن پول شرکت را تعطیل کردند و شوهرم بیکار شد و دراین ماه ها به هر دری زده است ولی نتوانسته کار پیدا کند. پسرم هم 23 سال دارد، دیپلم گرفته و سربازی رفته اما هنوز نتوانسته کاری پیدا کند تا حداقل خرج جیب خودش را بدهد.» به گفته اکرمی تنها کاری که در زابل پیدا می شود «قاچاق کردن و فروش مواد» است.

محمد علی یکی از ساکنان چابهار هم که 23 سال دارد و با برادرش گازوئیل، بنزین، پارچه و سیگار از مرز قاچاق می کنند می گوید:« وقتی کف دست مو ندارد که نمی شود چیزی را کند، در چابهار و شهرهای دیگر استان کار نیست، نه کارخانه ای هست و نه شرکتی برای کار کردن؛ الان پدرم که بازنشسته شهرداری است ماهی 600 هزار تومان می گیرد و 350 هزار تومان آن را کرایه خانه می دهد؛ خب هزینه خانه باید از یک راهی در بیاید، چه کاری پیدا می شود جزء قاچاق.»

استان سیستان و بلوچستان با 28.7 درصد پایین ترین نرخ مشارکت اقتصادی ( 36.7 نرخ کشور) را در کشور به خود اختصاص داده است. همچنین میزان سرمایه گذاری هم در این استان به شدت پایین است. موضوعی که باعث شد تا در سفر استانی حسن روحانی یکی از برنامه های ویژه او شرکت در جلسه « توسعه و سرمایه گذاران» باشد تا بتواند رو در رو با فعالان اقتصادی و کارآفرینان صحبت کند و آن ها را به سرمایه گذاری در سیستان و بلوچستان تشویق کند.

در استان سیستان و بلوچستان بیش از 50 درصد افراد کشاورز هستند و یا مشاغلی وابسته به صنعت کشاورزی ( دامداری، صیادی و..) دارند و 50 درصد مابقی نیز در مشاغل خدماتی و یا صنعتی مشغول به کار اند. آماری که از نظر هرم جمعیت استان هم می توان به خوبی متوجه آن شد زیرا براساس سرشماری سال 1390 ، حدود 51 درصد ساکنان این استان در روستاها زندگی می کنند و شغل اصلی آن ها کشاورزی ( به روش سنتی) است و 49 درصد هم ساکن شهرها هستند.

البته همین وابستگی به کشاورزی در سال های گذشته نه تنها ظرفیتی برای اشتغال جدید در استان سیستان و بلوچستان نبوده که به دلیل خشکسالی شدید به بلای جان آن ها تبدیل شده است. دراین سال ها بسیاری از کسانی که کشاورزی، دامداری و صیادی می کردند به دلیل خشکسالی و خشک شدن دریاچه هامون بیکار شده اند.

مردم سیستان چشم به راه آب

خشکسالی بیش از 15 سال است که امان مردم سیستان و بلوچستان به خصوص مردم منطقه سیستان در شمال استان و شهرستان های سراوان، زاهدان، خاش و راسک در جنوب و مرکز استان را بریده است و چشم مرمان این دیار به آسمان خشک شده است. میانگین بارش باران در بخش شمالی استان در سال های گذشته از 60 میلیمتر در سال به 40 میلیمتر کاهش یافته است. به گفته مسئولان استان، خشکسالی در منطقه سیستان ۲ هزار و ۲۲۷ میلیارد تومان به بخش کشاورزی خسارت وارد کرده و باعث بیکاری و مهاجرت 30 درصد از کشاورزان منطقه از روستاها به شهرها و استان های همجوار شده است.

علاوه بر خشکسالی، ندادن حق آب به دریاچه هامون از سوی کشور افغانستان طبق توافق بین المللی 1971 و خشک شدن دریاچه به چالش جدی و امنیتی دیگری در استان سیستان و بلوچستان تبدیل شده است.  چالشی که حل آن یکی از مهمترین انتظارات و تقاضای مردم استان سیستان و بلوچستان از دولت حسن روحانی است. احیا دوباره رود هیرمند که از کوه های هندوکش در افغانستان سرچشمه می گرفت و با پیمودن مسافت بیش از 1500 کیلومتر وارد خاک ایران می شد و پس از آبیاری زمین های دشت سیستان  دریاچه هامون را سیراب می کرد و حالا خشک، خشک شده است.

هامون تا پیش از خشک شدن بزرگ ترین دریاچه آب شیرین کشور بود و در اقتصاد و زندگی اجتماعی منطقه سیستان و استان سیستان و بلوچستان از اهمیت ویژگی داشت به صورتی که یک پژوهش نشان می دهد 75 درصد شغل ساکنان اطراف دریاچه وابسته به هامون بوده است. برای مثال می توان به 15 هزار صیادی اشاره کرد که سالانه حدود 12 هزار تن ماهی از این دریاچه می گرفتند و بعد از خشک شدن دریاچه بیکار شده اند. بعد از خشکسالی دریاچه هامون حدود 9 هزار نفر از این منطقه مهاجرت کرده اند.

