وکیلی: می‌توانیم نصف تیم ملی والیبال را عوض کنیم

سرمربی تیم ملی والیبال نوجوانان ایران می‌گوید می‌توانیم نصف تیم بزرگسالان را عوض کنیم.

فرهاد عشوندی-مهری رنجبر: والیبال نوجوانان ایران در مسابقات قهرمانی جهان با 8 برد متوالی به مقام قهرمانی رسید. این مدال یکی از ارزشمندترین مدال های تاریخ ورزش ایران محسوب می شود و نشان می دهد هواداران والیبال ایران هنوز می توانند به حفظ اقتدار تیم ملی بزرگسالان ایران امیدوار باشند چراکه حالا پشتوانه هایی قابل اطمینان در راه رسیدن به تیم بزرگسالان هستند.

محمد وکیلی که سرمربیگری تیم ملی والیبال نوجوانان را برعهده داشت و این افتخار بزرگ را با شاگردانش ثبت کرد، مهمان کافه خبر بود و درباره وضعیت والیبال ایران صحبت کرد.

مگر می شود با تیمی که سن  واقعی دارد رفت و قهرمان شد؟
دیگر تلاشمان این بود که این کار را بکنیم. به هر صورت باید از یک جا شروع می کردیم. باید این کار را انجام می دادیم چون باید برای جامعه مان و بچه هایی که بزرگتر می شوند الگوهایی می ساختیم که این الگوها واقعی باشند. نمی شود یک کسی الگویی را ببیند که 3 سال از او بزرگتر است و فکر کند که چون بزرگتر است می تواند این کار را انجام دهد. ما کاری کردیم که متولد 80 بتواند بهترین بازیکن دنیا شود، امیرحسین اسفندیار؛ سه تا از این بچه ها متولد 80 هستند.

پس دو سال دیگر همچنان می توانند نوجوانان بازی کنند.
بله، سه تای اینها می توانند. تازه یکی از اینها که خط خورد و نفر چهاردهم بود. پاسورمان هم متولد 79 است ولی ماهش نمی خورد. در هر صورت باید این کار را انجام می دادیم. یعنی ما چند هدف در ذهن داشتیم؛ یکی اینکه این بازیکنان هدف داشته باشند و به بازیکنان بزرگسالان تبدیل شوند. ما باید این هدفها را همزمان دنبال می کردیم که یک نفر که در قله می ایستد، آن دامنه و بچه هایی که می خواهند نفری که در قله ایستاده را تماشا کنند، باید خودشان را با او وفق دهند که آن شرایطی که او رفته، اینها هم دارند و می توانند. این مهم بود. دوم اینکه از تیم نوجوانان انتظار بود که حداقل یا برخی می گویند حداکثر دو بازیکن در آینده بازیکن بزرگسالان شوند. فکر می کنم 6، 7 نفر از اینها در این جایگاه باشند. این دومین هدفمان بود که تزریق خون تازه به تیم داشته باشیم.

این بزرگ‌ترین نیاز والیبال ماست.
الان خدا را شکر که همه بازیکنان تیم ملی هم که نگاه می کنند، می بیند که پشت سرشان بازیکنانی می آیند که هم استعداد دارند و هم شرایطش را دارند. صدای بازیکنان نوجوان برای بازیکنان بزرگسال قابل شنیدن است و طنینش مشخص است و در گوش آنها زنگ نمی زند. طوری که همیشه سعید معروف به من می گوید که شما دو، سه سال دیگر پاسور نسازی من خودم می روم ولی می دانم این بچه هایی که دارند می آیند، چقدر استعداد دارند. مسئله بعدی هم اینکه اگر این اتفاق خوب نمی افتاد و نتیجه نمی گرفتیم، یک کمی چرخه انتقال بازیکن سخت می شد. اولا اینکه دست به تغییرات می زنند و هر عدم موفقیتی باعث می شود که کادر عوض شود و بازیکنان را دیرتر بارور کند و همه این شرایط را می تواند ایجاد کند که این هم یک هدف بود ضمن اینکه ما دور قبل هم قهرمان آسیا و سوم جهان شده بودیم. ما عملا یکسال فرصت داشتیم و باید این فاصله را اثبات می کردیم که 2015 هم اتفاقی نبوده. به هر صورت باید ادامه همان راه را می گرفتیم، یا باید از آن عنوان دفاع می کردیم یا حداقل اینکه بهترش می کردیم.

