مدل کسب و کار رسانه ای در ایران بر تولید محصول از اجزای رایگانی استوار است که متخصصین و کارشناسان تهیه می کنند. جالب اینجاست که حتی رسانه های طرفدار اقتصاد بازار آزاد چندان در بند رعایت حقوق معنوی و تحمل هزینه تولید محصول فرهنگیشان نیستند.

اول سلام. چقدر خوب می شد اگر هر یادداشتی را می شد با سلام شروع کرد٬ حتی یادداشتهای تخصصی. بگذریم یک چند ماهی هست که می خواهم راحت درباره یک مشاهده و مکالمه ای که به تازگی با یک همکلاسی قدیمی و همکار امروزی داشته ام٬‌بنویسم. حرف گزنده ایست که با نیت آزردن کسی گفته نمی شود. واقعیت اینجاست که بعنوان یک اقتصاددان که بازار رقابتی و آزاد را بهترین و موثرترین نهاد اقتصادی می دانم احساس می کنم باید یک نکته را به رسانه های طرفدار و مشوق گسترش کاربرد  نظرات اقتصادی امروز و بازار رقابتی گوشزد کنم. 

بازار نهادیست که در آن مبادله به دلیل مقدس بودن حقوق مالکیت ممکن و میسر می شود و در امتداد حقوق مالکیت شکل می گیرد. یکی از تناقضات دنیای رسانه ای ایران همین بی اعتنایی به مالکیت حقوق فرهنگی نوشته ها و مقالات است. گویی پیشفرض همه رسانه ها و ناشران این است که محصول اندیشه و تحصیل یک کارشناس باید آزاد و رایگان باشد. در نتیجه بنا بر استثمار نویسنده و تحلیلگریست که یادداشتها و نظراتش نشریه ایشان را به یک محصول رسانه ای تبدیل می کند. 

یکی از تناقضات تاسف بار این واقعیت رسانه ای هم در این است که حتی نشریات حامی اقتصاد بازار آزاد و مدافع حقوق مالکیت خود در صف اول نقض حقوق مالکیت فرهنگی و فکری قرار می گیرند. ایشان به بهانه حمایت از نظریات اقتصادی و نشر آنها در جامعه همیشه در حال دریافت و سفارش مطلب به گروهی از دانشگاهیان و کارشناسان هستند که علیرغم ذیق وقت و مشغله های فراوان هزینه فرصت نوشتن مطلب را با شوق به گسترش دانش عمومی و ارتقاء آگاهی مردم تحمل می کنند. اما نتیجه این شوق و تلاش بخشی از یک محصول و یک رسانه است که نه رایگان است و نه کم درآمد. برعکس این شوق به گسترش دانش باعث شده است تا بسیاری از این نشریات مورد توجه و استقبال مخاطبان و فعالان اقتصادی و خواننده ایرانی نیز قرار بگیرند و درآمدهای هنگفتی را از طریق محصولات جانبی مانند درج آگهی و تبلیغ برای این نشریات به ارمغان بیاورند. سهم نویسنده و متخصصی که هزینه فرصت سنگینی را برای ارتقاء کیفیت این محصول پرداخت کرده است یا حق التحریریست که همکاری آنرا در حد صدقه می دانست یا تشکری سنگین از لغات ادبی و تعارفات آنچنانی که گواه توخالی بودنش است. 

جالب است که روزنامه هایی که خود را منتقد رانت خواری می دانند و می گویند در اقتصاد ناهار مجانی وجود ندارد نه مساله ای با دریافت رانت محتوایی از علاقه و باور این دانشگاهیان دارند و نه با خوردن ناهار رایگان مشکلی. اینجاست که باید از خودمان بپرسیم آیا در پس این جنجالها واقعا یک گفتمان جدی درباره گسترش حقوق مالکیت و تحکیم رقابت پذیری و نهادینه شدن بازارهای رقابتی در کشور وجود دارد؟‌شاید همه اینها نمایشیست برای سرگرمی٬ که در یک طرف گروهی تخصص و دانش دیگران را به محصولی فرهنگی عرضه می کنند تا برای خود کسب درآمد کرده باشند و از این نمد کلاهی حاصل نمایند.  و بعد از موفقیت در کسب درآمد و تاسیس یک رسانه با کیفیت نگاه تحقیرآمیز خود را به کارشناسی برمی گردانند که دانش و نگاه تحلیلگرش چنین موفقیتی را ممکن کرده است.  داستان غم انگیزیست بویژه آنکه شخصیتهای اصلی کسانی هستند که حداقل به زبان خود را مدافع حق دیگران به محصولشان می دانند و منتقد رفتارهای نادرست ولی در عمل ایشان نمی توان اثری از باورهای لفظیشان دید. 

شاید یک دلیل درجازدن در فرآیند توسعه همین باشد که هنوز موضوعیست برای جدل نه تعهدی برای کار و مشارکت. شاید وقت آن رسیده است که دانشگاهیان خود رسانه ای تاسیس کنند که مدل جدیدی از کسب و کار رسانه ای را عرضه کند. 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 716468

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 8 =