 تیموری یکی از ساکنان شهر زابل در نزدیکی دریاچه هامون که برای سخنرانی حسن روحانی به ورزشگاه شهر رفته بود، می گوید:« بیشتر مردم این جا و مخصوصا روستاهای اطراف دریاچه با بودن هامون، کشاورزی و صیادی می کردند اما الان خیلی از آن ها بیکار شده اند و قاچاق شغلشان شده است و مجبور هستند برای خرج زن و بچه قاچاق کنند.»

در کنار بیکاری و مشکلات اقتصادی خشک شدن دریاچه هامون اکوسیستم استان سیستان و بلوچستان را هم به هم ریخته و مشکلات بسیاری را در استان به وجود آورده که در راس آن ها چالش زیست محیطی و شیوع انواع بیماری های ریوی به دلیل بالا بودن گرد و غبار است. هر سال از اوایل خردادماه شرایط آب و هوایی به گونه ای در شمال استان سیستان و بلوچستان تغییر می کند که شاهد وقوع طوفان و وزش بادهایی هستیم که به « بادهای 120 روزه» مشهور است، بادهایی که حالا با خشک شدن دریاچه هامون طوفان شن در شمال و مناطق مرکز ی استان سیستان و بلوچستان به پا می کند.

یکی از اهالی زابل می گوید: «از همین حالا که نزدیک خرداد شده ایم عزای بادهای 120 روزه را گرفته ایم، قبلا که دریاچه آب داشت وقتی بادها شروع می شد مثل کولر عمل می کرد و وقتی روی آب دریاچه می خورد همه جا خنک می شد اما الان مثل تنورعمل می کند و از کف دریاچه فقط خاک و شن بلند می شود و آسمان شهر زرد می شود و هیچ جا را نمی شود دید.»

او می گوید شدت طوفان شن به حدی است که بسیاری از خانه های روستاهای اطراف دریاچه مثل روستای لطف الله که اقوام او در آن زندگی می کنند زیر شن ها مدفون می شوند.

یکی از کارمندان محیط زیست زابل هم با اشاره به میزان بالای گرد و غبار در شهر زابل در زمان طوفان می گوید:« خیلی از مردم شهر دچار مشکلات تنفسی و بیماری های ریوی شده اند.»

او می گوید:« فقط باید در زمان طوفان در زابل باشید تا شدت گرد و غبار را متوجه شوید. شما در نظر بگیرید هر سال با نزدیک شدن به زمان بادهای 120 روزه همه ساکنان شهر درزهای در و پنجره های خانه هایشان را با پلاستیک و پارچه کاملا می پوشانند اما بازهم وقتی در خانه روی فرش راه می روید رد خاک و شن روی فرش دیده می شود.»    

گزارش سازمان محیط زیست نشان می دهد با خشک شدن دریاچه هامون 800 روستای منطقه تحت تاثیر هجوم شن های روان کف دریاچه قرار گرفته است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان خشک شدن هامون فاجعه ای زیست محیطی است که در سال های گذشته به اهمیت و وسعت آن توجهی نشده است تا جایی که «گری لوییس»، هماهنگ ‌کننده مقیم سازمان ملل متحد در ایران بهمن ماه سال گذشته بعداز بازدید از منطقه هامون و مناطق اطراف آن در یادداشتی نوشت:« نمی دانم چرا اینقدر موضوع هامون زمان برده و صداهای مردم شنیده نشده است. شاهد بودیم که مردم برای ارومیه سر و صدا کردند ولی نمی دانم چرا برای هامون سر و صدایی نشد.»

او که به سه روستای «تخت دولت»، «ادیمی» و «کوه خواجه» رفته بود، نوشت:« بیش از نیمی از ساکنان منطقه با کمک‌های کمیته امداد زندگی می‌کنند و به دنبال خشک شدن دریاچه هامون، مردم تقریبا همگی بی‌کارند و در ویرانه‌های روستاهای متروکی زندگی می‌کنند. تعداد زیادی از ۴۰۰ هزار مردم ساکن منطقه، زیر خط فقر قرار دارند و کمک ماهانه ‌ای که از دولت یا کمیته امداد دریافت می‌کنند، به زحمت از ۲۰ دلار در ماه فرا‌تر می‌رود».