اینها در رده نوجوان در 16 سالگی دو متر و 9 سانت قد دارند؟! بقیه تیم چطوری اند؟
البته الان میانگین قدی مان با لیبرو و همه اینها 198 است. یعنی جزو سه تا کشور اول هستیم. الان بزرگسالانمان هم از ما کمترند.

الان تیم اصلی ما قدشان نسبت به میانگین جهانی کمتر است. اینها الان چگونه هستند؟
الان سرعتی هایمان همه متولد 80 هستند. از نظر قدی هم همه 2 متر و 5 هستند. خودِ کولاکوویچ هم که گاهی به تمرینات ما می آمد می گفت که استاندارد است. دریافت کننده مان امیرحسین اسفندیار 2 متر و 8 است. یکی 192 است که مرتضی شریف پور است. پاسورمان 199 است که متولد 79 است. یعنی با توجه به سنی که دارد حتما به 2 متر و دو، سه سانتیمتر هم می رسد.

برایشان برنامه دارید که بتوانید قدشان را افزایش دهید. با توجه به اینکه در سن رشد هستند و اگر به درستی زیر نظر پزشک تغذیه باشند شاید 5، 6 سانت اضافه شوند.
قد فلاحت خواه 11 ماه پیش 196 بود، الان که پایان مسابقات است به 199 رسیده است.

در زمین دیگر کسی به جان بچه اش قسم نمی خورد!
احسنت! خدا شاهد است تمام اینها از تمام فیلترها رد شده اند. در مسابقات آموزشگاه بوده اند، از مدارک اول ابتدایی شان هست. نه دو اسمه و نه برادری داریم. خوشحالم از اینکه ما باید یک روزی این کار را می کردیم و کردیم. الان اگر بخواهند یک گروه را بکوبند اینگونه انجام می دهند؛ اگر نتیجه نگیریند براساس آن فاکتوری که نتیجه نگرفته اید، از نتیجه گرایی استفاده می کنند که چرا نتیجه نگرفته اید و از آن راه وارد می شوند و راحت می توانند به اهدافشان برسند. حالا وقتی که نتیجه می گیرید، دو حالت دارد؛ یا می گویند که تیم ها ضعیف اند یا اینکه هزار تا ایراد بگیرند مثل صغر سنی.

شما در اینجا نکات فنی را به بازیکنان یاد می دهید؟
بله. یک روز آقای شاکری سر تمرین ما آمد؛ در ابتدا که شروع کردیم شاید حدود 70، 80 نفر در سالن آمده بودند برای اینکه 10 تا 10 تا تست دهند. این 10 تا می رفتند و 10 تای بعدی آماده می شدند و می آمدند. می گفت وقتی که اینها داشتند پنجه می زدند و کارهای تکنیکی می کردند، من گفتم خدا به داد این برسد. چکار می خواهد بکند بعد از یازده ماه؟ مثل همینی که الان من بخواهم با یک تیم نوجوانان دوباره شروع کنم. به فدراسیون چندبار گفته ام و شاید هم داشته باشد و شاید هم نه، ولی فکر می کنم نیاز است که فیلم بازیکنی که اول می آید، گرفته شود. این برایش خوب است که ببیند از کجا شروع کرده و چگونه بوده و چه اتفاقاتی در مسیر زندگی اش افتاده که مثلا فرهاد قائمی شده یا سعید معروف؟ اینها همه در ابتدای کار اینطوری بودند. به جرات می توانم بگویم که 95 درصد اینها با ما کار کرده اند و شروعشان با ما بود. این است که باور کردنش سخت است که بتوانیم در یک زمان یکساله یک بازیکن را از این نقطه به آن نقطه برسانیم. البته خود بچه ها هم به جای اینکه روزی یکی، دو ساعت تمرین کنند، روزی هشت ساعت تمرین می کنند و عقب ماندگی هایشان را به واسطه تکرارهای بیشتر و اردوهای بلندمدت تر جبران می کنیم. مثلا حداقل اردو برای یک نفر در تیم ملی بزرگسالان که پنجشنبه و جمعه تعطیل هستند از 10، 12 روز بیشتر نیست اما ما بعضی از اردوهایمان مثلا 5 اردویی که این اواخر برای جام جهانی بود به واسطه عقب ماندگی هایی که باید جبران می کردیم بیست و پنج روزه هم داشتیم. 25 روز نمی توانست خانواده اش را ببیند. اینها شرایطی بود که جبران آن عقب ماندگی ها را باید انجام می دادیم.

