عبدالصمد خرمشاهی، وکیل دادگستری، بیان کرد: بروید دادسرای جنایی، افرادی را می‌بینید که به دلایل و بهانه‌های مختلف مرتکب قتل شده‌اند در حالی که تا مدتی قبل به عنوان شهروندان عادی در بیرون از زندان و بدون برچسب قاتل زندگی می‌کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در میزگردی که با حضور یک جامعه‌شناس و یک حقوقدان پیرامون «قتل‌های خانوادگی» برگزار شد، عبدالصمد خرمشاهی، وکیل دادگستری که پرونده‌های متعدد از چنین قتل‌هایی را به عهده داشته، در پاسخ به این که این نوع خشونت افزایش داشته یا نه، گفت: اگرچه نمی‌توان به آمارها تكیه كرد،‌ اما همانطور كه آمارها هم در این زمینه تاكید دارند و ما هم كه در بطن این ماجرا هستیم، می‌بینیم كه خشونت‌ها رو به تزاید است. قبلا هم قتل‌های خانوادگی وجود داشته و در سال‌های اخیر این آمارها كتمان می‌شدند اما حالا خود مسئولان هم ناچار به اذعان این هستند كه خشونت‌ها وجود دارد و قتل‌ها افزایش پیدا كرده است.

این حقوقدان درباره دلایل افزایش قتل‌های خانوادگی توضیح داد: من فكر مي‌كنم در پاسخ به اين كه چرا قتل‌ها زياد شده،‌باید پرسید چرا زیاد نشود؟ وقتی اقدامات موثری انجام نشده كه در جهت كاهش عوامل منجر به قتل باشد، چطور باید انتظار داشته باشیم كه این جنایت خود به خود از بین برود؟ من بارها هم نوشته‌ و گفته‌ام مادامی كه مسئولان برای برطرف كردن عوامل منجر به قتل، كاری انجام نداده باشند، ساده‌اندیشی است كه انتظار داشته باشیم اوضاع بهتر شود.

خرمشاهی در عین حال گفت: جوه مشتركی كه در اغلب قتل‌ها وجود دارد و سالیان سال است نسبت به آنها هشدار داده می‌شود، همان مواردی هستند كه خرد جمعی به آنها رسیده از جمله این كه فقر و مشكلات مالی نقش تعیین‌كننده‌ای در این مورد دارند. اعتیاد، طلاق، عدم آموزش، فقدان امنیت شغلی، امنیت روانی و بسیاری از موارد دیگر هستند كه همه اینها به طور زنجیره‌وار به همدیگر وصل هستند و درنهایت می‌توانند به یك قتل منجر شوند. در كنار اين موارد،‌ اگر قتل‌هاي اتفاقی را كنار بگذاریم و بخواهیم قتل‌های برنامه‌ریزی‌شده را مد نظر قرار دهیم باید بگوییم علت بسیاری از این قتل‌ها، حسادت و تعصب، بدبینی‌های وسواس‌‌گونه، اختلالات روانی مزمن و سقوط ارزش‌های اخلاقی است. در كنار اینها، نداشتن سرگرمی‌های مفید، ورزش، كتابخانه و به جای آن رو آوردن به فضای مجازی، اسبابی شده كه روابط ناسالم و خیانت‌ها شكل بگیرد.

این وکیل دادگستری توضیح داد: در این چند سال، چقدر براي كاهش فقر تلاش شده؟ چقدر براي سلامت روان تلاش شده؟ چقدر فرهنگ‌سازي براي فرهنگ تفاهم در خانواده انجام گرفته؟ ستاد مبارزه با موادمخدر چه اقداماتی انجام داده كه اعتیاد به عنوان یكی از عوامل مهم طلاق، كمتر شود؟ بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم نمی‌توانیم یك یا دو علت را نام ببریم بلكه مجموعه عواملی هستند كه به خشونت و قتل منجر می‌شوند. نباید از مجموع این عوامل به سادگی بگذریم كه می‌توانند دست افراد معمولی را به قتل آلوده كنند. زمانی بود كه یك قاتل در شهر و روستا شهره آفاق بود و قتل و جنایت كار هولناكی محسوب می‌شد، ولی طی این چند سال ببینید چقدر این موضوع عوض شده. این ادعای من نیست، بروید دادسرای جنایی، افرادی را می‌بینید كه به دلایل و بهانه‌های مختلف مرتكب قتل شده‌اند در حالی كه تا مدتی قبل به عنوان شهروندان عادی در بیرون از زندان و بدون برچسب قاتل زندگی می‌كرده‌اند.

عبدالصمد خرمشاهی، همچنین تاکید کرد: نمی‌خواهم سیاه‌نمایی كنم اما باید واقعیت‌ها را بگویم. مردم ما استحقاق زندگی بهتری دارند. وقتی افراد می‌بینند خشونت‌هایی در سطح كلان در حال انجام است، این موضوع چه تاثیر خودآگاه یا ناخودآگاهی جز جایز دانستن خشونت بر آنها خواهد داشت؟ وقتی فردی می‌بیند اختلاس كلان انجام می‌شود، چطور به او بگوییم دزدی كوچك نكن؟ چطور به افراد بگوییم قوانین را رعایت كنید وقتی ببینند بالادستی‌ها قوانین را رعایت نمی‌كنند. چطور بگوییم با هم مهربان باشید وقتی می‌بینند مسئولان به همدیگر پرخاش و خشونت می‌كنند؟ به جامعه‌ای كه مورد خشونت باشد، چطور بگوییم خشونت نورز؟

می‌توانید متن کامل این گفتگو را اینجا بخوانید.

42234

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 719111

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • میلاد حمیدی IR ۰۵:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۹
    10 1
    خشونت معمولا بازخورد و فیدبک خشونت هست من با این کارشناس محترم هم عقیده ام. معمولا خشونت پاسخی است به خشونت و یا در اثر مرگ انسانیت یکی از این دو عامل دخیل هست. البته در علم روانشانسی یک چیزهایی بیماری روانی نیست ولی اختلال شخصیتی است که به سبب ارزش رفتاری یک جامعه شناخته میشه. و سبب بروز رفتارهایی میشه که در اون جامعه عادیست. مثلا خیلی وقت ها ما از آدمهای سرکش و جسور به اشتباه به عنوان افراد قوی و دارای اعتماد به نفس یاد میکنیم. در بستر جامعه گرفتن حال طرف مقابل یک ارزش تلقی میشه. اینا رو بهش میگن اختلال رفتاری که طرف خودش خبر نداره بیماری روحی هم نداره ولی جامعه پذیری افراد به این صورت هست و جامعه اونها رو اینطوری بار میاره. در جامعه ما مشکل اساسی این هست. مثلا در رانندگی حالگیری بک ارزشه
  • بی نام IR ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۹
    19 0
    والا مسئولان اینقدر در گیر مسائل برون مرزی هستند که دیگه وقت و سرمایه و انرژی برای حل مسائل درون جامعه باقی نمی ماند.