آن رسانههای مجازی که به یک بیلبورد متحرک نقاشی و یک خالکوبی مطلق، لقب فعال نمونه مجازی دادند و عکسهای قد و نیمقد او را با تیترهای آنچنانی و با آب و تاب، بازتاب دادهاند، به اندازه تمام فضایی که در اختیار این فعال نمونه امروز و مرتد و زیرزمینی دیروز (البته به ادعای خود این رسانهها) گذاشتند، به جوانان تتو کرده فوتبالیست این مرز و بوم بدهکارند و اگر به اخلاق پایبند باشند، باید از این جوانان عذرخواهی کنند که با چاپ عکسهایشان باعث ایجاد دردسر برای آنها شدند.
رسانهای که تا همین چند روز پیش عکس پای حنیف عمرانزاده و دست سردار آزمون و گردن اشکان دژاگه را برجسته میکرد و به فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ، کمیته اخلاق، کمیته انضباطی و حتی حراست وزارت ورزش خط میداد که این فوتبالیستها باید به خاطر تتوی دست و پا و گردن از فوتبال کردن محروم شوند، حالا عکسهای خوانندهای را منتشر میکند که بدون دروغ بیلبورد متحرک خالکوبی است.
البته نه ایراد گرفتن از تتوی این خواننده که تا دیروز از نگاه همین رسانهها «جیز» و «عاق والدین» و «شیطانپرست» بود و حالا فعال نمونه مجازی خوانده میشود، در حیطه وظایف ماست و نه دفاع کردن از فوتبالیستهایی که تتو کردن دست و پایشان مورد تأیید ما نیست، اما پرسش اینجاست که آیا تتو کردن هم خودی و غیرخودی دارد؟ یعنی اگر با ما بود، در اردوگاه ما بود و همراستای ما بود، حق دارد هر کاری دلش خواست انجام بدهد و اگر در اردوگاه ما نبود، باید بابت کوچکترین اشتباهی رسوا شود؟ این مرزبندی خودی و غیرخودی چه وقت تمام میشود؟
* این یادداشت در سرمقاله سهشننبه ۲۷ تبر روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.
نظر شما