یکباره بگویید 6ماه بازیکن را توبیخ کرده اید.
دقیقا 5 ماه دیگر. از حدود 24 فروردین تا 24 مردادماه.

بگویید همه شان را از خدمت معاف کنند!
این بحث خیلی خوبی است. ما آن دوره سوم شدیم اما گفتند اگر اول، دوم می شدید، معاف می شدید ولی الان معافی برای اینهاست. در سن سربازی هستند و واقعا هم زحمت کشیدند. یعنی بهترین پاداش برای اینها این است که بخاطر زحمتی که برای این مملکت کشیدند، یکسالی که از خانواده دور بودند و از درسهایشان عقب افتادند و الان باید امتحان دهند و تجدید شوند، برایشان این معافیت در نظر گرفته شود. چه کاری باید برای وطنشان می کردند از این کار بهتر؟ اگر اینها معاف شوند ادامه کار و مسیر رشدشان بهتر می شود برای جوانان، امید و بزرگسالان. اینها هم یک نوع سرباز در قالب لباس تیم ملی هستند.

اینها کدام خدمت را می رفتند 5 ماه بدون خانواده؟
شما حساب کنید از ساعت 7 صبح بلند می شوند و 8 شب می خوابند.

همین که در بحرین در اوج تنش ها توانسته اند کشور را قهرمان جهان کنند آن هم با بردن همه تیم ها با اقتدار خیلی خوب است.
هرجا که نگاه می کردید اوایل خیلی ما را نمی پذیرفتند. مثلا فرض کنید که تماشاچی می گفت که دوست دارد ایران را تشویق کند ولی نمی توانم. می آمد و این را در رختکن و در خیابان می گفت. می گفت عکس ما را بگیرند بعدا اذیتمان می کنند. در فینال که جمعیت زیادی آمده بود، فکر می کردند که اگر بخواهند بگیرند دیگر نمی توانند 400 نفر را بگیرند. آن لحظه دیگر خودشان را خالی کردند و احساس کردند می توانند ایران را تشویق کنند. یکی، دو نفر نبودند که تشویقشان نمایان شود. ضمن اینکه وقتی بحرینی ها هم فهمیدند که ایران به یک شرایط ایده آل رسیده که ممکن است قهرمان هم بشود، سعی کردند طوری رفتار کنند که خدای ناکرده اشتباه نکرده باشند که باعث دلخوری ما شود.

کیک قهرمانی هم گرفتند؟
بله، کیک هم گرفتند. تا آنجا که توانستند سعی کردند که یک جوری ارتباط قلبی شان را با ما حفظ کنند علی رغم اینکه کمی هم احتیاط می کردند.

نکته این است که در آنجا خیلی خودشان را ایرانی می دانند.
فارسی حرف می زنند و چقدر هم به مشهد می روند.

اما گیرشان این است که حاکمیت با ایران مشکل دارد.
اگر سیاست نباشد آنها مشکلی با ما ندارند. به لحاظ فرهنگی و ایدئولوژیکی هم از همه کشورهای عربی به ما نزدیکترند، چون تعداد شیعه و فارسی زبان زیاد دارند. یک روزی هم متعلق به ایران بودند. دقیقا 50 سال پیش که با انگلیس معامله کردند که تنب کوچک و بزرگ را به شما می دهیم و این قسمت را اجازه دهید که خودشان باشند. آن موقع هم سیاست قبل از انقلاب این بود که این اتفاق بیفتد و حالا هم فکر نمی کنم که ما با آنها خیلی مشکل داشته باشیم. آنها دیدگاه های خاص خودشان را دارند ولی در این مسافرت چیزی را ندیدم که الان نکته باشد که بخواهم راجع به آن بد بگویم. چون ما را مطابق همه تیم ها نگاه کردند. 15 تا تیم در یک هتل و 5 تیم در یک هتل دیگر. بعضی جاها که می روید، ایران را در هتل های اقلیت می گذارند و امریکا و ژاپن را در هتل دیگری. اما الان با اکثر کشورها مثل برزیل، ایتالیا، چک، ژاپن و کره در یک هتل بودیم.

حالا که در مسابقات هم خوش درخشیده اند با توجه به اینکه یکسری بچه 16 ساله هستند امسال شما سرمربی شان در لیگ می شوید؟
بله در لیگ محتشم می‌آیند.