البته در ماه های گذشته و با روی کار آمدن دولت حسن روحانی دولت تلاش هایی را برای احیا مجدد دریاچه هامون شروع کرده است و تاکنون چندین هیات بلندپایه از دولت به منطقه رفته اند. محمد باقر نوبخت معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهوری، چیت چیان وزیر نیرو و معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست جزو مسئولان بلند پایه ای بوده اند که از منطقه بازدید کرده اند. در این زمینه حتی مذاکراتی با حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان در سفری که به ایران داشت صورت گرفت تا با دادن حق آبه، هامون باردیگر احیا شود. 9 آذر ماه سال گذشته معصومه ابتکار بعد از مذاکره با حامد کرزای در تهران در فیس بوک خود در پستی نوشت:« از موضوعات مهم مورد بحث در جلسات بلند پایه دیروز آقای کرزای در تهران تامین حق آبه تالاب بین المللی هامون و احیای هیرمند بود. این موضوع مورد توجه آقای رئیس جمهور قرار داشت و احیای هیرمند و تامین حق آبه تالاب هامون از طرف آقای کرزی نیز مورد تایید قرار گرفت، امیدوارم شاهد بازگشت آب و احیای هامون باشیم.»

با گذشت 3 ماه از نوشتن این پست مردم بسیاری از روستاهای سیستان در انتظار رسیدن آب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون هستند تا سال جدید را با روزهایی نو شروع کنند؛ چشم امید آن ها به دریاچه است که سال هاست خشک شده.

بالاترین نرخ بی سوادی پایین ترین نرخ امید به زندگی

در کنار بیکاری و مشکلات اقتصادی و زیست محیطی استان سیستان و بلوچستان با مشکلات اجتماعی، آموزشی و بهداشتی بسیاری هم دست و پنجه نرم می کند به صورتی که براساس آمار مرکز آمار ایران استان سیستان و بلوچستان بالاترین میزان بی سوادی را نسبت به جمعیت در کشور دارد. از مجموع جمعیت 6 سال به بالای استان 28.5 درصد بی سواد و 71.5 درصد با سواد هستند ( 81.4 درصد در شهرها و 61.8 درصد در روستا). بسیاری از دانش آموزان روستاهای این استان با امکانات آموزشی محدود رو به رو هستند و برای تحصیل به خصوص در مقاطع راهنمایی و دبیرستان باید به شهرهای اطراف بروند مثل « چاری زهی» دانش آموز کلاس 5 ابتدایی روستای پوتینان در نزدیکی سراوان که بعد از اتمام کلاس ششم ابتدایی باید برای ادامه تحصیل به شهر مهرستان در 100 کیلومتری روستایشان برود. او می گوید:« مدرسه ما یک کلاس است که 16 دانش آموز از پایه های مختلف ابتدایی دارد و همه بچه های روستا با هم در یک کلاس درس می خوانیم که 4 نرمان کلاس 5 ابتدایی هستیم و سال دیگر باید برای راهنمایی به مدرسه شبانه برویم.»

او می گوید که خیلی از بچه های روستا به دلیل دور بودن مدرسه راهنمایی و شهر مهرستان ادامه تحصیل نداده اند و اگر او بخواهد به راهنمایی برود باید شنبه ها صبح از سر جاده سوار ماشین شود و تا آخر هفته در مدرسه بماند و بعد پنجشنبه ها به روستایشان باز گردد.

از سوی دیگر مدارس این استان از نظر ایمنی هم در شرایط بسیار بدی به سر می برند به شکلی که 13 بهمن سال گذشته علی ‌رضا راشکی، مدیر کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس سیستان و بلوچستان اعلام کرد از مجموع ۱۰ هزار و ۶۰۲ کلاس درس در این استان، شش هزار و ۷۲۰ مورد غیرمقاوم بوده و نیاز به تخریب و یا دست‌کم مقاوم ‌سازی دارند.

علاوه بر امکانات آموزشی بسیاری از مناطق استان سیستان و بلوچستان دچار فقر و محرومیت شدید امکانات پزشکی و درمانی هم هستند. طبق آمارهای وزارت بهداشت در کل این استان تنها 16 بیمارستان و حدود 2000 تخت بیمارستانی وجود دارد که تناسب تخت به جمعیت استان یک تخت برای هر 1250 نفر است.

استان سیستان و بلوچستان در سال های گذشته بیشترین تعداد مبتلایان به تالاسمی ( به دلیل زندگی طایفه ای ) بیشترین تعداد مبتلایان به مالاریا، کم خونی، سل وعفونیت های ریوی را در کشور داشته و پایین ترین میزان سن امید به زندگی متعلق به مردم این استان بوده است. همچنین بیشترین میزان مرگ و میر زنان در زمان زایمان با 7 درصد مرگ و میر در این استان رخ داده. علاوه بر این ها براساس آمارهای وزارت بهداشت 20 درصد زنان ساکن این استان هم از کم خونی شدید رنج می برند.

