این کارشناس ارشد سیاست خارجی و امنیت بین المللی در آغاز مطلبش نوشته است:
«روحانی باید مشکلات به ارث رسیده، جاری و آینده خود را به یک درک مشترک کارگشا و قابل هضم برای عموم تبدیل می کرد. اما چرا این کار را نکرده و نمیکند؟ نمی دانم!... ما با سه چرایی و ابهام روبرو هستیم: اولا، به درستی نمیدانیم روحانی با چه محدودیت های درون ساختاری روبروست... دوم، چرا با وجود ناکارآمد کردن روحانی (یا ناکارآمدن جلوده دادن او)، این سیاستمدار واقع گرا نزد مردم ایران به عنوان یک موضوع ناتمام که باید تکمیل شود، همچنان گزینه ترجیحی اول است؟ سوم، مخالفان دولت چرا به قیمت توقف توسعه کشور و یا به آشوب کشاندن شرایط اجتماعی و سیاسی(مانند بحران های دیپلماتیکی) آنهم در حساس ترین موقعیت تاریخی ایران، ابایی از برخورد و به زمین زدن دولت و شخص روحانی ندارند؟»
این عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین در ادامه می نویسد:
«اکنون در رابطه متقابل مردم ایران و حسن روحانی تنها با 2 گزینه روبرو هستیم: ۱- رئیس جمهور حسن روحانی باید واقعیت مشکلات و موانع پیش روی خود در توسعه اقتصادی و سیاسی کشور را بامردم ایران در میان بگذارد و سطح انتظارات عمومی که از سوی مخالفان در حال ارتقاء دادن نامتوازن و طلبکارانه است تعدیل کند،لاجرم چارهای جز این ندارد. 2- به باور من، حسن روحانی یک پروژه ناتمام ملی در جامعه ایرانی است که باید در انتخابات ریاست جمهوری 2017 تکمیل شود. ضمن آنکه او یک طرف متعهد و قابل اتکا در نگاه و نزد جامعه بین المللی است.»
برای خواندن متن کامل این مطلب، اینجا را کلیک کنید.
نظر شما