بچه هایی مثل علی نادی و خیلی های دیگر می گویند که این به ضرر خود همین بچه هاست چون یک تیم هستند که تجربه با بزرگترها بازی کردن را ندارند. قبلا هم یکبار با ارتعاشات این کار را کرده اید. شاید راست می گویند و در لیگ نیاز به دو بازیکن باتجربه در کنار این بچه ها باشد که روحیه حرفه ای را یادشان دهد. اینکه کل تیم را یکجا در لیگ می برند...
ما تجربه این را هم قبلا داشتیم. همان سالی که در آسیایی تیم ها را همه 3 بر صفر بردیم، برای مسابقات جهانی مثل الان نبود و یکسال فرصت داشتیم. بهترین کار این بود که باید در لیگ شرکت می کردیم. لیگ دسته یک چیزی به اینها اضافه نمی کرد، اینها باید از بازیکنان بزرگ یاد بگیرند. لیگ برای اینها مدرسه و دانشگاه است که یاد بگیرند.

ولی یک تیم که 10 تا باخت می گیرد، ‌این باخت در خوی بازیکن می رود.
قبل از این برایشان ترسیم می کنیم.

شما الان یک تیم فاتح را در لیگی می برید که ممکن است با این پتانسیل به باختن عادت کنند.
به باختن عادت می کنند ولی این باختن به آنها درس های زیادی می دهد.

این تیم،‌ تیم جوانان آینده ماست.
اگر آن تجربه قبلی بد از آب در می آمد... ما بعد از ارتعاشات چند بازیکن به رده بالاتر دادیم؟ کریمی، مسافر، علی اصغر مجرد از داخل همان لیگ آب دیده شدند.

ولی هیچ‌کدامشان ملی نشدند.
در هرصورت 4، 5 تا از آنها تیم امید بودند و اگر الان آقای کولاکوویچ بخواهد در تیم ملی پوست اندازی کند، از کدام تیم بازیکن برمی دارد؟

الان جواد کریمی یکی از پاسورهایی است که می گویند جایگزین خیلی خوبی برای سعید معروف است ولی گفته می شود که سنش کم است! البته این درحالی است که الان پاسور ایتالیا یا لهستان 18 ساله هستند.
آنها فرصت می دهند. فکر کنید که 12 تا تیم در لیگ برتر داریم. حالا ما می گوییم 12 تا 15 نفر...

چرا به این فکر نمی شود که اینها به سه تا تیم تقسیم شوند.
هیچکسی نمی آید اینها را داخل زمین بگذارد چون اعتماد نمی کنند.

چرا به همین فکر نمی شود که دو تا بازیکن باتجربه کنارشان گذاشته شود که آن تجربه بزرگتر بودن را به اینها هم منتقل کند.
آن بازیکن باتجربه الان حمید غفور بچه کاشان است که بازیکن من در نوجوانان بوده اما خودش الان نمی آید با تیم نوجوانان آسیایی.

یادم است برای ارتعاشات به کمی مشکل برخوردید.
در آنجا آقای داورزنی برای ما صحبت کرده بود. اگر یادتان باشد برای کمیته المپیک هم آمدند و قرارداد بستند. تلویزیون آمد و... ولی الان طرف اینها فدراسیون نیست. تنها از این جهت فدراسیون هست که به اینها کمک کرده به لیگ برتر بیایند ولی بقیه مسائل را ما به عنوان مربی و سرمربی با آنها صحبت کردیم که ما می خواهیم این کار را بکنیم و شما دارید اسپانسر تیم ملی نوجوانان می شوید و توقع مقام و سکو هم نباید داشته باشید ولی قول می دهیم که تا آخرین لحظه بچه ها مبارزه کنند. ضمن اینکه این اول شدن بچه ها در مسابقات جهانی یک مقدار برندمان را هم بالا می برد. الان وقتی مردم نگاه می کنند، می گویند تیم قهرمان جهان را گرفته، فرق داشت اگر چهارم یا پنجم می شدیم که نه آن طرف را داشتیم و نه این طرف را.

