صفار هرندی سخنی گفته اند که به نظرم در موقعیتِ کنونی باید حسابی قدرش را دانست. ایشان گفته اند متر و معیار انقلابی بودن مخالفت با برجام و یا موافقت با آن نیست. ظاهرا حرفی است بدیهی و هرکس خرده هوش و سر سوزن ذوقی داشته باشد باید آن را تصدیق کند اما فراموش نکنیم که یکی از بزرگ ترین گرفتاری های ما در روزگار کنونی از یاد بردن بدیهیات است. گاه آن قدر از امور بدیهی و به ظاهر پیش پا افتاده غافل می شویم که حیرت آور است. اگر کسی بگوید ادب چیز خوبی است می گوییم حرف خوبی زده اما بدیهی است، منتهی فراموش می کنیم ما از همین امر بدیهی مدت هاست دور افتاده ایم. دیگر این که در این نکته تامل کنیم که این حرف را چه کسی زده و در چه موقعیتی.
بسیاری از کسانی که به ظاهر دوست آقای هرندی به شمار می آیند متر و معیارشان برای تشخیص انقلابی از غیرانقلابی همان چیزی است که آقای هرندی می گوید. اگر کسی مخالف توافقات هسته ای باشد می شود انقلابی و اگر کسی با توافقات هسته ای موافقت کند می شود ضدانقلاب و خائن. با همین متر و معیار است که تتلو و بهنوش بختیاری در صف مدافعان ارزش ها قرار می گیرند و تحسین دوستان به ظاهر انقلابی را برمی انگیزند و در مقابل برجسته ترین دیپلمات هایی که عمر و زندگی شان را وقف انقلاب کرده اند می شوند ضد انقلاب.
صفارهرندی در موقعیتی این حرف را به زبان می آورد که دوستانِ دوقطبی سازش تیغی بران در دست گرفته اند تا باردیگر پروژه دفع حداکثری و جذب هیچ را با سرعت هرچه تمام تر پیش ببرند. هشدار صفارهرندی البته خاص دوستانِ دلواپس نیست. هرچند در آن طرف ماجرا ظاهرا آش شور تر است اما در این سوی نیز کسانی یافت می شوند که صرف سخن گفتن و تامل و چند و چون درباره موافقات را از کفر ابلیس هم بدتر می دانند. جالب است کسانی دراین باره تعصب و جمود می ورزند که بام تا شام شعار تقدس زدایی سر می دهند و یکی از مشکلات اساسی مارا کارخانه قداست سازی می دانند اما طاقت ندارند کسی درباره متن یک توافق سخنی خلاف رای آنان بر زبان بیاورد. من البته خود در صف موافقان قرار دارم اما موافقت به این معنا نیست همه مخالفان و یا منتقدان را از یک سنخ بدانم و گوشم را بر روی هر نوع سخن متفاوتی ببندم. نمونه اش همین سخنان آقای هرندی که توصیه می کنم اگر حوصله کردید اصل سخنان ایشان را پیدا کنید و ملاحظه بفرمایید.
نظر شما