محدثه واعظی‌پور

افشین هاشمی در «شیرهای خان بابا سلطنه» با ادای دین به نمایش ایرانی و زیر مجموعه‌هایش (تعزیه، سیاه‌بازی و تئاتر رو حوضی) فضایی جذاب خلق کرده و قصه‌ای امروزی را در قالب اثری مفرح و پرکشش برای مخاطب روایت می‌کند.

یکی از امتیازهای اصلی کار او، در این روزها که نویسندگان و کارگردان‌های تئاتر کمتر تجربه‌های جاه‌طلبانه و ایده‌های دشوار در اجرا را دنبال می‌کنند، انتخاب سبک و شیوه‌ای است که اگرچه قدمتی طولانی در تاریخ نمایشی ایران دارد، اما اجرای آن برای مخاطب امروز ساده نیست. او نیازمند تمهیدهایی بوده تا اثر را برای مخاطب جذاب کند، راهکارهایی که به روح نمایش ایرانی لطمه نزنند، اصالت آن را خدشه دار نکنند و در عین حال به جهان امروز مربوط باشند.

«شیرهای خان بابا سلطنه» محصول درک درست افشین هاشمی از روزگار ما، دغدغه مردم و مسائلی است که احساساتشان را جریحه‌دار کرده یا باعث خنده و انبساط خاطرشان شده است. این نمایش بر پایه دانش و تجربه هاشمی و شناخت او از دنیای نمایش و بازی بنا شده و به کاملترین تجربه کارگردانی او در تئاتر تبدیل شده است.

«شیرهای خان بابا...» یک معرکه تمام عیار است، بانوای موسیقی و حرکات موزون و قصه‌ای که خیال و واقعیت، امروز و دیروز و تاریخ و افسانه را در هم می‌آمیزد؛ سرگرم‌کننده، مفرح، درگیرکننده و تصویری. در بسیاری از فصل‌ها از جمله فصل حضور سه زن دزد و گفت‌‌وگویشان با سیاه (گلاب آدینه) تماشاگران با تشویق بازیگران، همراهی‌شان را با نمایش آشکار می‌کنند و در انتهای اجرا، تشویق طولانی مدت آنهایی که هم نظاره‌گر این معرکه و هم بخشی از آن بوده‌اند، تاکیدی است بر این که «خان بابا...» مخاطب را با خود همراه کرده و بر او تاثیر گذاشته است.

جذابیت «شیرهای خان بابا...» در بخشی مدیون استفاده درست از کلام و موسیقی در پیشبرد قصه است، در بخشی دیگر اشاره‌های تند و صریح به وضعیت اجتماعی مخاطب را سر ذوق می‌آورد. اگرچه بعضی از این کنایه‌ها، مثل ژن برتر کمی تکراری است، اما بقیه آنها و شکل اجرایشان تماشایی از کاردرآمده. ماجرای شیرچینی، یا حتی اشاره مستقیم به وضعیت گروه موسیقی «ولشدگان» بخشی از این جذابیت‌هاست. هاشمی در این نمایش، نگاهی ستایش‌آمیز به زنان دارد، سه زن دلیر اما زخم خورده و قربانی در دل شب برای کمک به دیگران، دست به خطر می‌زنند. این فصل که اجرای آن به تعزیه نزدیک و یکی از بهترین بخش‌های «شیرهای خان بابا...» است، همچنین حضور موثر طیاره (مونا فرجاد) به عنوان زنی جوان که مشکلات را پشت سر گذاشته و همچنان برای بقا می‌جنگد، نقش و حضور زنان در این معرکه را پررنگ‌تر می‌کند. مردان به جز روشنفکر و پزشک (احسان بیات‌فر) یا دغل و دزدند یا منفعل. اما زنان در این نمایش می‌آشوبند و اگرچه مجبورند در پوست شیر و با هویتی جعلی پنهان شوند اما دست آخر حضورشان را به جامعه مردانه و ریاکار تحمیل می‌کنند.

«شیرهای خان بابا...» در قالب‌ملزومات و قواعد نمایش ایرانی محدود نمی‌شود و به سراغ تصویر هم می‌رود تا معنا و روایت کاملتر و غنی‌تر عرضه شود. تصویر پدر و دختر خردسال در پس زمینه، وقتی طیاره از کودکی‌اش برای یاقوت می‌گوید. تصویر جماعتی که از خوف حمله نظامی سر به آسمان برده و نمی‌دانند چه فرجامی دارند و صدای گوشخراش ناامنی که فراگیر شده. طراحی میزانسن هم، متنوع است و کارگردان از فضای بزرگی که صحنه در اختیار گروه قرار داده به خوبی استفاده کرده است. انبوهی بازیگر در بعضی فصل‌های شلوغ روی صحنه‌اند، با حرکاتی متنوع و میمیک متفاوت که لحظه‌ای از بازی کردن نمی‌ایستند و راکوردشان را حفظ می‌کنند. هماهنگی این مجموعه قابل توجه است.

«شیرهای خان بابا سلطنه» بسیار وامدار افشین هاشمی است. نه فقط به عنوان نویسنده، کارگردان، بازیگر و کسی که موسیقی می‌داند و در نوازندگی کمانچه مهارت دارد، به عنوان صاحب اندیشه‌ای که در پس پشت نمایش قرار دارد. نمایش که تمام می‌شود تخت سلطنت پشت به تماشاگران در مرکز دید قرار می‌گیرد و بازیگران برای رورانس می‌آیند. هاشمی در این نمایش نقش خان بابا را بازی می‌کند و روی تخت می‌نشیند، طبیعی بود اگر طبق همان میزانسن برای رورانس هم می‌آمد، اما این گلاب آدینه است که در پایان رورانس و به شکلی ویژه و قدر دیده شده روی صحنه می‌آید. این نگاه همراه با احترام و از سر فروتنی افشین هاشمی به بازیگر بزرگ سینما و تئاتر ایران، بخش مهمی از خاطره‌ای است که تماشاگران تئاتر با خود از تماشاخانه «شهرزاد» و نمایش «شیرهای خان بابا» به یادگار خواهند داشت.

 

57244

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 704804

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 11 =