این بچه ها شاگردان شما هستند. 6 ماه دیگر عملا باید مثلا به «کاله» ببرند. همه جای دنیا اینطوری است که مربی با تیم قهرمان یک رده بالاتر می رود.
این هم هست. ما الان می توانیم دو تا بحث داشته باشیم؛ یکی اینکه من با این تیم به جوانان هم بروم و جوانان کارم تمام شود. الان این کار را لهستان امسال کرد. نوجوانان لهستان که اول شد و آرژانتین دوم شد و ما فقط به لهستان باخته بودیم، با همان مربی،‌با همان کادر و با همان مشخصات امسال در جمهوری چک آمدند و با همان کادر قهرمان دنیا شدند. یعنی آنها که نوجوانان اول شدند، قهرمان جوانان هم شدند. مربی دو سال پیش نوجوانان که الان سرمربی جوانانشان هم بود، امسال در نوجوانان دستیار یک نفر دیگر شد که خیلی مهم است. مثل اینکه من الان با جوانان ادامه دهم و برگردم در نوجوانان دستیار یک نفر دیگر باشم. برای آنها زیاد مهم نیست. آنها می خواهند کمک کنند. برزیل هم همین کار را می کند. الان ایتالیا هم همین کار را می کند. یک گروه با یک گروه می روند و تا آنجا که بتوانند آنها را رشد می دهند. بعد فدراسیون می گوید که تا اینجا خوب بوده و تشکر می کند، حالا می خواهیم زیر نظر مربی بزرگسالان بفرستیم. یک مسئله هم می تواند این گونه باشد که من همیشه باید در رده پایه باشم،‌ اینها را بسازم و تحویل سرمربی جوانان دهم. جوانان هم تحویل سرمربی امید دهند. این هم می تواند یک روش باشد ولی من در آن روش اول کشورهای بیشتری را دیدم که سعی می کنند گروهی را با هم بیاورند.

خیلی رک بگویم الان مشکلی که بازیکنان بزرگسال ما دارند و مردم با آنها دارند این است که می گویند اینها اشباع شده اند. درواقع یک هراس بزرگی وجود دارد از اینکه تیم بعد از اینها وجود ندارد و نسل بعد از اینها نیست. من والیبالی های المپیادی نوجوانان را دیده ام در بازی های چهار سال گذشته ولی واقعا چیزی نداشته ایم.
شما بازی آخر ایران و روسیه را دیده اید؟

این نسل را نمی گویم بلکه گپ چهار ساله گذشته را می گویم که امروز چیزی به تیم بزرگسالان اضافه نشده.
دقیقا، ‌یک فاصله بین مان افتاد. تیم 2009 ما خیلی بازیکن به تیم ملی داده. الان در حال حاضر شما نگاه کنید از این 12 تا بازیکنی که الان در تیم ملی هستند، صفا حیدری، حمید غفور، مجتبی میرزاجانپور، فرهاد افزون، سامان واعظی را نگاه کنید 4، 5 تا داریم. حالا مثلا فیاضی آسیب دیده، میرزاجانپور، سامان واعظی و امیر غفور را داریم. پس می توانیم بگوییم 4، 5 تا اضافه شده ولی از نسل 2011 فقط میلاد عبادی پور آمده. از نسل 2013 فقط جواد معنوی نژاد آمده.

میلاد و معنوی نژاد آن ویژگی تاپ والیبال دنیا که قد بالای دو متر را هم ندارند، گیر اساسی شان این است که با آن ویژگی های نرم فیزیکی نیستند. ضمن اینکه دیر به تیم بزرگسالان می رسند.
همان میانبری که خدمت تان  گفتم، شاید این لیگ بزند. من می گویم این همه بازیکن در لیگ دارند بازی می کنند، خارجی داریم، ‌بازیکنان بزرگی مثل امیر حسینی داریم که حدود 41 ساله است، بهبودی را داریم، چه اشکالی دارد یک جوان 17، 18 ساله به جای اینکه روی پله ها بنشیند با اینها در لیگ بازی کند؟ اشکالی دارد جواد کریمی جلوی بهبودی و امیر حسینی و سعید معروف بازی کند؟ الان فلاحت خواه متولد 79 است. چه اشکالی دارد بازی کند؟ اصلا برد و باخت را برای این تیم کنار بگذاریم. بگذاریم بچه ها یاد بگیرند. تا کی می خواهند...

اگر مثلا بهبودی کنار اینها بود، نقشش شاید از سه تا برد بیشتر بود. منتها آنها باشند تمامیت خواه هستند و می خواهند بازی کنند اما اگر این روحیه وجود داشت که اینها را پرورش دهند...
فرق اینها با آنها این است که اینها می خواهند یک چیزی در لیگ یاد بگیرند ولی آنها می خواهند قهرمان شوند و دنبال نتیجه اند. البته ما در مسابقات جهانی هیچ گونه وابستگی به هیچ باشگاهی نداشتیم، به آنها گفته بودم اصلا حرف باشگاه را در تیم ملی نزنید چون این شائبه ایجاد می شود که باشگاه با تیم ملی قاطی شد و اگر لطمه خورد، از باشگاه خورده. اگر باختیم به خاطر اینکه اینها به زور قرارداد گرفتند، همه هم آ‌زادند. الان حضرت پور به ارومیه رفته. اسفندیار تیم قبلی اش کاله است و یدی هم تیم پیکان است. ما به زور کسی را نمی آوریم. ما می گوییم آنها که تیم ندارند و قابل رشد هستند، بیایند بازی کنند و این خیلی خوب است.