براساس تحقیقی که سال گذشته در دانشگاه شهید بهشتی انجام شد استان سیستان و بلوچستان از نظر امکانات پزشکی در کشور در رتبه 30 قرار دارد. در این پژوهش معیارهایی همچون موسسات خدمات درمانی به ازای جمعیت، تخت بیمارستانی به ازای جمعیت، تعداد داروخانه ها به ازای جمعیت، پزشک عمومی به ازای جمعیت، پزشک متخصص به ازای جمعیت، آزمایشگاه های تشخیص پزشکی به ازای جمعیت، مراکز پرتونگاری به ازای جمعیت، مراکز توان بخشی به ازای جمعیت، نرخ مرگ و میر و شاغلان در بخش بهداشت و مددکاری به کل جمعیت و وجود بیمارستان های تخصصی در نظر گرفته شده بود. مثلا در کل این استان تنها یک بیمارستان تخصصی سوختگی وجود دارد که در شهر زاهدان ساخته شده و اگر کسی در هر جای دیگر این استان دچار سوختگی شدید شود باید به زاهدان منتقل شود؛ درست مثل حادثه ای که سه سال پیش برای 4 دانش آموز یک دبیرستان شبانه روزی در شهر چابهار رخ داد و آن ها را با آمبولانس 700 کیلومتر جابه جا کردند و در بیمارستان سوانحه سوختگی زاهدان بستری شدند؛ دانش آموزانی که البته در نهایت جان خود را از دست دادند.

قبرستانی که پارک شد

در کنار امکانات پزشکی، درمانی، آموزشی، شرایط  کار و رفاه اجتماعی و اقتصادی یکی از شاخص ها و استانداردهای اصلی زندگی میزان تفریح ، سرگرمی و ورزش است. واژه هایی که به قول یکی از ساکنان شهر زاهدان مردم استان سیستان و بلوچستان در خواب هم آن ها را نمی بینند.

موضوعی که به نظر می رسد در سیستان و بلوچستان اصلا فراموش شده است. استان سیستان و بلوچستان همچون زمینه های دیگر از نظر تفریحی، فرهنگی و ورزشی هم امکانات بسیار کمی دارد. پیش از تغییر دولت روحانی رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان در گزارشی از وضعیت فرهنگی و امکانات فرهنگی در سطح این استان گفته بود:« استان دارای 17 نشر،  7 سال سینما (هر 13525 نفر یک سینما) با یک هزار و 400 نفر ظرفیت صندلی، 28 نشریه محلی، 28 مرکز توزیع روزنامه ، 33 آموزشگاه آزاد فرهنگی، هنری، سینمایی و مطبوعاتی و 85 موسسه فرهنگی هنری و قرآنی است.» او همچنین گفته بود در سال 91 در کل استان 21 هزار و 200 نفر به سالن های سینما رفته اند. از نظر ورزشی هم در سال 91 بودجه کل بخش وزرش استان به گفته معاون استاندار وقت تنها 480 میلیون تومان بوده که سرانه ورزش برای هر نفر 192 تومان می شود.

یکی از دانشجویان دانشگاه زاهدان با اشاره به اینکه هیچ وسیله سرگرمی و تفریحی در زاهدان نیست می گوید:« تفریح خیلی از جوانان این جا رفیق بازی و کشیدن مواد مخدر است و تفریح خانواده ها هم دیدن ماهواره و پارک رفتن.»

او که دانشجوی سال آخر است می گوید:« این جا نه سالن وزرشی درست و نه زمین فوتبالی وجود دارد، اگر هم باشد باید پول بدهید که مردم پولی ندارند.»

 یکی از زنان ساکن شهر زابل هم که دوست ندارد نامی از او برده شود با خنده درباره تفریح مردم در زابل می گوید:« زابل تنها یک پارک دارد که آن هم روی قبرستان کهنه شهر ساخته شده، چندتا درخت کاشته اند و قبرستان را پارک کرده اند و اسمش را هم گذاشته اند پارک یعقوب لیث که تابستان ها از شدت آدم اصلا جایی برای نشستن در آن پیدا نمی شود و مردم باید نوبتی استفاده کنند.» او که در انتخابات به روحانی رای داده می گوید:« انتظار ما از رئیس جمهور این است که حداقل به ما برسد و وضع زندگی ما نه که بگویم خیلی، حداقل کمی بهتر شود، الان بیشتر جوان های ما معتاد شده اند و تو هم ول می خورند از ما که دیگه گذشت حداقل کاری برای نجات این ها بکنند.»

3535

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 350767

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مقدم A1 ۰۵:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۳
    2 6
    شما ها که با سفر های استانی دولت گذشته مخالف بودید یادتون رفتهخوبه که دولت گذشته یادتون داد