محدثه واعظی‌پور

تئاتر این روزها وضعیتی پیچیده دارد، از یک سو تعدد و تکثر سالن‌های نمایش مرکزیت را از تئاتر شهر برداشته و به فضای نمایشی تنوع داده و از سویی دیگر افزایش تعداد نمایش‌ها و سالن‌ها، کمتر  به خلق حادثه‌ای ویژه منجر شده است. بسیاری از نمایش‌ها در ساختار و مضمون تکراری هستند، عنصر خلاقیت و نوآوری در بعضی از آنها اندک است، تعدادی از کارگردان‌ها مقلد نمایش‌های غربی هستند و صرفا از تجربه‌های آن سوی مرز کپی‌برداری می‌کنند. زمانه عوض شده و اغلب نام‌هایی که در تئاتر دهه 80 معتبر بودند، یا کمتر کار می‌کنند، یا به سمت سینما رفته‌اند یا نمایش‌هایی خنثی و غیرجذاب روی صحنه می‌برند. در این میانه، اما گاه چشم تماشاگر پیگیر و علاقه‌مند تئاتر، به نمایش‌هایی روشن می‌شود که در تعبیری ساده و در یک کلام، نمایش هستند. داستان دارند، به صحنه‌آرایی و نورپردازی در آنها توجه شده و تماشاگر را درگیر جادوی هنر نمایش می‌کنند. «اولیور توئیست» از این جنس است. قصه بارها شنیده شده‌اش را به سبک نمایش‌های برادوی، در قالبی پر از بازیگر، رنگ، نور، آوا و موسیقی پیش چشم مخاطب قرار می‌دهد و موفق می‌شود دو ساعت او را درگیر فضایش کند. فضایی که بر قصه حزن‌آلود سرنوشت کودک فقیر غلبه می‌کند.

رویکرد پارسایی برای خلق این فضا، حساب شده و موفق است. آنچه از قصه اصلی به نمایش آمده، نکات برجسته و مهم زندگی اولیور هستند، ترانه‌ها و موسیقی بیشتر از روند قصه مهم هستند و البته به فضاسازی کمک می‌کنند. شخصیت‌های اصلی نمایش فاگین (هوتن شکیبا) و داجر هستند، پررنگ‌تر از نانسی (مهناز افشار) ، بیلی (نوید محمدزاده) و حتی اولیور. آنها ما را به جهان سراسر خشونت و فساد قصه پیوند می‌دهند، دو شخصیتی که از تبهکار بودن لذت می‌برند و آن را همچون سرنوشتی محتوم پذیرفته‌اند. نه مثل اولیور بخت تجربه روی دیگر زندگی را دارند و نه مانند نانسی به رستگاری می‌اندیشند، آنها دو خلافکار حرفه‌ای‌اند که از پیشه‌شان لذت می‌برند. نمایش با آنها تمام می‌شود. با فاگین و داجر که همچنان به مشی سابق خود وفادارند، تغییر نمی‌کنند، نجات نمی‌یابند و به شکار کودکان ادامه خواهند داد.

هماهنگی گروه نمایش، درخشش کودکان بااستعداد این گروه و کار خوب گروه موسیقی، تماشای «الیور توئیست» را به تجربه‌ای لذتبخش تبدیل می‌کند. پارسایی بدون آنکه وسوسه شود تا داستان چارلز دیکنز را به امروز وصل کند، روایت خود را دارد، روایتی وفادارانه به جوهر اثر که جهان شمول و ازلی ابدی است و تاریخ مصرف ندارد. بعضی مفاهیم و نشانه‌هایی که در قصه دیکنز وجود دارد، مختص لندن آن روزهاست و بعضی دیگر را می‌توان به جامعه امروز تعمیم داد. اما کارگردان روی آنها تمرکز بیش از اندازه ندارد. بخشی از جهان پرزرق و برق و باشکوهی که نمایش پارسایی دارد، محصول دکور و صحنه‌آرایی و نورپردازی خوب آن است. دکور، زیبایی و کارآیی را توامان دارد. کارگردان از قابلیت‌های تالار وحدت درست استفاده کرده و در بسیاری از صحنه‌ها تماشاگر را غافلگیر می‌کند. تغییر صحنه‌ها، به کمک نورپردازی و عمق میدان دادن به صحنه، وجوه بصری نمایش را تقویت کرده است و باعث شده این نمایش پربازیگر، در صحنه‌آرایی چشم‌نواز و گاه محسور کننده باشد.

«الیور توئیست» یک ستاره دارد، هوتن شکیبا در میان انبوه نام‌ها و چهره‌هایی که روی صحنه هستند و همگی حضوری موثر در فضای نمایش دارند، می‌درخشد. او نقش فاگین را با همه خباثت و پیچیدگی‌اش خوب اجرا کرده، به آن چاشنی طنز افزوده و اجرایی بدون ایراد، پر انرژی و تاثیرگذار دارد. اگرچه ماهیت شخصیت فاگین و فضایی که اثر و کارگردان در اختیار او قرار داده‌اند، بیش از دیگر بازیگران است، اما خلاقیت شکیبا، بدن و بیان آماده‌اش کمک کرده تا به بازیگری شش دانگ روی صحنه تبدیل شود و همراه با بازیگر خردسال نقش داجر که خیره‌کننده است، زوجی رویایی باشند و صحنه را تصاحب کنند. 

می‌توان انتقادهای غیرمنصفانه و بی‌رحمانه درباره نمایش «الیور توئیست» داشت و بهانه آورد که آنچه حسین پارسایی انجام داده، ربطی به تجربه‌های بزرگ و پرهیاهوی تئاتر برادوی یا سایر نمونه‌های غربی ندارد و هدر دادن سرمایه است، می‌شود گفت این فقر دیداری ماست که باعث شده نمایش، برایمان جذاب به نظر برسد. اما نمی‌شود چشم بر این تجربه هماهنگ و موفق بست و برای تلاش کارگردان و گروه بزرگ این نمایش ارزش قائل نشد. «الیور توئیست» در فضای کسالت‌بار این روزهای تئاتر ایران، یک گام بزرگ به سمت فضاهای تازه و تجربه‌ای به یادماندنی محسوب می‌شود.

58241

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 736240

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 12 =