مرتضی یدی فصل قبل با پیکان بازی کرد درحالی که بازی به آنها نمی دهند. الان چقدر تغییر کرده؟
من همیشه دوست داشتم تیمی داشته باشم که آمیخته ای از باتجربه ها و جوانان و نوجوانان باشد. این خیلی لذت بخش است.

فکر کنید کسی که کنار سعید معروف توپ می گیرد، قبل از اینکه به تیم ملی برود، یا از مهدوی توپ می گیرد و می زند چقدر در روحیه اش تاثیر دارد؟
من همین الان می توانم بگویم اگر دو بازیکن از بزرگسالان عضو تیم نوجوانان باشند، ‌این تیم حداقل 5 تا پله پایین تر می آید، بواسطه تجربه ای که ‌آنها دارند. ما الان شالوده تیم خوب بودن را داریم. کی اشتباه می کنیم و کی می بازیم؟ پوئن 22، 23 که می رسیم،‌ دو تا اشتباه می کنیم.

الان بازیکنان اینطوری هستند که بگیرید.
خب، الان امیر غفور تیم ندارد. آیا در تیم ما می آید بازی کند؟ اگر هم بخواهد بیاید بازی کند...

بازارگر الان بازی می کند یا نه؟ اینجور آدمها مثل نادی و نظریه افشار.
نمی آیند، قراردادشان بهتر است. جایی می روند که دیده شوند.

یکی مثل علی نادی نمی آید؟
قضیه علی نادی فرق دارد. تمرینی که می خواهید با نوجوانان انجام دهید و فشاری که می خواهید روی اینها بیاورید را روی آنها نمی توانید بیاورید. یکی از مشکلات ما این است که اصلا اگر بخواهم...

البته باید با عقاید و افکارشان جور باشد.
بله، من فکر می کنم یکی از مشکلاتی که ما داریم، این است که چرا بزرگسالان ما احساس می کنند که والیبال زده و خسته اند؟ اما این کلمه خستگی را من هیچ جای دنیا نمی شنوم. شما بهترین بازیکنان دنیا را نگاه کنید؛ مثال می زنم. ساعت 12 شب بازی تیم ما با صربستان تمام شد. اینها احتمالا تا رفتند دوش گرفتند و شام خوردند ساعت حدود 1 و 1 و نیم شده است. ولی صبح ساعت 9:30 که ما تمرین داشتیم به من گفتند اجازه می دهید تیم صربستان بالا بیاید و فقط وزنه بزنند؟ گفتم هیچ اشکالی ندارد، بیایند. بواسطه شناختی که داشتم گفتم اگر می خواهید هم بیایید از سالن استفاده کنید اما گفتند که فقط می خواهند وزنه بزنند. یکساعت و نیم وزنه زدند. آنها هم بازیکنان لیگ جهانی و جزو سه، چهار تا  تیم برتر دنیا هستند. من کمتر دیده ام تیم های خوب دنیا کلمه خستگی یا والیبال زدگی را به کار ببرند. بچه های ما باید طوری باشند که مطابق استانداردهای جهانی تمرین کنند، مطابق استانداردهای جهانی والیبال را خوب بلد هستند. به لحاظ تکنیک، تاکتیک و همه چیز از نظر من جزو سه، چهار تا تیم اول دنیا هستند. اگر می بینید یک تیم بر ما فائق می شود فقط روی بحث بدنسازی و آمادگی جسمانی شان است، چون بیشتر کار می کنند و دیرتر خسته می شوند. پول خوب می گیرند و من می دانم که پول خوب می گیرند ولی در قبال آن پول خوب یک احساس خیلی خوب دارند، احساسشان این است که باید بیشتر کار کنند. و الان فکر می کنم آقای کولاکوویچ با این تغییراتی که ممکن است در آینده جوانگرایی کند، به خود بزرگسالان هم خدمت می کند. به آنها می گوید که اگر عالی باشید، ‌هستید ولی اگر بخواهید متوسط باشید و فقط یک بازیکن معمولی باشید، احتمال اینکه از بازیکنان پایه بیاورم،‌ه ست. این تیم صربستان چه کسانی بودند؟ تمامشان نوجوانانی بودند که در ایتالیا بازی کردیم. 90درصدشان جزو همان تیم بودند. اما اشکالی که الان در صربستان هست، آنها هم در قسمت پایه آقایان دچار مشکل شدند. الان صربستان 2011 قهرمان دنیا شده، 2013 اصلا نبوده، 2015 انتخاب نشد و 2017 هم انتخاب نشد. من با یووئیچ که پاسورشان هست، صحبت کردم و گفتم چقدر سریع گذشت، گفت ما هم به مشکل تیم های پایه خوردیم. حالا فرق آنها با ما چیست؟ توجه دختران آنها به والیبال بیشتر شده. یعنی تعداد بازیکنانی که در قسمت خانم ها به سمت والیبال می روند به نسبت پسران بیشتر شده. پسرانشان فعلا که اینطوری است و رئیس فدراسیونشان خیلی در بحث پسرها موفق نبوده و تیم قهرمان نوجوانان انتخاب نشده. تیم خانم ها را در آذربایجان دارد که قهرمان دنیا شده و بعد رئیس فدراسیون شده و همزمان برای امرار معاش در ترکیه هم فعالیت دارد. خیلی به دوشغله بودن و سه شغله بودن افراد اعتنایی ندارند و یک آدم بزرگی که پیدا می کنند در هر جایی از او استفاده می کنند. خیلی مخالفت نمی کنند. یادم نمی رود که ایران و صربستان را در بلگراد تماشا کردم و دیدم که سه،‌ چهار تا مربی که قبلا مربیان بزرگسالان صربستان بودند،‌همه آمده بودند. از جمله کولاکوویچ، دائیچ، سیدکویچ و همه آنجا بودند. چقدر جالب بعد از بازی وقتی یک چنین جایی هست که می آیند، استراحت می کنند و قهوه و چای می خورند،‌ سیگار می کشند همه با هم می‌آیند و یک نفرشان احساس رقابت با دیگری نمی کرد. حتی روی سکو همه می فهمند که مربیان قبلی برای پیروزی شان آمده اند اما در ایران اصلا نمی آیند. مربی قبلی اصلا در سالن نمی آید. چون همه آنها سر کار هستند و این خیلی مهم است. اصلا شما می فهمید که بعضی ها دوست دارند تو ببازی تا خودشان سر جای تو بیایند. نفر بعدی هم دوست دارد او ببازد تا خودش بیاید. اما اگر اینطور باشد که دائم باید ببازیم.

اقلا با 40 نفر از این بچه ها اساسی کار کرده اید. احتمالا بچه ها را یک دایره 12 تایی نمی بینید، ممکن است 25 تا یا 40 تا و یک نسل می بینید. این 12 تا یک ذره در نرم بالاتر بوده اند و اگر قرار باشد همین الان این 12 تا را کنار بگذاری و 12 تای دیگر انتخاب کنی اگر اول نشوند ممکن است در 5 تا باشند. چند تا از این بچه ها را دارای این تَلِنت می بینی که به بزرگسالان برسند و در 18، 19 سالگی بازیکنی باشند که بتوانند کار را دربیاورند؟
من الان به جرات می گویم اگر تیم ملی ما در حال حاضر 50درصد هم دچار تغییرات شود، هیچ لطمه ای نمی بیند. یعنی این نیرویی که الان پشتمان هست، انقدر جوان بااستعداد هستند که من فکر می کنم اصلا خود کولاکویچ هم این احساس راداشته باشد که نسبت به تغییرات نترسد. مگر اینکه به لحاظ تجربه؛ اما مگر پاسور ایتالیا تجربه را از کجا به دست می آورد؟ اول یک پاسور باید پاسور دوم شود.

آن دوره ای که بچه هایی مثل بهنام محمودی تیمشان نایب قهرمان دنیا شد 4، 5 سال تیم ملی ما ضعیف بود تا اینها آمدند. الان تیم جوانان که پنجم شد به نظر تیم خوبی می رسد. حتی این تیم امیدها هم که هفتم شدند، بازی های بدی نداشتند.
آنها به خاطر اینکه نسلشان سوخته و عقب است، دقیقا یکسری آدمها با آنها کار کردند که در پایه خوب نبودند بعد که ما آمدیم، توجه ها روی تیم ما آمد. بعد دیگر کم کم بازیکنان ما جایگزین آنها شدند ولی این سه تا تیم نوجوانان، ‌جوانان و امید در حال حاضر به نسبت می توانند به تیم ملی بازیکن دهند.

یعنی ما الان حدودا 40 تا بازیکن داریم که می توانند آینده والیبال ما را در 10 سال آینده تامین کنند.
تیم قبلی ما که سوم شدند، الان جوانان هستند. الان نوجوانان و جوانان به لحاظ پتانسیل برای بازیکن تزریق کردن به تیم بزرگسالان مساوی است. فرم و قد کم ندارند. 3، 4 سال کوچکتر هستند ولی می روند و تجربه به دست می‌آورند. مشکلی نیست.

الان که در لیگ جهانی هر سال هستیم، دو، سه سالش را هدر دهند و اصلا بگویند که نمی خواهیم برد بیاورم.
اصلا ما می توانیم 8 تا از بازیکنان فعلی را داشته باشیم و 4 تا را تزریق کنیم. بعد این 8 تا 7 و بعد 6 تا شود.

به قول بهنام می خواهیم سه تا بازی تهران را ببریم، تیم بزرگسالانمان را بفرستیم و بقیه را تلفیقی از اینها.
ببینید مثلا ما به المپیک رفتیم،‌چند تا بازیکن در المپیک بازی کردند؟ چند تا بازیکن بعد از المپیک خداحافظی کردند؟ 2 تا. اما ما می توانستیم 3، 4 تا از اینها را به آنجا ببریم تا یک المپیک جلو باشند و المپیک بعدی با تجربه باشند. دنیا همینطوری است و در هر صورت باید از یک جایی شروع کنیم اگر شروع نکنیم سن تیم مان بالا می رود. ما باید سن مان نسبت به دنیا کمتر باشد چون جوانهای زیادتری نسبت به اروپا داریم و علاقه مندی مان  به والیبال بیشتر است.

دلیل اینکه بچه های بلندمان روی تور نتوانستند خیلی موفق باشند هم...
برای دفاع آنها بهتر بودند. ما اصولا یک تیم حمله ای بودیم به اضافه اینکه دریافت مان خیلی رشد کرده بود.

من خیلی امیدوارم که این بچه ها رشد کنند و دیم نباشند.
یک قسمتی مربوط به خودشان است و یک قسمت مربوط به ماست که باید مراقبت کنیم. فدراسیون اگر ببیند که یک بازیکن در یک باشگاهی ذخیره است، باید  عکس العمل نشان دهد که چرا این باید ذخیره باشد؟ البته نه اینکه ذخیره بودن بد است یا ما باید به مربی و سرمربی دیکته کنیم ولی باید طوری باشد که باشگاهش را درست انتخاب کند. ما بازیکن داشتیم که رفته بانک سرمایه را انتخاب کرده، فقط دست به سینه ایستاده و برگشته مثل بابک موسوی و بعد هم تیم ملی جوانان انتخاب نشده و محو شده در صورتی که اگر در یک باشگاه بهتری می رفت... سال بعد به اردکان رفته اما اگر از روز اول یک جا بازی می کرد مسلما رشد می کرد. باید کمی صبرمان را بالا ببریم و اجازه دهیم که این بچه ها هم با بزرگترهای خودشان بازی کنند. وگرنه کاری ندارد که من هم آبرویم برایم مهم است. می توانم جای دیگری بایستم و پولی بگیرم. ولی می گویم عیبی ندارد اگر هم باختند من آنجا هستم ولی بگذار که اینها رشد کنند. من خودم انقدر زمان نوجوانی و جوانی ام روی پله ها نشسته ام و بازی بزرگترها را دیده ام از این مسئله ناراحتم. بگذارید بازی کنند چه اشکالی دارد؟

شما فقط روی پایه کار می کنید؟ شما معلم بودید؟ در همه جا نقش بازیکن باتجربه خیلی مهم است. کتاب خاطرات مارادونا را که می خواندم دو، سه جا اول بازی توپها را به او می داد که او بزند ولی آنقدر خراب کرد تا جا افتاد. این روحیه خیلی مهم است که دو تا بزرگتر کنار تیم باشند.
شاید ما هم از همین استفاده کنیم و دو، سه تا بازیکن باتجربه بیاوریم.

43 43

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 709458

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =